روايت سمرى

بسم الله الرحمن الرحيم

اگر انسان با خود منصف باشد و خداوند را طلب كند به متشابه غير واضح بر نميگردد تا اينكه محكم واضح را رد و انكار كند.و این حال كسانى كه در قلبهایشان دچار مرض میشوند و پيرو متشابه هستند برای گمراه کردن مردم ودر حقيقت اين امر باعث میشود كه مردم برگردند درمتشابه و تمام مسائل غير واضح به معصومين (ع) كه انها ائمه و المهديين عليهم السلام ميباشند . واما كسانى كه در اساس دينى ندارند دروغ را وسيله بلوغ خود ميدانند براى رسيدن به فوائد و هوسهاى دنيويشان ، مثل رئاست در دين و دنيا .

همانطور كه خداوند متعال فرمودند :

( هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ) (آل عمران:7)

قبل از اينكه وارد بحث در روايت نائب چهارم امام مهدی (ع) که سمرى (ره ) میباشد بشويم ، ميگويم كه نقاش در مساله نواب حيله شخص عاجز است چونكه بحث و نقاش ما بايد در مورد وصى امام مهدى(ع) باشد كه از اولين مؤمنان است نه در مورد نواب ؟؟؟

وليكن با وجود اينكه به تمامى سؤالات شما ها تا الان جواب داده شده ، باز هم سؤالاتى ميكنيد كه ربطى به مساله ما ندارد ، و با وجود اين نیز به اين سؤالتان جواب خواهيم داد ، به اين اميد كه هدايت شويد .

امروز به مساله خطيرى روبه رو شده ايم ، هر چند كه مريدان باطل به ان تمسك كرده اند ، و هر چند كه باطل بودن ان براى بعضى از مردم واضح است ، وليكن انها مردمان را كه حسن ظن خوبى از انها دارند را استغلال ميكنند ، طبق گفته امام صادق (ع) که فرمودند :

(العامل على غير بصيرة كالسائر على غير الطريق لا يزيده سرعة السير إلا بعدا )الكافي - الشيخ الكليني ج 1ص43 .
مطمئن باشيد خواننده گرامى و به خودتان بر گرديد و خود را هميشه محاسبه کنید ، چونكه تفكر يك ساعت خير است تا عبادت هزار سال همانطور كه رسول الله(ص) فرمودند ، و به راه خود بنگريد كه در ان قدم گذاشته ايد چونكه ممكن است در جهت مقابل و مواجح با امام مهدى أل محمد (ع) باشيد و ممكن است حتى يكى از انهائى باشيد كه ميگويد (برگرد اى فرزند فاطمه ) چونكه از انها (ع) نقل شده است كه خداوند متعال فرمودند :

(وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا) (الأحزاب:67) .

وبدانيد انچه كه از اهل البيت (ع) نقل شده است كه همگان ( يعنى مجتمع كاملا) قران را هنگام ظهور حضرت مهدى(ع) تاويل ميكنند، و انها بخاطر همين پيرو علماء خودشان هستند ، چونكه فقهاى اخر زمان اولين كسانى هستند كه قران كريم را تاويل ميكنند بدون رجوع به اهل البیت (ع) .

و اين كار فقط براى تجريد مردمان هستند از طريق مجموعه اى از بزرگان قوم تا اينكه انها را از عقيده خود بيرون بياورند ، يا بهتر بگوييم تا انها را از مصدر ثبات انسان دور كنند همانطور كه خداوند متعال فرمودند :

( يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ) (إبراهيم:27) .

لذا جانب مقابل به جانب الهى (يعنى جانب حكم طاغوتيان) تركيز بر اهتمامات مردم ميباشد كه تمام سعى انها دور كردن مردم از ثقلين ميباشد، كه در اينجا به ايه كه در مورد فرعون و موسى (ع) گفته شده است توجه كنيد :

(فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ) (الزخرف:54)

حال به بحث در روایت سمری (ره) می پردازیم :

يا علي بن محمد السمري أعظم الله أجر إخوانك فيك ، فإنك ميت ما بينك وبين ستة أيام ، فاجمع أمرك ولا توص إلى أحد فيقوم مقامك بعد وفاتك ، فقد وقعت الغيبة التامة ، فلا ظهور إلا بعد إذن الله تعالى ذكره ، وذلك بعد طول الأمد ، وقسوة القلوب ، وامتلاء الأرض جورا . وسيأتي شيعتي من يدعي المشاهدة ، ألا من ادعى المشاهدة قبل خروج السفياني والصيحة فهو كذاب مفتر ، ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم " .

1 : روايت سندش كامل نيست :

اينكه روايت مرسله باشد يعنى نقل از بعضيها ، و روايت مرسله را به هيچ حالى نميتوان ان را پذيرفت ، و كسانى كه از ارسال بودن ان ذكر كرده اند ، سيد كاظمى است صاحب كتاب بشارة الاسلام كه ذكر كردند :

( إن التوقيع خبر واحد مرسل ) بشارة الإسلام ص146.

وعلامه مجلسى نيز در ان ارسال ميبينند كه در كتاب بحار الانوار نقل كرده اند : ( أنه خبر واحد مرسل )

از يك طرف كه اين دو فقهاى ذكر شده از بهترين فقهاى عاملين ميباشند .

واما از اينكه روايت ضعيف سند است : چونكه جماعتى گفتند كه توقيعش خارج از دائره ارسال ميباشد ، وليكن روايت ضعيف سند است كه يكى از اين جماعتها سيد محمد صدر كه در موسوعه مهديه فرمودند : (وأما كونه خبراً مرسلاً فهو غير صحيح)5 با وجود ان اشكال اين امر باقى است بصورتى كه سندش ضعيف است چونكه اين خبر (لم يكن كافياً لإثبات الحكم الشرعي)6همانطور كه در مورد ان سيد محمد صدر گفتند بر ضعيف بودن روايت اين گونه بيان كردند (وهو سند منفرد) : چونکه (احمد بن الحسن المكتب) كه از ان در كتاب سيد خوئي در ( معجم رجال الحديث)7 ذكر شده است و نيز همانطورى كه شيخ طبرسى در كتاب اعلام الورى در مورد (الحسن بن احمد المكتب) 8 كه اين شخص مجهولى ميباشد كه از ان در كتابهاى حديث ذكر نشده است ، و شيخ (ره) در كتاب غيبه در مورد سند حديث گفتند :

( وأخبرنا جماعة ، عن أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه ، قال : حدثني أبو محمد أحمد بن الحسن المكتب ، قال : كنت بمدينة السلام في السنة التي توفي فيها الشيخ أبو الحسن علي بن محمد السمري – ثم ساق التوقيع الشريف – ... ) .

كه تاكيد كردند در كتاب حديث از او نامى برده نشده لذا با وجود ضعيف بودن ان ، پس به روايت و راوى ان نميتوان عمل كرد هم از نظر ارسال ان و هم از نظر مجهول بودن رجال ان .

2 : روايت با وجود اينكه سندش ضعيف است (كه در نقطه اول ذكر كرديم) نيز تك خبر است ، و نميتوان به ان علم كرد و نیز از اینکه تک خبر ثقه (يكبار ذكر شده) میباشد همراه با مرسله و مجهول بودن ان ، چونكه خبر احاد صحيح سند در مدرسه اصوليه بالاجماع به ظن كه نميتوان بر ان استدلال كرد در فقه بدون استدلال واعتماد بران در عقيده ، پس به سخنان انها (فقهاى اخر زمان) در اين نقطه در مصادر اصوليه و كلاميه مراجعت كنيد .

اما بحث در كلمه (مشاهده) ايا قصد شما ها هر كسى كه امام مهدى(ع) را ديده است دروغگو است؟؟؟!!!

كه اگر منظورتان اين است پس تكذيب كرده اید جميع علماء عاملين و فقهاى اجلاء را که مشرف شدند با ديدن امام (ع) .

لذا بعضى از فقهاء (اخر زمان) بر اين امر اعتراض كردند ، و اختيار كردند كه معناى مشاهده در حديث شريف منظور بر نقل اخبار از امام مهدى(ع) ميباشد ، يعنى همراه با ديدن امام (ع) باضافه با نقل اخبار از ايشان ميباشد ، پس با اين كار هر كسى كه امام را ديدن و از ايشان اخبار نقل كردند كذاب و مفترى ميباشد .

كه اين وجه هم باطل است براى وجود نداشتن قولى ضد حديث شريف ، يعنى مشاهده در حديث بصورت مطلق نقل شده است و در ان دليلى نيست كه انها نقل كرده اند و از ان استدلالى كه كردند باطل است ، پس طبق ان روايت از طريق استدلال ساقط ميشود چونكه همانطور كه انها ميگويند (فقهاى اخر زمان) اگر احتمال وارد شود استدلال باطل است .

و اين تفهم از جهت ديگر نيز باطل ميباشد ، چونكه با ان اخبارات بسيارى معارضت ميكند كه از طريق ثقات شيعه اماميه از طريق امام مهدى(ع) نقل شده است ، كه علماى اوائل تاكيد كردند كه تمامى انها نقل از امام مهدى(ع) ميباشد كه چند نمونه ان را در زير ذكر خواهيم كرد :

1 : حادثة البحرين وننقل عن السيد الصدر جانبا منها (... في روايةٍ ارويها عن أبـي (دام طله) ... فلما كانت الليلة الأخيرة ، اقبل شخص وعرفه بنفسه انه هو المهدي المنتظر،وقد جاء إجابة لطلبه . وسأله عن حاجته ، فاخبره الرجل بان قواعده الشعبية ومواليه في اشد التلهف والانتظار إلى ظهوره وقيام نوره . فأوعز إليه المهدي (ع) أن يبكر في غد إلى مكان عام عينه له، ويأخذ معه عددا من ... ) راجع القصة كاملة في الغيبة الكبرى : السيد محمد الصدر : ص118 .

ايا در اين روايت فكر ميكنيد كه سيد محمد صدر كه روايت را از پدرشان نقل كرده اند دروغ ميگويند ؟؟؟!!!

ايا فکر میکنید که همين شخص بحرينى رسول امام مهدى (ع) نيست ؟!!!

وايا فكر ميكنيد که جمع اورى مردم در مكان عام بدستور امام (ع) بخاطر بازى و عبث بود (استغفرالله) ؟؟؟!!!

و ایا اگر مردم رسالت رسول و فرستاده امام را كه توسط امام (ع) فرستاده شده است را قبول نكنند از مخالفين و عاصين امر امام (ع) میباشند که با اين معصيتشان مستحق اتش نميباشند ؟؟؟!!!

و يكى ديگر از حوادث رخ داده شده ، حادثه رمانه (انار) ميباشد كه از ان انچه را كه مربوط به ايشان(ع) ميباشد را اختيار ميكنيم : ( ... فقال الإمام (ع) : يا محمد بن عيسى ! أنا صاحب الأمر فاذكر حاجتك ، فقال : إن كنت هو فأنت تعلم قصتي ... فقال صلوات الله عليه : يا محمد بن عيسى إن الوزير (لعنه الله) في داره شجرة رمان فإذا مضيتم غدا إلى الوالي ، فقل له : جئتك بالجواب ولكني ... ) راجع القصة بالكامل في بحار الأنوار ج 52 ص 179 .

امام (ع) به او توضیح ميدهد كه چگونه شيعيان از اين مازق بيرون ميايند ، ايا اين شخص مذكور رسول امام (ع) نميباشد كه حامل رساله ايشان هستند براى نجات دادن امت ؟؟؟!!!

يا اينكه مردم ايمان ندارند به كسى كه ميخواهد انها را نجات دهد و همين كه عذاب بر انها نازل شود بدون هيچ دليل قبول ميكنند ؟!!!

انا لله وانا اليه راجعون كه حال مردمان و شيعيان اين زمان ميباشد كه فرستاده امام (ع) را تكذيب ميكنند !!!

3 : و اخبار بسيارى از سيد بن طاووس (ره) نقل شده است كه ان را ميتوانيد در كتابهاى حديث و ادعيه یافت کنید .

4 : و حادثه مسجد چمكران و اخبار امام (ع) و تحديد و مشخص كردن مكانى كه در ان مسجد بنا خواهد شد ، و نیز تعليم و ياد دادن ان شخص كيفيت نماز در مسجد ...

5 : و اخبارهاى فراوانى كه علماء ان را در زمان غيبه نقل كرده اند كه يكى از انها از شيخ قمى در كتاب مفاتيح الجنان ميباشد ، بس به ان رجوع كنيد .

6 : الحديث الوارد عن الإمام الصادق (ع) :

(للقائم غيبتان : أحداهما قصيرة والأخرى طويلة ، الغيبة الأولى لا يعلم بمكانه فيها إلا خاصة شيعته ، والأخرى لا يعلم بمكانه فيها إلا خاصة مواليه) الكافي ج 1 ص 340 ، بحار الأنوار ج 52 ص 155 ، بسندين ، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع) ج 3 ص 364 ، منتخب الأثر : ص 251، بل إن العلامة محمد صالح المازندراني صاحب شرح أصول الكافي يقول : { إنهم مجموعة لا فرد أو فردين : (قوله (إلا خاصة مواليه) وهم حواريه لأن لكل واحد من الأئمة (ع) حواريين كما كانوا لعيسى (ع) } ج 6 ص 266 ، وكذا الغيبة ص 170 ، وعلق الشيخ النعماني حوله بقوله : {أي خدمه وأهله الذين كانوا على دينه } .

و بسيارى ديگرى از اين اخبارها كه علماى اوئل انها را در كتابهاى خود نقل كرده اند .

و يك دليلى را بالاتر از اين ادله به شماها ميدهم كه در ان مفهوم علماى اخر زمان كه ميگويند كه بعد از سمرى نائب ديگرى وجود ندارد را اسقاط ميكند ، و اين دليل قاطع كه كسى ان را تكذيب نميكند الا معاند :

رساله امام مهدى(ع) بعد از هشتاد سال از فوت سمرى به شيخ مفيد كه در ان به ايشان مسؤليت نقل احكام و اخبار از امام مهدى (ع) به مؤمنين را واگذار ميکند كه اين رساله بصورت زير ميباشد :

ونعلمك ـ أدام الله توفيقك لنصرة الحقّ وأجزل مثوبتك على نطقك عنّا بالصدق ـ أنّه قد أُذن لنا بتشريفك بالمكاتبة وتكليفك ما تؤدّيه عنّا إلى موالينا قبلك أعزّهم الله بطاعته وكفاهم المهمّ برعايته وحراسته…

إنّا غير مهملين لرعايتكم ولا ناسين لذكركم ولولا ذلك لنزل بكم اللأواء واصطلمكم الأعداء، فاتّقوا الله جلّ جلاله، وظاهرونا على انتياشكم من فتنة قد أنافت عليكم يهلك فيها من حمَّ أجله، ويُحمى عنها من أدرك أمله، وهي أمارةٌ لأزوف حركتنا ومباثتكم بأمرنا ونهينا والله متمّ نوره ولو كره المشركون. اعتصموا بالتقيّة من شب نار الجاهلية يحششها عصب أمويّة…

فليعمل كل امرئ منكم بما يقرب من محبّتنا ويتجنّب ما يدنيه من كراهتنا وسخطنا، فإنّ أمرنا بغتةٌ فجأةٌ حين لا تنفعه توبةٌ، ولا ينجيه من عقابنا ندمٌ على حوبة واللهمّ يُلهمكم الرشد ويلطف لكم في التوفيق برحمته. ...

... ولو أنّ أشياعنا وفّقهم الله لطاعته على اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا، ولتعجّلت لهم بالسعادة بمشاهدتنا على حقّ المعرفة وصدقها منهم بنا، فما يحبسنا عنهم إلاّ ما يتّصل بنا ممّا نكرهه ولا تؤثره منهم. والله المستعان وهو حسبنا ونعم الوكيل. ..

و منظور از وفاء بالعهد (وصيت رسول الله (ص) در شب وفاتشان ميباشد ) نقل از امام باقر (ع) قولشان :

( ما أشكل عليكم فلم يشكل عليكم عهد نبي الله ورايته وسلاحه ) واين روايت به اين معنا ميباشد كه هر كسى ميتواند در امر شما شك كند و شما نيز در امر او شك كنيد الا يك شخص كه همراه خود عهد رسول الله (ص) را داشته باشد و ارائه دهد كه به ان نميتوانيد شك كنيد .

و در روايت ديگرى (معه عهد رسول الله) وعهد الرسول (ص) يعنى وصيت رسول الله (ص) در شب وفاتشان ميباشد .

بخاطر همین امام مهدى (ع) در رساله خود به شيخ مفيد (ره) تاكيد ميكنند كه عدم ظهور ايشان(ع) به شيعيانشان جونكه انها به عهد (وصيت ) وفادار نيستند .

ايا واضحتر از اين امر امرى وجود دارد كه مردمان وشيعيان اين زمان وصيت رسول الله(ص) را با تمام قدرتشان انكار ميكنند ؟؟؟!!!

ونقطه ديگرى كه مردم به ان ملتفت نشداند ، محمد بن الحسن (نفس زكيه) است كه رسول امام ( ع) ميباشد براى فقهاى اخر زمان به مكه فرستاده ميشود تا اينكه مردم را به بيعت با امام (ع) دعوت كند ، والا رسول براى دعوت خود بايد پيش فقها برود نه مردم كه در انجا دستور قتل او را ميدهند چونكه ميگويند (فقهاى اخر زمان ) او ادعاى مشاهده ميكند يعنى او ادعا ميكند كه رسول امام مهدى(ع) ميباشد پس او را تكذيب كنيد و سر بزنيد !!!

در اینجا تنها نصیحتی که میتوانم به شماها کنم اینکه خودتان را از دست فقهاى اخر زمان نجاب بدهيد كه به امام (ع) ميگويند بر گرد اى فرزند فاطمه ما را به تو نيازى نيست دين بخير است .

بلى دينى كه شماها گذاشتيد براى مردم همراه با اراده شخصى خودتان و اجتهادتان لذا حتما نبايد به امام (ع) نياز داشته باشيد ، چونكه حل تمام امور در دست شماها ميباشد وان دور كردن مردم از دين محمد وال محمد ميباشد !!!

قال الامام الصادق عليه السلام
ان اعداء المهدي (ع) اهل الفتوى والاجتهاد فتعسا لهم .................

در کتاب الفتوحات المكية (أعداؤه مقلدة العلماء أهل الاجتهاد لما يرونه من الحكم بخلاف ما ذهبت إليه أئمتهم فيدخلون كرها تحت حكمه خوفا من سيفه وسطوته ورغبة فيما لديه) .

قسمت سوم : كسانى كه باطل شدن امر برايشان واضح شده بود ، و براى اينكه حديث را بيشتر مقيد كنند گفتند كه امام (ع) فرمود كه (كذاب مفتری) همانى است كه ادعاى مشاهده يعنى نيابت از معصوم ميكند .

و اين قول نيز باطل ميباشد ، چونكه دلالتى بر اين قول نميباشد ، و حديث شريف اين امر را ذكر نكرده است نه از دور ونه از نزديك ، وبراى اينكه مطمئا بشويد حديث را دوباره بخوانيد و با دقت .

در نتيجه : وجود رسل و نواب از امام مهدى(ع) امر حاصل و متحقق است ، كه با داله اى كه در فوق ذكر شده است براى اسقاط اراء انها (فقهای اخر زمان ) كافى ميباشد .

اما اين قول به قران طعنه ميزند چونكه قران ثابت ميكند که رسل از ال بيت عصمت ميباشند لذا بر همه امتى از طرف خداوند متعال در هر نسلى فرستاده ميشود كه خداوند متعال فرمودند : (وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ)(يونس:47)

و اين ايه صريحى ميباشد كه باب ارسال رسل هميشه مستمر است و با اين مضمون روايتهاى بسيارى امده است :

عن جابر عن أبي جعفر (ع) قال : سألته عن تفسير هذه الآية : ( لكل امة رسول فإذا جاء رسولهم قضي بينهم بالقسط وهم لا يظلمون ) قال : تفسيرها بالباطن أن لكل قرن من هذه الأمة رسولا من آل محمد (ع) يخرج إلى القرن الذي هو إليهم رسول ، وهم الأولياء وهم الرسل ، وأما قوله : ( فإذا جاء رسولهم قضي بينهم بالقسط ) قال : معناه أن الرسل يقضون بالقسط وهم لا يظلمون كما قال الله ) بحار الأنوار للعلامة المجلسي ج 24 ص 306 .

والحمد لله رب العالمين