سفيانى كيست ؟
صفحه 1 از 1
سفيانى كيست ؟
بسم الله الرحمن الرحيم
حلقه اول .
تعداد كمى از مردمان در این دنیای فانی باقی مانده اند كه به اخرت خود قبل از دنياى خود اهميت ميدهند که همیشه در حال جستجو و بررسی علامات ظهور و خروج امام (ع) هستند که انها را از طریق روايتهای نقل از رسول الله (ص) واهل البيت (ع) بدست میاورند كه يكى از مهمترين علامات ان بعد ازظهور يمانى ، ظهورسفیانى است كه در رواياتى نقل شده است که ، مهدى نيست الا با سفيانى ! و امام مهدى (ع) هستند كه دولت سفيانى را از بين ميبرد ، و عراق را ازاد ميكند از دست تمام ظالمان و خائنان كوفهو بعد ان را بايتخت خود قرار ميدهد و نقطه اى خواهد بود براى انطلاق دين الله به تمام دنيا همان طور كه خداوند متعال فرمودند : (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ) (التوبة:33) در اين روزها خبرى است كه رسانه ها ان را بيان ميكند و براى مردم مثل خبرهاى روزمره ميباشد ولى هدف ان در اينده نزديك مشخص خواهد شد همانطورى كه دولت بنى عباس دنبال دو امر مهمى بودند كه كسى به ان اهميت نداد :
امر اول : حفر خندق كه هدف ان منع سفيانى شام و بيروانش از ورود به عراق است .
دولت بنى عباس دستور به حفر خندقى بطول 146 كيلو متر و عرض بين 3-4 متر كه هدف ان مانع ورود سفيانى شام به عراق را ميباشد كرد .
كندن خندق در منطقه ای در مناطق جنوب ربيعه در موصل كه در عراق ميباشد شروع ميشود تا نقطه حدود در جنوب سنجار كه نيز در عراق ميباشد . و خاكى كه از كندن خندق بوجود ميايد را دوباره استفاده خواهند كرد براى قوى تر كردن حفاظ خندق اول ، ودر ان مراكز اوليه و بسيارى از مراكز حدودى ديگر بين اربيل و انبار خواهند ساخت .
كه در سخنى نقل از امام على (ع) در مورد اخر زمان كه فرمودند :
بأبي من لا يأخذه في الله لومة لائم ، مصباح الدجى ، بأبى القائم بأمر الله ، قلت : ومتى خروجه ؟ قال : إذا رأيت العساكر بالانبار على شاطئ الفرات والضراة ، ودجلة وهدم قنطرة الكوفة ، وإحراق بعض ببيوتات الكوفة فإذا رأيت ذلك فان الله يفعل ما يشاء ، لا غالب لامر الله ولا معقب لحكمه ) بحار الأنوار
به خدا سوگند بر كسى كه در دين الله مجامله و كوتاهى نميكند ، سوگند به قائم امر الله ، نورى كه در تاريكى ميدرخشد ، گفت : كه خروج ايشان (قائم) كى ميباشد ؟ فرمودند : انگاهى كه لشكرانى را در انبار در كنار رود فرات و دجله يافتيد و وقتى كه قنطرة كوفه ویران و خراب شد ، و بعضى از خانه ها ى كوفه اتش بگيرد ، اگر اين علامات را ديدى ان وقت خداوند هر انچه را كه بخواهد انجام ميدهد ، و كسى نه بر حكم خداوند متعال و نه بر عقاب بروردگار حاكم (يعنى هر امرى كه خداوند دستورداد است بيش خواهد امد و در ان تغييرى نيست ) .
ادامه دارد ...
حلقه اول .
تعداد كمى از مردمان در این دنیای فانی باقی مانده اند كه به اخرت خود قبل از دنياى خود اهميت ميدهند که همیشه در حال جستجو و بررسی علامات ظهور و خروج امام (ع) هستند که انها را از طریق روايتهای نقل از رسول الله (ص) واهل البيت (ع) بدست میاورند كه يكى از مهمترين علامات ان بعد ازظهور يمانى ، ظهورسفیانى است كه در رواياتى نقل شده است که ، مهدى نيست الا با سفيانى ! و امام مهدى (ع) هستند كه دولت سفيانى را از بين ميبرد ، و عراق را ازاد ميكند از دست تمام ظالمان و خائنان كوفهو بعد ان را بايتخت خود قرار ميدهد و نقطه اى خواهد بود براى انطلاق دين الله به تمام دنيا همان طور كه خداوند متعال فرمودند : (هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ) (التوبة:33) در اين روزها خبرى است كه رسانه ها ان را بيان ميكند و براى مردم مثل خبرهاى روزمره ميباشد ولى هدف ان در اينده نزديك مشخص خواهد شد همانطورى كه دولت بنى عباس دنبال دو امر مهمى بودند كه كسى به ان اهميت نداد :
امر اول : حفر خندق كه هدف ان منع سفيانى شام و بيروانش از ورود به عراق است .
دولت بنى عباس دستور به حفر خندقى بطول 146 كيلو متر و عرض بين 3-4 متر كه هدف ان مانع ورود سفيانى شام به عراق را ميباشد كرد .
كندن خندق در منطقه ای در مناطق جنوب ربيعه در موصل كه در عراق ميباشد شروع ميشود تا نقطه حدود در جنوب سنجار كه نيز در عراق ميباشد . و خاكى كه از كندن خندق بوجود ميايد را دوباره استفاده خواهند كرد براى قوى تر كردن حفاظ خندق اول ، ودر ان مراكز اوليه و بسيارى از مراكز حدودى ديگر بين اربيل و انبار خواهند ساخت .
كه در سخنى نقل از امام على (ع) در مورد اخر زمان كه فرمودند :
بأبي من لا يأخذه في الله لومة لائم ، مصباح الدجى ، بأبى القائم بأمر الله ، قلت : ومتى خروجه ؟ قال : إذا رأيت العساكر بالانبار على شاطئ الفرات والضراة ، ودجلة وهدم قنطرة الكوفة ، وإحراق بعض ببيوتات الكوفة فإذا رأيت ذلك فان الله يفعل ما يشاء ، لا غالب لامر الله ولا معقب لحكمه ) بحار الأنوار
به خدا سوگند بر كسى كه در دين الله مجامله و كوتاهى نميكند ، سوگند به قائم امر الله ، نورى كه در تاريكى ميدرخشد ، گفت : كه خروج ايشان (قائم) كى ميباشد ؟ فرمودند : انگاهى كه لشكرانى را در انبار در كنار رود فرات و دجله يافتيد و وقتى كه قنطرة كوفه ویران و خراب شد ، و بعضى از خانه ها ى كوفه اتش بگيرد ، اگر اين علامات را ديدى ان وقت خداوند هر انچه را كه بخواهد انجام ميدهد ، و كسى نه بر حكم خداوند متعال و نه بر عقاب بروردگار حاكم (يعنى هر امرى كه خداوند دستورداد است بيش خواهد امد و در ان تغييرى نيست ) .
ادامه دارد ...
اين مطلب آخرين بار توسط فدك فاطمه در الأربعاء 29 أكتوبر - 22:35 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست ؟
در اين روايت حضرت على (ع) در زمان خروج قائم اشاره به اين مطلب ميكند : اگر لشكرانى در انبار ديديد ، و اين اشاره واضحى است بر اتفاقاتى كه در حال حاضر در عراق رخ داده است ، كه دولت بنى عباس با معاونت روم (امريكا) دجال بزرگ در حال ساختن مراكز اوليه و مراكز هاى ديگرى در منطقه انبار ميباشد .
و دولت بنى عباس كه بيرو نهج مرجعيت فاسد هستند به مردم از خطرى ميگويند كه از طرف دولت شام بوسيله سفيانى خواهد رسيد ، و دولت شام نيز به نوبه خودمردمانش را از خطر بزركترى كه از طرف ايران باشد ميگويد !
ولى در حقيقت خطر بزرگ از سلطنت دولت بنى عباس است كه در اين مبحث تمام احداث را طبق روايتهاى اهل البيت نقل خواهيم كرد .
امر دوم : ساختن ديوارى كه مانع رسيدن خراسانى به كوفه ميشود .
بعد ا. اینکه خندق بدستور دولت بند عباس ساخته شد به این فکر که مانع ورود سفیانی به عراق خواهد شد ،اینک دستور به ساختن ديوارى اسمنتى بطول 1600 كيلومتر بين عراق و ايران را دادند براى مانع و جلوگیری از ورود خراسانى و لشکر ان به عراق .
بعد از تمام كردن وكيل وزارت خارجه عراقى به اسم محمد حاج حمود ، سه روز قبل و بعد از اجراعات و بحثهاى طولانى به اين نتيجه رسيدن كه يك ديوار اسمنتى به طول 1400 – 1600 كيلومتر بسازند و اين كار را بعد از عيد فطر سال 1429 هجرى قمرى شروع خواهند كرد . که این امر را میتوانید در رسانه های مختلف بدست بیاورید .
سوالات زيادى در مورد شخصيت سفيانى بيش ميايد كه ان را به 10 جزء تقسيم ميكنيم :
1. ايا سفيانى يك نفر است يا جند نفر ؟
2. ايا سفيانى كوفه همان سفيانى شام است يا خير ؟
3. ايا اشخاصى كه ادعاى تشيع ميكنند وارد خط سفيانى ميشوند يا خير ؟
4. ايا بيشتر از يك مصداق براى مفهوم سفيانى وجود دارد يا خير ؟
5. ايا ميتوان سفيانى را بعد از ظهورش شناخت ؟
6. رابطه سفيانى با حضرت مهدى (ع) چيست ؟
7. خسفى كه بر لشكر سفيانى رخ خواهد داد ايا در نجف است يا در صحراى مدينه ؟
8. رابطه سفيانى با يمانى چيست ؟
9. رابه سفيانى با خراسانى چيست ؟
10. بعد از مرگ سفيانى چه خواهد شد ؟
اين تمامى سؤالاتى است كه در بحث سفيانى نقل خواهيم كرد و شايد ممكن است كه از بعضى از سؤالاتى كه در مورد ظهور سفيانى است غافل شده باشيم ، ولى در كمترين تقدير انچه را كه كامل درك نميكنيم كامل ترك نميكنيم ، چونكه همه ماها بايد اين موضوعات را بيگيرى كنيم ، مخصوصا كسانى كه بيروزى و نصرت امام مهدى(ع) را ميخواهند ، ونجات از فتنه سفيانى كه در ان نيفتد و جزء دشمنان امام (ع) نشود ، كه بزرگترين مصيبت است كه از دشمنان امام (ع) باشيم كه تمام مسلمين ظهور ايشان را منتظرند بيش از 1400 سال !!!
روايتهاى فراوانى از اهل البيت (ع) نقل شده است كه دلالت بر ان است كه سخنان انان بسيار سنگين و سخت است و درک . فهم اين كلمات براى هر كسى امكان بذير نيست مگر اينكه از صميم دل جزء موالين انها (ع) باشند ، واما كسى كه خاكش كثيف باشد و در قلبش دشمن ال محمد (ع) باشد ، حرفهاى انان (ع) برايش دشوار و سنگين خواهد بود و در قلبش سخنان انان جاى نخواهد گرفت بلكى حالت نفورى از انها بيدا خواهد كرد ، و حتى خيلى ها بسيارى از روايتها را قبول ندارند و ميگويند اينها كفر است ، و اينها جزء ان گروهى هستند كه در عالم ملكوت قبل از خلق ادم (ع) وجود اهل البيت (ع) را انكار كردند ، و بعد از قرار گرفتن در اين دنياى زودگر ، كه خداوند انها را براى امتحان به اينجا فرستاد ، ميبينيم كه دوباره به انكار خود از انها ادامه ميدهند و خواهند داد .
ادامه دارد ...
و دولت بنى عباس كه بيرو نهج مرجعيت فاسد هستند به مردم از خطرى ميگويند كه از طرف دولت شام بوسيله سفيانى خواهد رسيد ، و دولت شام نيز به نوبه خودمردمانش را از خطر بزركترى كه از طرف ايران باشد ميگويد !
ولى در حقيقت خطر بزرگ از سلطنت دولت بنى عباس است كه در اين مبحث تمام احداث را طبق روايتهاى اهل البيت نقل خواهيم كرد .
امر دوم : ساختن ديوارى كه مانع رسيدن خراسانى به كوفه ميشود .
بعد ا. اینکه خندق بدستور دولت بند عباس ساخته شد به این فکر که مانع ورود سفیانی به عراق خواهد شد ،اینک دستور به ساختن ديوارى اسمنتى بطول 1600 كيلومتر بين عراق و ايران را دادند براى مانع و جلوگیری از ورود خراسانى و لشکر ان به عراق .
بعد از تمام كردن وكيل وزارت خارجه عراقى به اسم محمد حاج حمود ، سه روز قبل و بعد از اجراعات و بحثهاى طولانى به اين نتيجه رسيدن كه يك ديوار اسمنتى به طول 1400 – 1600 كيلومتر بسازند و اين كار را بعد از عيد فطر سال 1429 هجرى قمرى شروع خواهند كرد . که این امر را میتوانید در رسانه های مختلف بدست بیاورید .
سوالات زيادى در مورد شخصيت سفيانى بيش ميايد كه ان را به 10 جزء تقسيم ميكنيم :
1. ايا سفيانى يك نفر است يا جند نفر ؟
2. ايا سفيانى كوفه همان سفيانى شام است يا خير ؟
3. ايا اشخاصى كه ادعاى تشيع ميكنند وارد خط سفيانى ميشوند يا خير ؟
4. ايا بيشتر از يك مصداق براى مفهوم سفيانى وجود دارد يا خير ؟
5. ايا ميتوان سفيانى را بعد از ظهورش شناخت ؟
6. رابطه سفيانى با حضرت مهدى (ع) چيست ؟
7. خسفى كه بر لشكر سفيانى رخ خواهد داد ايا در نجف است يا در صحراى مدينه ؟
8. رابطه سفيانى با يمانى چيست ؟
9. رابه سفيانى با خراسانى چيست ؟
10. بعد از مرگ سفيانى چه خواهد شد ؟
اين تمامى سؤالاتى است كه در بحث سفيانى نقل خواهيم كرد و شايد ممكن است كه از بعضى از سؤالاتى كه در مورد ظهور سفيانى است غافل شده باشيم ، ولى در كمترين تقدير انچه را كه كامل درك نميكنيم كامل ترك نميكنيم ، چونكه همه ماها بايد اين موضوعات را بيگيرى كنيم ، مخصوصا كسانى كه بيروزى و نصرت امام مهدى(ع) را ميخواهند ، ونجات از فتنه سفيانى كه در ان نيفتد و جزء دشمنان امام (ع) نشود ، كه بزرگترين مصيبت است كه از دشمنان امام (ع) باشيم كه تمام مسلمين ظهور ايشان را منتظرند بيش از 1400 سال !!!
روايتهاى فراوانى از اهل البيت (ع) نقل شده است كه دلالت بر ان است كه سخنان انان بسيار سنگين و سخت است و درک . فهم اين كلمات براى هر كسى امكان بذير نيست مگر اينكه از صميم دل جزء موالين انها (ع) باشند ، واما كسى كه خاكش كثيف باشد و در قلبش دشمن ال محمد (ع) باشد ، حرفهاى انان (ع) برايش دشوار و سنگين خواهد بود و در قلبش سخنان انان جاى نخواهد گرفت بلكى حالت نفورى از انها بيدا خواهد كرد ، و حتى خيلى ها بسيارى از روايتها را قبول ندارند و ميگويند اينها كفر است ، و اينها جزء ان گروهى هستند كه در عالم ملكوت قبل از خلق ادم (ع) وجود اهل البيت (ع) را انكار كردند ، و بعد از قرار گرفتن در اين دنياى زودگر ، كه خداوند انها را براى امتحان به اينجا فرستاد ، ميبينيم كه دوباره به انكار خود از انها ادامه ميدهند و خواهند داد .
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست ؟
عن أبي جعفر (ع) : ( أما والله إن أحب أصحابي إلي أورعهم وأكتمهم لحديثنا وأن أسوأهم عندي حالاً وأمقتهم إلي الذي إذا سمع الحديث ينسب إلينا ويروى عنا فلم يعقله ولم يقبله قلبه إشمأز منه وجحده وكفَّر بمن دان به وهو لا يدري لعل الحديث من عندنا خرج وإلينا أسند فيكون بذلك خارج عن ولايتنا) بحار الانوار 65 / 176.
از ابى جعفر (ع) اما بخداوندى خدا سوگند كه بهترين اصحاب من كسانى هستند كه سخنان و احاديث ما را قبول دارند وان را نقل ميكنند ، و بدترين انها كسانى هستند كه وقتى از ما حديثى ميشنوند هر انچه را كه خود ميفهمد نقل ميكند كه درعقل و قلبشان ان را قبول نميكند و از ان اشمئزاز بيدا ميكند و كفر كرده است به انچه كه از ما نقل كرده اند واو نميداند كه حديث از ما خارج ميشود و به ما بر ميگردد و او از ولايت ما خارج است .
روايتهاى اهل البيت (ع) مخصوصا انهائى كه در مورد عصر ظهور است ، داراى دلالت رمزى ميباشد و نميتوان اغلب انها را به ظاهرش حمل كرد و بخاطر دليل ساده اى كه در درجه اول فرمانده لشكر ، دشمنش را با نقشه اى كه براى بيروزى از او نصب كرده است متوهم ميكند ، و دردرجه دوم اغلب مواردى كه مربوط به امور ميدانى است را تكتم ميكند وتا ان زمان هيج فرصتى به دشمن ندهد تا از حركت ان با خبر شود و بر او بيروز شود ، وليكن اهل البيت (ع) ما را بدون علامات و اشارات واضح ترك نكردند ، و انها تصويرى كامل از عصر ظهور براى ما رسم كردند ، و انها را به صورت روايتها و خطبه ها نقل كردند كه در حال حاضر یا در اينده نزديك ، و در انها اسامى دولتها و كشورها و رمزهائي كه مربوط به حركت ظهور ميباشند براد ما بجا گذاشتند ، حال نوبت به ما رسيده كه اين موارد و اتفاقها راكه اهل البيت (ع) نقل كردن را با اتفاقاتى كه در اين دوره ميافتد و افتاده بررسى كنيم و از خداوند متعال طلب عون و كمك بخواهيم .
ايا سفيانى يك نفر است يا چند نفر ؟
قبل از اينكه وارد مشخصات و شخصيت سفيانى بشويم ، بايد بدانيم چرا او را سفيانى نام دادند ؟
بعضى از روايتها دلالت بر اين ميكند كه او از نسل بنى سفيان است ، و گروهى گفتند كه اسم او عثمان و گروه ديگرى گفت عبدالله است ولى چونكه جد اول او ابو سفيان نام داشت ، او را سفيانى نام دادند ، هستند اشخاصي كه خود را عباسيين ويا علويين نام ميدهند ولى هر كس كه با اهل البيت (ع) دشمنى كند و بر خلاف انها برخيزد به سفيانى لقب داده ميشود حتى اگر ز دوستداران انها باشد ، ... و حركت سفيانى حركت منحرفى است كه نفوذ ان را در بسیاری از مجتمع مسلمانان به چشم میخورد تا اینکه مردم را براى جنگ با حضرت مهدى (ع) اماده کند ، و بسيارى از حركتهاى اسلامى و عقائدات منحرف زير مجموعه ان ميشوند و ظهور ان وقتى است كه دولت بنى عباس در عراق حكم ميكنند و كوفه و بغداد را تصرف كند طبق روايتهاى اهل البيت (ع) .
ادامه دارد ...
از ابى جعفر (ع) اما بخداوندى خدا سوگند كه بهترين اصحاب من كسانى هستند كه سخنان و احاديث ما را قبول دارند وان را نقل ميكنند ، و بدترين انها كسانى هستند كه وقتى از ما حديثى ميشنوند هر انچه را كه خود ميفهمد نقل ميكند كه درعقل و قلبشان ان را قبول نميكند و از ان اشمئزاز بيدا ميكند و كفر كرده است به انچه كه از ما نقل كرده اند واو نميداند كه حديث از ما خارج ميشود و به ما بر ميگردد و او از ولايت ما خارج است .
روايتهاى اهل البيت (ع) مخصوصا انهائى كه در مورد عصر ظهور است ، داراى دلالت رمزى ميباشد و نميتوان اغلب انها را به ظاهرش حمل كرد و بخاطر دليل ساده اى كه در درجه اول فرمانده لشكر ، دشمنش را با نقشه اى كه براى بيروزى از او نصب كرده است متوهم ميكند ، و دردرجه دوم اغلب مواردى كه مربوط به امور ميدانى است را تكتم ميكند وتا ان زمان هيج فرصتى به دشمن ندهد تا از حركت ان با خبر شود و بر او بيروز شود ، وليكن اهل البيت (ع) ما را بدون علامات و اشارات واضح ترك نكردند ، و انها تصويرى كامل از عصر ظهور براى ما رسم كردند ، و انها را به صورت روايتها و خطبه ها نقل كردند كه در حال حاضر یا در اينده نزديك ، و در انها اسامى دولتها و كشورها و رمزهائي كه مربوط به حركت ظهور ميباشند براد ما بجا گذاشتند ، حال نوبت به ما رسيده كه اين موارد و اتفاقها راكه اهل البيت (ع) نقل كردن را با اتفاقاتى كه در اين دوره ميافتد و افتاده بررسى كنيم و از خداوند متعال طلب عون و كمك بخواهيم .
ايا سفيانى يك نفر است يا چند نفر ؟
قبل از اينكه وارد مشخصات و شخصيت سفيانى بشويم ، بايد بدانيم چرا او را سفيانى نام دادند ؟
بعضى از روايتها دلالت بر اين ميكند كه او از نسل بنى سفيان است ، و گروهى گفتند كه اسم او عثمان و گروه ديگرى گفت عبدالله است ولى چونكه جد اول او ابو سفيان نام داشت ، او را سفيانى نام دادند ، هستند اشخاصي كه خود را عباسيين ويا علويين نام ميدهند ولى هر كس كه با اهل البيت (ع) دشمنى كند و بر خلاف انها برخيزد به سفيانى لقب داده ميشود حتى اگر ز دوستداران انها باشد ، ... و حركت سفيانى حركت منحرفى است كه نفوذ ان را در بسیاری از مجتمع مسلمانان به چشم میخورد تا اینکه مردم را براى جنگ با حضرت مهدى (ع) اماده کند ، و بسيارى از حركتهاى اسلامى و عقائدات منحرف زير مجموعه ان ميشوند و ظهور ان وقتى است كه دولت بنى عباس در عراق حكم ميكنند و كوفه و بغداد را تصرف كند طبق روايتهاى اهل البيت (ع) .
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست ؟
در اينجا رواياتى هست كه انها را با هم جمع اورى ميكنيم تا اينكه تصوير واضحى جمع شود از سفيانى و تعداد انها همراه با نامهاى مختلف ان ، كه بيشتر باحثين به ان توجه نكردند ، مثل كتاب شيخ على الكورانى ، که براى خود تصويرى از يك شخصي به اسم سفيانى رسم كردند كه از شام ميايد و بقيه روايتها را رفض كردند و به نتائج عجيبى رسيدند كه انشاءالله ان را توضيح خواهيم داد .
2. ايا سفيانى كوفه همان سفيانى شام است ؟
در اينجا روايتهاى هست كه كشته شدن سفيانى را در شام بيان ميكند و روايتهاى ديگرى از بين رفتن ان را در كوفه و به دست امام (ع) .
سفيانى شام :
روي عن الباقر (ع) في وصف متابعة الزحف المقدس للامام المهدي عليه السلام:
- ثم يسير (ويقصد به القائم ) حتى يأتي (العذراء )هو ومن معه وقد الحق به ناس كثير، والسفياني يومئذ بوادي الرملة. حتى إذا التقوا يخرج أناس كانوا مع السفياني من شيعة آل محمد، ويخرج أناس كانوا مع آل محمد إلى السفياني فهم من شيعته حتى يلتقوا بهم، ويخرج كل أناس إلى رايتهم، وهو يوم الابدال. ويقتل يومئذ السفياني ومن معه حتى لايدرك منهم مخبر. والخائب يومئذ من خاب من غنيمة كلب. ثم يقبل إلى الكوفة فيكون منزله فيها. البحار ج 52 ص 224 ،إلزام الناصب ص 176.
امام باقر (ع) فرمودند : سبس به راه ميافتد ( منظور قائم) تا اينكه به عذراء برسد او و كسانى كه با ايشان هستند كه عددشان زياد است ، و سفيانى در منطقه رمله ميباشد ، و وقتى كه به هم ميرسند كسانى كه با سفيانى بودند از او جدا ميشوند و به لشكر امام (ع) ملحق ميشوند ، و كسانى كه با امام (ع) بودند از ايشان جدا ميشوند و به سفيانى ملحق ميشوند ، و اين روز روز ابدال است ، و در اين روز سفيانى كشته ميشود و هر كسى كه با او است حتى كسى كه خبر انها را ميبرد نيز نميماند ، و در اينجا كسى خسارت كرده است كه ضد امام بايستد ، و سبس امام (ع) به كوفه بر ميگردد و ان را بايتخت خود قرار ميدهد .
عذراء : منطقه اى در نزديكى دمشق است كه در ان معاويه (لعنة الله ) حجر بن عدى و اصحابش كه از مواليان حضرت على (ع) بودند را زنده دفن كردند و اينك خودش انجا دفن است .
في كلام للمفضل مع الامام الصادق (ع) قال المفضل : ثم ماذا يفعل المهدي سيدي ؟ فقال (ع) : يثور سرايا على السفياني الى دمشق فيأخذونه ويذبحونه على الصخرة ...) الرجعة للاسترآبادي ص 100.
سخنى از مفضل با امام صادق (ع) : مفضل گفت : سبس مهدى(ع) چه كار ميكند ؟ فرمودند (ع) با سفيانى چندين بار ميجنگد در دمشق و سبس ان را بر روى سنگى ذبح ميكند .
ومن خطبة لأمير المؤمنين (ع) قال (… فكيف إذا رأيتم صاحب الشام ينشر بالمناشير،ويقطع بالمساطير ، ثم لأذيقنه أليم العقاب ، ألا فابشروا ، فإلي يرد أمر الخلق غدا بأمر ربي ، فلا يستعظم ما قلت ،… ). مشارق أنوار اليقين - الحافظ رجب البرسي ص264.
خطبه اى از امير مؤمنان على (ع) كه فرمودند : ... چطور اگر صاحب شام (سفيانى شام ) را ديديد ، كه مردم را سر ميبرد و انها را تكه تكه ميكند ولى ان را عذاب سختى در بيش است ، و بشارت باد ، زيرا كه امر خلق به من برميگردد فردا بامر خداوند .
ادامه دارد ...
2. ايا سفيانى كوفه همان سفيانى شام است ؟
در اينجا روايتهاى هست كه كشته شدن سفيانى را در شام بيان ميكند و روايتهاى ديگرى از بين رفتن ان را در كوفه و به دست امام (ع) .
سفيانى شام :
روي عن الباقر (ع) في وصف متابعة الزحف المقدس للامام المهدي عليه السلام:
- ثم يسير (ويقصد به القائم ) حتى يأتي (العذراء )هو ومن معه وقد الحق به ناس كثير، والسفياني يومئذ بوادي الرملة. حتى إذا التقوا يخرج أناس كانوا مع السفياني من شيعة آل محمد، ويخرج أناس كانوا مع آل محمد إلى السفياني فهم من شيعته حتى يلتقوا بهم، ويخرج كل أناس إلى رايتهم، وهو يوم الابدال. ويقتل يومئذ السفياني ومن معه حتى لايدرك منهم مخبر. والخائب يومئذ من خاب من غنيمة كلب. ثم يقبل إلى الكوفة فيكون منزله فيها. البحار ج 52 ص 224 ،إلزام الناصب ص 176.
امام باقر (ع) فرمودند : سبس به راه ميافتد ( منظور قائم) تا اينكه به عذراء برسد او و كسانى كه با ايشان هستند كه عددشان زياد است ، و سفيانى در منطقه رمله ميباشد ، و وقتى كه به هم ميرسند كسانى كه با سفيانى بودند از او جدا ميشوند و به لشكر امام (ع) ملحق ميشوند ، و كسانى كه با امام (ع) بودند از ايشان جدا ميشوند و به سفيانى ملحق ميشوند ، و اين روز روز ابدال است ، و در اين روز سفيانى كشته ميشود و هر كسى كه با او است حتى كسى كه خبر انها را ميبرد نيز نميماند ، و در اينجا كسى خسارت كرده است كه ضد امام بايستد ، و سبس امام (ع) به كوفه بر ميگردد و ان را بايتخت خود قرار ميدهد .
عذراء : منطقه اى در نزديكى دمشق است كه در ان معاويه (لعنة الله ) حجر بن عدى و اصحابش كه از مواليان حضرت على (ع) بودند را زنده دفن كردند و اينك خودش انجا دفن است .
في كلام للمفضل مع الامام الصادق (ع) قال المفضل : ثم ماذا يفعل المهدي سيدي ؟ فقال (ع) : يثور سرايا على السفياني الى دمشق فيأخذونه ويذبحونه على الصخرة ...) الرجعة للاسترآبادي ص 100.
سخنى از مفضل با امام صادق (ع) : مفضل گفت : سبس مهدى(ع) چه كار ميكند ؟ فرمودند (ع) با سفيانى چندين بار ميجنگد در دمشق و سبس ان را بر روى سنگى ذبح ميكند .
ومن خطبة لأمير المؤمنين (ع) قال (… فكيف إذا رأيتم صاحب الشام ينشر بالمناشير،ويقطع بالمساطير ، ثم لأذيقنه أليم العقاب ، ألا فابشروا ، فإلي يرد أمر الخلق غدا بأمر ربي ، فلا يستعظم ما قلت ،… ). مشارق أنوار اليقين - الحافظ رجب البرسي ص264.
خطبه اى از امير مؤمنان على (ع) كه فرمودند : ... چطور اگر صاحب شام (سفيانى شام ) را ديديد ، كه مردم را سر ميبرد و انها را تكه تكه ميكند ولى ان را عذاب سختى در بيش است ، و بشارت باد ، زيرا كه امر خلق به من برميگردد فردا بامر خداوند .
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست ؟
در اين روزها كسانى هستند كه انها را نواصب نام ميدهند ، كسانى كه با اهل البيت (ع) دشمنى دارند چه شيعه و چه سنى ، و اگر درست توى رسانه ها دقت كنيد با وجود اينكه اسلحه وجود دارد مردم را با شمشير و ... سر ميبرند كه يكى از نشانه هاى سفيانى است و اينكه امير مؤمنان (ع) ميگويندکه انها را عذاب سختى در بيش است ... منظور كسى كه انها را از بين خواهد برد شخصى از سلب ايشان است و ان حضرت مهدى (ع) است كه اين امر واضح است .
سفيانى كوفة :
عن أبي جعفر (ع) : ( ثم يدخل ( يقصد القائم (ع) ) الكوفة فلا يبقى مؤمن إلا كان فيها ... ثم يقول لأصحابه سيروا إلى هذا الطاغية فيدعو إلى كتاب الله وسنة نبيه (ص) فيعطيه السفياني من البيعة سلماً فيقول له كلب وهم أخواله : ما هذا؟ ما صنعت ؟ والله ما نبايعك على هذا أبداً فيقول ما أصنع ؟ فيقولون استقبله فيستقبله ثم يقول له القائم صلوات الله عليه : خذ حذرك ... فيمنحهم الله أكتافهم ويأخذ السفياني أسيرا فينطلق به ويذبحه بيده ...) بشارة الإسلام ص 305 .
از ابى جعفر (ع) : سبس وارد كوفه ميشود ، و در ان مؤمنى باقى نميماند مگر اينكه با ايشان بيعت كند (انصار)... و سبس به يارانش ميگويد برويد بيش اين طاغى و او را به كتاب الله و سنت رسول الله (ص) دعوت كنيد ، و سفيانى با امام (ع) بيعت ميكند ، و به ان بنى كلب كه از نزديكانش است ميگويد : اين چيست ؟ چه كار كردى ؟ به خدا سوگند كه با تو در اين امر مبايعت نخواهيم كرد ؟ سفيانى ميگويد : چكار كنم ؟ با او بجنگ تا با تو بجنگد ، سبس امام (ع) ميفرمايد: كه بر حذر باش ... و خداوند به انها توفيق ميدهد و انها را ميكشند و سبس امام (ع) سفيانى را اسير ميكند و او را ميكشد ...
و در اين روايت اشاره شده كه سفيانى با امام مهدى(ع) بيعت ميكند و اين اتفاقها در كوفه ميافتدد ، كه اين دليل واضحى است كه سفيانى كوفه غير از سفيانى شام است .
و نقطه مهم دوم اينكه :
قول اهل كوفه به سفيانى ( اين چيست ؟ چه كار كردى ؟ بخدا سوگند كه با تو بيعت نخواهيم كرد؟ ) و اين دليل بزرگى است كه مردم كوفه با سفيانى كوفه بيعت خواهند كرد بلكى انها سفيانى را وادار به جنگ با امام مهدى (ع) ميكنند ، واين اشاره واضحى است كه اتباع سفيانى همان شيعيانى هستند كه مرجعيت انها را حركت ميدهد در نجف و انها را مجبور به بيعت با سفيانى ميكند از طريق شورى (انتخابات) همانطورى كه قبل از انها در سقيفه انجام دادند .
واين دراین روايت بيعت اهل كوفه را با سفيانى ذكر ميكند :
عن علي بن الحسين (ع) يقتل القائم (ع) من اهل المدينة حتى ينتهي الى الاجفر وتصيبهم مجاعة شديدة , قال فيصبحون وقد نبتت لهم غره يأكلون منها ... ثم يسير حتى ينتهي الى القادسية وقد اجتمع الناس بالكوفة وبايعوا السفياني ...) بشارة الاسلام ص 334 .
از على بن الحسين(ع) : قائم (ع) ميكشد از اهل مدينه تا اينكه به اجفر برسد و انها را گشنگى شديدى در بر ميگيرد ، و غسل ميكنند و هر كدام در كنارشان غره اى كاشته ميشود واز ان ميخورند... سبس به راه ميافتند تا اينكه به قادسيه رسند و در انجا مردم كوفه جمع شده اند و با سفيانى مبايعه كرده اند ...
ادامه دارد ...
سفيانى كوفة :
عن أبي جعفر (ع) : ( ثم يدخل ( يقصد القائم (ع) ) الكوفة فلا يبقى مؤمن إلا كان فيها ... ثم يقول لأصحابه سيروا إلى هذا الطاغية فيدعو إلى كتاب الله وسنة نبيه (ص) فيعطيه السفياني من البيعة سلماً فيقول له كلب وهم أخواله : ما هذا؟ ما صنعت ؟ والله ما نبايعك على هذا أبداً فيقول ما أصنع ؟ فيقولون استقبله فيستقبله ثم يقول له القائم صلوات الله عليه : خذ حذرك ... فيمنحهم الله أكتافهم ويأخذ السفياني أسيرا فينطلق به ويذبحه بيده ...) بشارة الإسلام ص 305 .
از ابى جعفر (ع) : سبس وارد كوفه ميشود ، و در ان مؤمنى باقى نميماند مگر اينكه با ايشان بيعت كند (انصار)... و سبس به يارانش ميگويد برويد بيش اين طاغى و او را به كتاب الله و سنت رسول الله (ص) دعوت كنيد ، و سفيانى با امام (ع) بيعت ميكند ، و به ان بنى كلب كه از نزديكانش است ميگويد : اين چيست ؟ چه كار كردى ؟ به خدا سوگند كه با تو در اين امر مبايعت نخواهيم كرد ؟ سفيانى ميگويد : چكار كنم ؟ با او بجنگ تا با تو بجنگد ، سبس امام (ع) ميفرمايد: كه بر حذر باش ... و خداوند به انها توفيق ميدهد و انها را ميكشند و سبس امام (ع) سفيانى را اسير ميكند و او را ميكشد ...
و در اين روايت اشاره شده كه سفيانى با امام مهدى(ع) بيعت ميكند و اين اتفاقها در كوفه ميافتدد ، كه اين دليل واضحى است كه سفيانى كوفه غير از سفيانى شام است .
و نقطه مهم دوم اينكه :
قول اهل كوفه به سفيانى ( اين چيست ؟ چه كار كردى ؟ بخدا سوگند كه با تو بيعت نخواهيم كرد؟ ) و اين دليل بزرگى است كه مردم كوفه با سفيانى كوفه بيعت خواهند كرد بلكى انها سفيانى را وادار به جنگ با امام مهدى (ع) ميكنند ، واين اشاره واضحى است كه اتباع سفيانى همان شيعيانى هستند كه مرجعيت انها را حركت ميدهد در نجف و انها را مجبور به بيعت با سفيانى ميكند از طريق شورى (انتخابات) همانطورى كه قبل از انها در سقيفه انجام دادند .
واين دراین روايت بيعت اهل كوفه را با سفيانى ذكر ميكند :
عن علي بن الحسين (ع) يقتل القائم (ع) من اهل المدينة حتى ينتهي الى الاجفر وتصيبهم مجاعة شديدة , قال فيصبحون وقد نبتت لهم غره يأكلون منها ... ثم يسير حتى ينتهي الى القادسية وقد اجتمع الناس بالكوفة وبايعوا السفياني ...) بشارة الاسلام ص 334 .
از على بن الحسين(ع) : قائم (ع) ميكشد از اهل مدينه تا اينكه به اجفر برسد و انها را گشنگى شديدى در بر ميگيرد ، و غسل ميكنند و هر كدام در كنارشان غره اى كاشته ميشود واز ان ميخورند... سبس به راه ميافتند تا اينكه به قادسيه رسند و در انجا مردم كوفه جمع شده اند و با سفيانى مبايعه كرده اند ...
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست ؟
سفيانى و نسب ان به حضرت مهدى(ع)
عن ابي جعفر (ع) : ( اذا بلغ السفياني ان القائم قد توجه اليه من ناحية الكوفة فيتجرد بخيله حتى يلقى القائم فيخرج فيقول اخرجوا لي ابن عمي ... ) بشارة الاسلام ص 335
در رواياتى از اهل البيت(ع) نقل شده است كه ميگويند سفیانی سيد است ، از ابى جعفر (ع) : وقتى كه سفيانى رسيد ، قائم از ناحيه كوفه به او ميرسد سبس سفيانى سوار بر اسب بيش امام (ع) ميرود و ميگويد بسر عمويم را به من نشان دهيد ...
ممكن است نسب ان به هاشميين دلالت بر وجود عمامه سياهى است كه بر سر ان است كه بسيارى اين كار را ميكنند و و ادعا ميكنند كه از نسل اهل البيت (ع) هستند.
و ذكر شده كه سفيانى در منطقه اى بنام حيرة كه در نجف اشرف در عراق است كشته ميشود بجزء ان سفيانى كه در شام كشته ميشود !!!
عن أبي جعفر (ع): ( يهزم المهدي (ع) السفياني تحت شجرة أغصانها مدلاة في الحيرة طويلة ) بحار الانوار ج52 ص 386 .
از ابى جعفر : مهدى(ع) سفيانى را شكست ميدهد زير درختى كه شاخه هايش در حيره نازل شده است ...
و در هر روايتى به يك صورت نوشته شده كه چگونه سفيانى از بين ميرود واين نيز دليلى است بر تعداد وجود سفيانى .
عن أمير المؤمنين (ع) : ( وخروج السفياني براية حمراء وأميرها رجل من بني كلب ) بحار الانوارج52 ص272 .
امير مؤمنان (ع) كه فرمودند : خروج سفيانى با رايه قرمز كه فرمانده ان شخصى از قبيلة بنى كلب است ميباشد
عن امير المؤمنين (ع): ( وخروج السفياني براية خضراء وصليب من ذهب ) بحار الانوار ج53 ص 81
از امير مؤمنان (ع) : خروج سفيانى با رايه سبز و صليبى از طلا خواهد بود .
در اين دو روايت يك بار سفيانى با رايه سبز و يك بار با قرمز خروج ميكند كه دليل بر وجود بيش از يك سفيانى است .
وعن حذلم بن بشير قال : قلت لعلي بن الحسين (ع) : صف لي خروج المهدي وعرفني دلائله وعلاماته فقال : (( يكون قبل خروجه خروج رجل يقال له عوف السلمي بأرض الجزيرة ويكون مأواه تكريت وقتله بمسجد دمشق ثم يكون خروج شعيب بن صالح من سمرقند ثم يخرج السفياني الملعون من الوادي اليابس وهو من ولد عتبة بن أبي سفيان فإذا ظهر السفياني إختفى المهدي ثم يخرج بعد ذلك)) غيبة الطوسي ص294 .
از حذلم بن بشير گفت : گفتم به على بن الحسين (ع) : خروج مهدى (ع) را برايم وصف كنيد و علامات ان را بگوييد ، فرمودند : قبل از اينكه امام (ع) خروج كند شخصى قبل از ان خروج ميكند كه او را عوف السلمي نام دارد و در زمينى باسم جزيرة ساكن است و ماواى ان تكريت است و در مسجد دمشق كشته ميشود و سبس خروج شعيت بن صالح است از سمرقند و بعد از او سفيانى ملعون خروج ميكند از سرزمين خشك واز فرزندان عتبة بن ابي سفيان است و اگر سفيانى ظاهر شد مهدی بنهان ميشود و دوباره خروج ميكند .
ادامه دارد ...
عن ابي جعفر (ع) : ( اذا بلغ السفياني ان القائم قد توجه اليه من ناحية الكوفة فيتجرد بخيله حتى يلقى القائم فيخرج فيقول اخرجوا لي ابن عمي ... ) بشارة الاسلام ص 335
در رواياتى از اهل البيت(ع) نقل شده است كه ميگويند سفیانی سيد است ، از ابى جعفر (ع) : وقتى كه سفيانى رسيد ، قائم از ناحيه كوفه به او ميرسد سبس سفيانى سوار بر اسب بيش امام (ع) ميرود و ميگويد بسر عمويم را به من نشان دهيد ...
ممكن است نسب ان به هاشميين دلالت بر وجود عمامه سياهى است كه بر سر ان است كه بسيارى اين كار را ميكنند و و ادعا ميكنند كه از نسل اهل البيت (ع) هستند.
و ذكر شده كه سفيانى در منطقه اى بنام حيرة كه در نجف اشرف در عراق است كشته ميشود بجزء ان سفيانى كه در شام كشته ميشود !!!
عن أبي جعفر (ع): ( يهزم المهدي (ع) السفياني تحت شجرة أغصانها مدلاة في الحيرة طويلة ) بحار الانوار ج52 ص 386 .
از ابى جعفر : مهدى(ع) سفيانى را شكست ميدهد زير درختى كه شاخه هايش در حيره نازل شده است ...
و در هر روايتى به يك صورت نوشته شده كه چگونه سفيانى از بين ميرود واين نيز دليلى است بر تعداد وجود سفيانى .
عن أمير المؤمنين (ع) : ( وخروج السفياني براية حمراء وأميرها رجل من بني كلب ) بحار الانوارج52 ص272 .
امير مؤمنان (ع) كه فرمودند : خروج سفيانى با رايه قرمز كه فرمانده ان شخصى از قبيلة بنى كلب است ميباشد
عن امير المؤمنين (ع): ( وخروج السفياني براية خضراء وصليب من ذهب ) بحار الانوار ج53 ص 81
از امير مؤمنان (ع) : خروج سفيانى با رايه سبز و صليبى از طلا خواهد بود .
در اين دو روايت يك بار سفيانى با رايه سبز و يك بار با قرمز خروج ميكند كه دليل بر وجود بيش از يك سفيانى است .
وعن حذلم بن بشير قال : قلت لعلي بن الحسين (ع) : صف لي خروج المهدي وعرفني دلائله وعلاماته فقال : (( يكون قبل خروجه خروج رجل يقال له عوف السلمي بأرض الجزيرة ويكون مأواه تكريت وقتله بمسجد دمشق ثم يكون خروج شعيب بن صالح من سمرقند ثم يخرج السفياني الملعون من الوادي اليابس وهو من ولد عتبة بن أبي سفيان فإذا ظهر السفياني إختفى المهدي ثم يخرج بعد ذلك)) غيبة الطوسي ص294 .
از حذلم بن بشير گفت : گفتم به على بن الحسين (ع) : خروج مهدى (ع) را برايم وصف كنيد و علامات ان را بگوييد ، فرمودند : قبل از اينكه امام (ع) خروج كند شخصى قبل از ان خروج ميكند كه او را عوف السلمي نام دارد و در زمينى باسم جزيرة ساكن است و ماواى ان تكريت است و در مسجد دمشق كشته ميشود و سبس خروج شعيت بن صالح است از سمرقند و بعد از او سفيانى ملعون خروج ميكند از سرزمين خشك واز فرزندان عتبة بن ابي سفيان است و اگر سفيانى ظاهر شد مهدی بنهان ميشود و دوباره خروج ميكند .
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست ؟
و قول امام سجاد (ع) در اخر روايت : وقتى كه سفيانى ظاهر شود مهدى بنهان ميشود و دوباره خروج ميكند، بسيارى از فقهاء و باحثين نتوانستد اين امر را به امام مهدى (ع) تطبيق دهند بخاطر اينكه اين روايت ميگويد كه امام مهدى (ع) وجود دارد قبل از ظهور سفيانى ، و در بسيارى از روايتها ذكر شده كه سفيانى قبل از قيام قائم (ع) به مدت 15 ماه خروج ميكند و حداقل 8 ماه چونكه سفيانى علامتى از علامات قيام حضرت (ع) ميباشد بس چطورى ممكن است كه حضرت مهدى وجود داشته باشد قبل از خروج سفيانی سبس بنهان ميشود وقتى كه سفيانى خروج ميكند و بعد دوباره ظهور ميكند ، و خيلى ها اين روايت را بگونه اى تفسير كرده اند كه دور از واقعيت است .
و در حقيقت اين از امورى است كه اهل البيت (ع) ان را از مردم بنهان كردند تا بگويند دليل اين مهدى در اين روايت و روايتهاى ديگر محمد بن الحسن (ع) نيست براى اينكه ايشان بعد از سفيانى ظاهر ميشوند وليكن مقصود ان وجود مهدى اول از نسل حضرت مهدى (ع) ميباشد كه رسول الله (ص) ان را در وصيت خود ذكر كرده است و ان را اولين مؤمنان و اولين مهديين وصف كردند و كسى كه بعد از حضرت مهدى(ع) خلافت را به عهده ميگيرند ايشان هستند ، و همچنين فرمودند كه ايشان بين ركن و مقام مبايعت ميكنند ، كه در اينجا بسيارى از روايات كه مبهم و مخفى ودرك ان براى مردم سخت است اشكار ميشود كه مقصود ان وجود فرزند امام (ع) ميباشد كه قبل از سفيانى وجود دارد و بعد از ظهور سفيانى بنهان ميشود و دوباره خروج ميكند و ميجنگد و بيروز ميشو د تا اينكه بدرش قيام كند .
ايا افرادى كه ادعاى تشيع ميكنند وارد خط سفيانى ميشوند ؟
همانطور كه قبلا گفتيم حركت سفيانى حركت بسيار بزرك و منحرفى است ، كه حتى در كشورهاى مسلمين نيز نفوذ ميكند ، و گفتيم كه يك سفيانى از شام و ديگرى از عراق خروج ميكند مثل حكومت عراق را در نظر بگيريد كه از دين اسلام انحراف بيدا كرده است .و اغلب موجودین در عراق شیعه هستند ولیکن انها در نهایت با سفیانی کوفه بیعت خواهند کرد .
شايد شما بگيد كه انحراف ممكنه از اهل تسنن باشد نه شيعيان ؟
بس به اين روايت دقت كنيد كه ثابت ميكند بيشتر شيعيان عراق بيرو سفيانى هستند و خلاف او نيستند :
الإمام الصادق عليه السلام أنه قال: (كأني بالسفياني (أو صاحب السفياني) قد طرح رحله في رحبتكم بالكوفة، فنادى مناديه: من جاء برأسٍ من شيعة علي فله ألف درهم، فيثب الجار على جاره ويقول: هذا منهم، فيضرب عنقه ويأخذ ألف درهم. أما إن إمارتكم لا تكون يومئذٍ إلا لأولاد البغايا. وكأني أنظر إلى صاحب البرقع، قلت (يعني الراوي): ومن صاحب البرقع؟ فقال: رجل منكم يقول بقولكم يلبس البرقع فيحوشكم فيعرفكم ولا تعرفونه، فيغمز بكم رجلاً رجلاً. أما إنه لا يكون إلا ابن بغي)البحار ج52 ص215.
ادامه دارد ...
و در حقيقت اين از امورى است كه اهل البيت (ع) ان را از مردم بنهان كردند تا بگويند دليل اين مهدى در اين روايت و روايتهاى ديگر محمد بن الحسن (ع) نيست براى اينكه ايشان بعد از سفيانى ظاهر ميشوند وليكن مقصود ان وجود مهدى اول از نسل حضرت مهدى (ع) ميباشد كه رسول الله (ص) ان را در وصيت خود ذكر كرده است و ان را اولين مؤمنان و اولين مهديين وصف كردند و كسى كه بعد از حضرت مهدى(ع) خلافت را به عهده ميگيرند ايشان هستند ، و همچنين فرمودند كه ايشان بين ركن و مقام مبايعت ميكنند ، كه در اينجا بسيارى از روايات كه مبهم و مخفى ودرك ان براى مردم سخت است اشكار ميشود كه مقصود ان وجود فرزند امام (ع) ميباشد كه قبل از سفيانى وجود دارد و بعد از ظهور سفيانى بنهان ميشود و دوباره خروج ميكند و ميجنگد و بيروز ميشو د تا اينكه بدرش قيام كند .
ايا افرادى كه ادعاى تشيع ميكنند وارد خط سفيانى ميشوند ؟
همانطور كه قبلا گفتيم حركت سفيانى حركت بسيار بزرك و منحرفى است ، كه حتى در كشورهاى مسلمين نيز نفوذ ميكند ، و گفتيم كه يك سفيانى از شام و ديگرى از عراق خروج ميكند مثل حكومت عراق را در نظر بگيريد كه از دين اسلام انحراف بيدا كرده است .و اغلب موجودین در عراق شیعه هستند ولیکن انها در نهایت با سفیانی کوفه بیعت خواهند کرد .
شايد شما بگيد كه انحراف ممكنه از اهل تسنن باشد نه شيعيان ؟
بس به اين روايت دقت كنيد كه ثابت ميكند بيشتر شيعيان عراق بيرو سفيانى هستند و خلاف او نيستند :
الإمام الصادق عليه السلام أنه قال: (كأني بالسفياني (أو صاحب السفياني) قد طرح رحله في رحبتكم بالكوفة، فنادى مناديه: من جاء برأسٍ من شيعة علي فله ألف درهم، فيثب الجار على جاره ويقول: هذا منهم، فيضرب عنقه ويأخذ ألف درهم. أما إن إمارتكم لا تكون يومئذٍ إلا لأولاد البغايا. وكأني أنظر إلى صاحب البرقع، قلت (يعني الراوي): ومن صاحب البرقع؟ فقال: رجل منكم يقول بقولكم يلبس البرقع فيحوشكم فيعرفكم ولا تعرفونه، فيغمز بكم رجلاً رجلاً. أما إنه لا يكون إلا ابن بغي)البحار ج52 ص215.
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست ؟
اين روايت ثابت ميكند كه در عصر ظهور سفيانى ، شيعيان به دو گروه تقسيم ميشوند ، يك قسمت با سفيانى و حكومت ابرقدرت انها هستند و قسمت دوم كه خلاف او مياستند كه ضعيفان و مستضعفين هستند ، كه سفيانى دنبال انها ميگردد و هركس كه در مورد انها خبرى دهد او را باداش ميدهند ، و اين تعداد كم از مستضعفين اسم تشيع حقيقى را حمل كرده اند ... براى همين در روايتها انها را شيعيان على نام دادند ، در صورتى كه ساكنان كوفه همه شيعه هستند ،ولی شیعیان واقعی کم هستند .
واگر بگويد كه سفيانى بر كوفه تسلط ميكند !
بس چرا همسايها بر خلاف هم مياستند و ميگويند كه اين از شيعيان على است ، سبس گردن او را ميزنند ، و بعد به كسى كه او را برملا كرده هزار درهم ميدهند ؟
و اينجا شيعيان به دو كروه تقسيم ميشود ، انهائي كه بر حق هستند و انهائى كه بيرو باطل هستند (أما إن إمارتكم لا تكون يومئذٍ إلا لأولاد البغايا) ، چونكه در اين زمان اگر دقت كنيد حاكمان از شيعيان هستند ولى اولاد بغاء كسانى هستند كه ادعاى تشيع را ميكنند .
واين روايت كه مردم از سفيانى بيروى ميكنند :
عن ابي عبد الله (ع) يقدم القائم حتى يأتي النجف فيخرج اليه جيش السفياني واصحابه والناس معه ...) بشارة الاسلام ص 335 .
از ابى عبدالله (ع) وقتى كه قائم به نجف وارد ميشود لشكر سفيانى و اصحابش و مردمان كه بيرو ان هستند خروج ميكنند ...
و در حقيقت اين نتيجه تصوير بدى را به ما نشان ميدهد ، سفيانى با كسانى هست كه ادعاى تشيع را ميكنند وداراى حقد كوركورانه است كه ضد اهل البيت (ع) میایستند .
حركت سفيانى مسبب ان كسانى هستند كه ادعاى تشيع ميكنند در عراق بخاطر انحرافشان از خط اهل البيت (ع) وتاريخ ان را ثابت كرده است كه عبيد الله ابن زياد (لعنة الله) حداقل 30 هزار نفر را جمع كرد وانها كسانى بودند كه ادعاى مواليان على (ع) بودند و بعضى از انها بودند كه با حضرت (ع) جنگيدند در جنگ صفين ، و لى در كربلاء تسميم گرفتند كه امام حسين (ع) را به شهادت رساندند .
و همانطور كه حر الرياحى كه در لشكر يزيد بود و توبه كرد و از بهترين انصار حضرت حسين (ع) شدند و حال ممكن است در بين لشكر سفيانى كسانى باشند كه خداوند به انها لطف خواهد كرد و تا قبل از اينكه وقت بگذرد انها را از لشکر سفیانی به لشكر امام مهدى (ع) نقل خواهد كرد .
ودر بحثهای اينده در مورد بقيه حلقه ها كه مربوط به سفيانى ميباشد بحث خواهيم كرد .
والحمد لله رب العالمين
واگر بگويد كه سفيانى بر كوفه تسلط ميكند !
بس چرا همسايها بر خلاف هم مياستند و ميگويند كه اين از شيعيان على است ، سبس گردن او را ميزنند ، و بعد به كسى كه او را برملا كرده هزار درهم ميدهند ؟
و اينجا شيعيان به دو كروه تقسيم ميشود ، انهائي كه بر حق هستند و انهائى كه بيرو باطل هستند (أما إن إمارتكم لا تكون يومئذٍ إلا لأولاد البغايا) ، چونكه در اين زمان اگر دقت كنيد حاكمان از شيعيان هستند ولى اولاد بغاء كسانى هستند كه ادعاى تشيع را ميكنند .
واين روايت كه مردم از سفيانى بيروى ميكنند :
عن ابي عبد الله (ع) يقدم القائم حتى يأتي النجف فيخرج اليه جيش السفياني واصحابه والناس معه ...) بشارة الاسلام ص 335 .
از ابى عبدالله (ع) وقتى كه قائم به نجف وارد ميشود لشكر سفيانى و اصحابش و مردمان كه بيرو ان هستند خروج ميكنند ...
و در حقيقت اين نتيجه تصوير بدى را به ما نشان ميدهد ، سفيانى با كسانى هست كه ادعاى تشيع را ميكنند وداراى حقد كوركورانه است كه ضد اهل البيت (ع) میایستند .
حركت سفيانى مسبب ان كسانى هستند كه ادعاى تشيع ميكنند در عراق بخاطر انحرافشان از خط اهل البيت (ع) وتاريخ ان را ثابت كرده است كه عبيد الله ابن زياد (لعنة الله) حداقل 30 هزار نفر را جمع كرد وانها كسانى بودند كه ادعاى مواليان على (ع) بودند و بعضى از انها بودند كه با حضرت (ع) جنگيدند در جنگ صفين ، و لى در كربلاء تسميم گرفتند كه امام حسين (ع) را به شهادت رساندند .
و همانطور كه حر الرياحى كه در لشكر يزيد بود و توبه كرد و از بهترين انصار حضرت حسين (ع) شدند و حال ممكن است در بين لشكر سفيانى كسانى باشند كه خداوند به انها لطف خواهد كرد و تا قبل از اينكه وقت بگذرد انها را از لشکر سفیانی به لشكر امام مهدى (ع) نقل خواهد كرد .
ودر بحثهای اينده در مورد بقيه حلقه ها كه مربوط به سفيانى ميباشد بحث خواهيم كرد .
والحمد لله رب العالمين
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه دوم
بسم الله الرحمن الرحيم
در حلقه اول در مورد سفيانى و تعداد شخصيات او صحبت شد ، و در ان ثابت كرديم كه سفيانى شام با سفيانى كوفه طبق ادله وارده از رسول الله (ص) و اهل البيت (ع) فرق ميكند ، و ان را به اتفاقهاى كه امروزه در مناطق مختلف اتفاق افتاده و خواهد افتاد را نقل كرديم ، و در ان تصويرى از اشخاصى كه با سفيانى بيعت ميكنند را رسم كردیم ، و اختلاف بين شيعه على (ع) و انهاى كه ادعاى تشيع ميكنند را نيز مورد بررسي قرار داديم .
اما در اين حلقه ، به مصداق و مفهوم سفيانى و ملامح او كه ايا براى مردم مشخص شده است و از چند طريق ميتوان سفيانى را شناخت بحث خواهيم كرد . وايا ميتوان او را وقتى كه خروج میكند شناخت؟ و چگونه ميتوان سفيانى را به مهدى ربط داد و اينكه رابطه انها با هم چگونه است ؟ و چرا اين همه دشمنى بنهان شده كه باعث جنگ بين او و حضرت مهدى(ع) ميشود ، كه تمامى اين موارد را به اذن خداوند متعال نقل و بررسى خواهيم كرد ؟
• ايا بيش از يك مصداق براى مفهوم سفيانى وجود دارد ؟
• ايا ميتوان سفيانى را هنگام ظهورش شناخت ؟
• رابطه و علاقه سفيانى با امام مهدى (ع) چيست ؟
• ايا بيش از يك مصداق براى مفهوم سفيانى وجود دارد ؟
علت نام سفيانى به اين اسم بخاطر اينكه او از ذريه ابو سفيان ميباشد ، و به جنگ با اسلام بر ميخيزد همانطورى كه ابو سفيان با رسول الله (ص) و بعد از او بسرش معاويه با حضرت على (ع) و بعد بسر معاويه ، يزيد (لعنه الله ) كه با امام حسين (ع) بجنگ بر خواستند . و همانطور كه واضح است خانواده ابو سفيان ( لعنهم الله) بغض و دشمنى فراوانى با رسول الله (ع) و ائمه اطهار داشتند ودارند .
امام حسين (ع) بر مردم اهل كوفه و غير انها فرياد زد ، واى بر شماها اى شيعيان ال ابى سفيان ، اگر شما را دينى نيست و از روز معاد ترس نداريد ، بس در دين خود در دنيا احرار باشيد و به گذشته خود برگرديد ، اگر همان عربى هستيد كه ادعا ميكنيد .
سبس شمر لعين او را خطاب كرد و گفت : چه ميگوئى از پسر فاطمه؟
فرمودند(ع) : من با شما ميجنگم و شما با من ، و بر نساء جناحى نيست ، پس از رسيدن جاهلانتان و طغاطتان و سربازانتان را به خيمه من باز داريد .
سپس شمر گفت : هر چه بگوئى اى فرزند فاطمه.
و در روایت نشانه واضحى از امام حسين (ع) به كسانى كه با او نبرد كردند كه انها را شيعيان ال سفيان خطاب كرد و در مقابل كسانى که با امام حسين (ع) بودند ، همان شيعيان على (ع) هستند كه طبق احداثى كه در كربلاء اتفاق افتاد عدد انها بسيار كم بود .
(مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً) (الأحزاب:23)
ادامه دارد ...
در حلقه اول در مورد سفيانى و تعداد شخصيات او صحبت شد ، و در ان ثابت كرديم كه سفيانى شام با سفيانى كوفه طبق ادله وارده از رسول الله (ص) و اهل البيت (ع) فرق ميكند ، و ان را به اتفاقهاى كه امروزه در مناطق مختلف اتفاق افتاده و خواهد افتاد را نقل كرديم ، و در ان تصويرى از اشخاصى كه با سفيانى بيعت ميكنند را رسم كردیم ، و اختلاف بين شيعه على (ع) و انهاى كه ادعاى تشيع ميكنند را نيز مورد بررسي قرار داديم .
اما در اين حلقه ، به مصداق و مفهوم سفيانى و ملامح او كه ايا براى مردم مشخص شده است و از چند طريق ميتوان سفيانى را شناخت بحث خواهيم كرد . وايا ميتوان او را وقتى كه خروج میكند شناخت؟ و چگونه ميتوان سفيانى را به مهدى ربط داد و اينكه رابطه انها با هم چگونه است ؟ و چرا اين همه دشمنى بنهان شده كه باعث جنگ بين او و حضرت مهدى(ع) ميشود ، كه تمامى اين موارد را به اذن خداوند متعال نقل و بررسى خواهيم كرد ؟
• ايا بيش از يك مصداق براى مفهوم سفيانى وجود دارد ؟
• ايا ميتوان سفيانى را هنگام ظهورش شناخت ؟
• رابطه و علاقه سفيانى با امام مهدى (ع) چيست ؟
• ايا بيش از يك مصداق براى مفهوم سفيانى وجود دارد ؟
علت نام سفيانى به اين اسم بخاطر اينكه او از ذريه ابو سفيان ميباشد ، و به جنگ با اسلام بر ميخيزد همانطورى كه ابو سفيان با رسول الله (ص) و بعد از او بسرش معاويه با حضرت على (ع) و بعد بسر معاويه ، يزيد (لعنه الله ) كه با امام حسين (ع) بجنگ بر خواستند . و همانطور كه واضح است خانواده ابو سفيان ( لعنهم الله) بغض و دشمنى فراوانى با رسول الله (ع) و ائمه اطهار داشتند ودارند .
امام حسين (ع) بر مردم اهل كوفه و غير انها فرياد زد ، واى بر شماها اى شيعيان ال ابى سفيان ، اگر شما را دينى نيست و از روز معاد ترس نداريد ، بس در دين خود در دنيا احرار باشيد و به گذشته خود برگرديد ، اگر همان عربى هستيد كه ادعا ميكنيد .
سبس شمر لعين او را خطاب كرد و گفت : چه ميگوئى از پسر فاطمه؟
فرمودند(ع) : من با شما ميجنگم و شما با من ، و بر نساء جناحى نيست ، پس از رسيدن جاهلانتان و طغاطتان و سربازانتان را به خيمه من باز داريد .
سپس شمر گفت : هر چه بگوئى اى فرزند فاطمه.
و در روایت نشانه واضحى از امام حسين (ع) به كسانى كه با او نبرد كردند كه انها را شيعيان ال سفيان خطاب كرد و در مقابل كسانى که با امام حسين (ع) بودند ، همان شيعيان على (ع) هستند كه طبق احداثى كه در كربلاء اتفاق افتاد عدد انها بسيار كم بود .
(مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً) (الأحزاب:23)
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه دوم
و همان روش و سنت نيز با حضرت مهدى (ع) در حال تكرار است ، كه وقتی ظهور میکنند علماى منافق به او ميگويند : برگرد اى فرزند فاطمه ، ما را به تو نيازى نيست ، همانا دين بخير است !!!
كه خداوند متعال فرمودند : (اسْتِكْبَاراً فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً) (فاطر:43)
از ابو الجارود، از ابى جعفر (ع) در حديث طولانى : اگر قائم (ع) قيام كند به كوفه ميرود، در انجا چند هزار نفر كه ادعاى بتريه (كسانى كه معتقدا امام داراى فرزند نميباشد ) ميكنند با سلاح خارج ميشوند و به امام (ع) ميگويند : برگرد از همان مكانى كه امدى ما را با بنى فاطمه كارى نيست ، و ايشان با انها ميجنگند تا اينكه به شخص اخرشان برسد ، و وارد كوفه ميشود و در ان تمام منافق مرتاب را از بين ميبرد ، و قصرهاى انها را ويران ميكند ، و ميجنگد تا اينكه خداوند راضى شود . الارشاد - الشيخ المفيد ج 2 ص 384.
ايا علامتى واضحتر از اين وجود دارد كه اولين كسانى كه با امام (ع) ميجنگند ، اهل كوفه هستند ، همانطورى كه با بدرشان امام حسين (ع) جنگيدند و همانطور كه قبلا با انبياء و مرسلين نيز جنگيدند كه خداوند فرمود :
(سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً) (الأحزاب:62) قال تعالى (سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً) (الفتح:23)
سفيانى زرد قرمز ابى !!!
بسيارى از باحثين و مفسرين منظور اهل البيت (ع) از اين روايت را اشتباه متوجه شدند و مردم را وارد راه خطائى كردند مثل شيخ على كوراتى ، كه دريكى از برنامهاى تلفزيونى اشاره كردند كه زرقاوى همان سفيانى ميباشد چونكه زرقاوى از مدينه اى كه او را زرقاء مينامند امده بود و رنگ قرمز نشانه خون و رنگ زرد نشانه فتنه ميباشد ، ولى بعد از اينكه زرقاوى كشته شد ، شيخ كورانى از اينكه روايت را به اين صورت تفسير كرده بودند بشيمان شد و ان را به گونه ديگرى تاويل كردند و همانطور كه ميدانيد درك و فهم روايتهاى اهل البيت (ع) در عصر ظهور داراى دلالات رمزى ميباشد ، وليكن انها مردم را به صورت اشتباه توجيح ميكنند كه باعث ميشود انها از راه حق دور شوند .
از حماد از عمر بن يزيد گفت كه امام صادق (ع) فرمودند : اگر تو سفيانى را ديدى ، خبيث ترين مردم را ديدى زرد و قرمز و ابى كه ميگويد يارب يارب يارب وبعد به جهنم وخبيثى او به درجه اى ميرسد كه مادر فرزندش را از ترس اينكه او را افشا كند زنده دفن ميكند . بحارالأنوار ص 205 - ج52 - باب 25- علامات ظهوره صلوات الله عليه.
ومعناى اين سه رنگ يعنى نبودن امنیت و مكر و نیرنگ است كه امام صادق (ع) او را خبيثترين مردم ناميد ، كه دلالت بر مكر و خداع اوست همان طورى كه امام دوباره اين امر را در روايت تكرار ميكند و حديث اينجا در مورد خباثت سفيانى است كه به صورت واضح به مكر او اشاره شده است ،كه راه او راه خون خواهد بود و عصر /هور او عصر فتنه و به اين دليل هر كس اين صفات را داشته باشد سفيانى است يا از ياران او ، ممكن است كه زرقاوى را سفيانى نام داد يا اينكه يكلى از انها شمرد .
ومن خطبة لأمير المؤمنين (ع) قال (… فكيف إذا رأيتم صاحب الشام ينشر بالمناشير،ويقطع بالمساطير ، ثم لأذيقنه أليم العقاب ، ألا فابشروا ، فإلي يرد أمر الخلق غدا بأمر ربي ، فلا يستعظم ما قلت ،… ). مشارق أنوار اليقين - الحافظ رجب البرسي ص264.
ادامه دارد ...
كه خداوند متعال فرمودند : (اسْتِكْبَاراً فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً) (فاطر:43)
از ابو الجارود، از ابى جعفر (ع) در حديث طولانى : اگر قائم (ع) قيام كند به كوفه ميرود، در انجا چند هزار نفر كه ادعاى بتريه (كسانى كه معتقدا امام داراى فرزند نميباشد ) ميكنند با سلاح خارج ميشوند و به امام (ع) ميگويند : برگرد از همان مكانى كه امدى ما را با بنى فاطمه كارى نيست ، و ايشان با انها ميجنگند تا اينكه به شخص اخرشان برسد ، و وارد كوفه ميشود و در ان تمام منافق مرتاب را از بين ميبرد ، و قصرهاى انها را ويران ميكند ، و ميجنگد تا اينكه خداوند راضى شود . الارشاد - الشيخ المفيد ج 2 ص 384.
ايا علامتى واضحتر از اين وجود دارد كه اولين كسانى كه با امام (ع) ميجنگند ، اهل كوفه هستند ، همانطورى كه با بدرشان امام حسين (ع) جنگيدند و همانطور كه قبلا با انبياء و مرسلين نيز جنگيدند كه خداوند فرمود :
(سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً) (الأحزاب:62) قال تعالى (سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً) (الفتح:23)
سفيانى زرد قرمز ابى !!!
بسيارى از باحثين و مفسرين منظور اهل البيت (ع) از اين روايت را اشتباه متوجه شدند و مردم را وارد راه خطائى كردند مثل شيخ على كوراتى ، كه دريكى از برنامهاى تلفزيونى اشاره كردند كه زرقاوى همان سفيانى ميباشد چونكه زرقاوى از مدينه اى كه او را زرقاء مينامند امده بود و رنگ قرمز نشانه خون و رنگ زرد نشانه فتنه ميباشد ، ولى بعد از اينكه زرقاوى كشته شد ، شيخ كورانى از اينكه روايت را به اين صورت تفسير كرده بودند بشيمان شد و ان را به گونه ديگرى تاويل كردند و همانطور كه ميدانيد درك و فهم روايتهاى اهل البيت (ع) در عصر ظهور داراى دلالات رمزى ميباشد ، وليكن انها مردم را به صورت اشتباه توجيح ميكنند كه باعث ميشود انها از راه حق دور شوند .
از حماد از عمر بن يزيد گفت كه امام صادق (ع) فرمودند : اگر تو سفيانى را ديدى ، خبيث ترين مردم را ديدى زرد و قرمز و ابى كه ميگويد يارب يارب يارب وبعد به جهنم وخبيثى او به درجه اى ميرسد كه مادر فرزندش را از ترس اينكه او را افشا كند زنده دفن ميكند . بحارالأنوار ص 205 - ج52 - باب 25- علامات ظهوره صلوات الله عليه.
ومعناى اين سه رنگ يعنى نبودن امنیت و مكر و نیرنگ است كه امام صادق (ع) او را خبيثترين مردم ناميد ، كه دلالت بر مكر و خداع اوست همان طورى كه امام دوباره اين امر را در روايت تكرار ميكند و حديث اينجا در مورد خباثت سفيانى است كه به صورت واضح به مكر او اشاره شده است ،كه راه او راه خون خواهد بود و عصر /هور او عصر فتنه و به اين دليل هر كس اين صفات را داشته باشد سفيانى است يا از ياران او ، ممكن است كه زرقاوى را سفيانى نام داد يا اينكه يكلى از انها شمرد .
ومن خطبة لأمير المؤمنين (ع) قال (… فكيف إذا رأيتم صاحب الشام ينشر بالمناشير،ويقطع بالمساطير ، ثم لأذيقنه أليم العقاب ، ألا فابشروا ، فإلي يرد أمر الخلق غدا بأمر ربي ، فلا يستعظم ما قلت ،… ). مشارق أنوار اليقين - الحافظ رجب البرسي ص264.
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه دوم
ودر اين زمان نواصب كارهاى كه در حق مردم انجام ميدهند تاكيد بر گفته حضرت على (ع) ميباشد ، چونكه انها مردم را با شمشير ميكشند در صورت وجود اسلحه ، و زرقاوى و اتباعش يكى از انها هستند ، چونكه انها مردم را سر ميبرند و انها را تكه تكه ميكنند ... بس به اين نتيجه ميرسيم كه هر كسى داراى خبث و مكر باشد و با امير مؤمنان و اهل البيت (ع) بجنگد ، سفيانى است . و داراى صفات ال ابى سفيان ميباشد ...
ورد في مخطوطة ابن حماد ص75 أن السفياني : (شديد الصفرة به أثر العبادة)
ودر اين روايت اشاره واضحى است كه سفيانى ادعاى دين ميكند و در زير سايه برچمى ميايد كه ادعاى حفاظت از اسلام ظاهرى ميكند تا اينكه مردم را فريب دهد و طبق مكرش مردم نيز از او بيروى ميكنند به اين اميد كه او انها را از شر دشمنان نجات خواهد داد چونكه مردم بيرو كسانى هستند كه مرجعيت انها را تاييد ميكند .
(وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّأُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ) (البقرة:167)
ايا ميتوان سفيانى را شناخت وقتى كه ظهور ميكند ؟
سفيانى داراى صفتهاى بسيارى است كه يك فرد مؤمن ميتواند او را بشناسد ، چونكه او با شكل فردى متدين ميايد كه زير برچم اسلام ميباشد و ادعاى محافظت از مردم را ميكند و علامتهاى او زرد و ابى و قرمز است يعنى منافق و ماكر و فريب دهنده و يكى از كارمندان يهود وكافران غربى ميباشد ، و تنها هم او قاتل شيعيان على (ع) است ، كه قتل و خرابى در زمان حكم او زياد ميشود و بايتخت حكم او در كوفه خواهد بود طبق روايتهاى اهل البيت (ع) :
از امام صادق (ع) : همانا سفيانى و صاحب سفيانى وقتى كه به كوفه رسيد ، منادى صدا ميزند : كه هر كسى سر يكى از شيعيان على (ع) را براى من بياورد به او هزار درهم باداش داده ميشود ، و همانا حكومت و حكم از اولاد بغايا خواهد بود ، ومن به صاجب نقاب نكاه ميكنم ، كه كفت : صاحب نقاب جه كسى ميباشد؟ فرمود : مردى از شماها كه قول شماه ا را ميكويد ونقاب ميزند و شما را با حرف خود در بر ميكيرد واو شماها را ميشناسد ولى شما او را نميشناسيد امانا كه او فقط ابن بغى ميباشد . البحار ج52 ص215.
عن أمير المؤمنين (ع): ( وخروج السفياني براية خضراء وصليب من ذهب ) بحار الأنوار ج53 ص 81
سفيانى عميل كشورهاى كفار غربيين و يهود ميباشد
از امير مؤمنان ( ع ) خروج سفيانى با برچم سبز و صليبى از طلا ميباشد .
ادامه دارد ...
ورد في مخطوطة ابن حماد ص75 أن السفياني : (شديد الصفرة به أثر العبادة)
ودر اين روايت اشاره واضحى است كه سفيانى ادعاى دين ميكند و در زير سايه برچمى ميايد كه ادعاى حفاظت از اسلام ظاهرى ميكند تا اينكه مردم را فريب دهد و طبق مكرش مردم نيز از او بيروى ميكنند به اين اميد كه او انها را از شر دشمنان نجات خواهد داد چونكه مردم بيرو كسانى هستند كه مرجعيت انها را تاييد ميكند .
(وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّأُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ) (البقرة:167)
ايا ميتوان سفيانى را شناخت وقتى كه ظهور ميكند ؟
سفيانى داراى صفتهاى بسيارى است كه يك فرد مؤمن ميتواند او را بشناسد ، چونكه او با شكل فردى متدين ميايد كه زير برچم اسلام ميباشد و ادعاى محافظت از مردم را ميكند و علامتهاى او زرد و ابى و قرمز است يعنى منافق و ماكر و فريب دهنده و يكى از كارمندان يهود وكافران غربى ميباشد ، و تنها هم او قاتل شيعيان على (ع) است ، كه قتل و خرابى در زمان حكم او زياد ميشود و بايتخت حكم او در كوفه خواهد بود طبق روايتهاى اهل البيت (ع) :
از امام صادق (ع) : همانا سفيانى و صاحب سفيانى وقتى كه به كوفه رسيد ، منادى صدا ميزند : كه هر كسى سر يكى از شيعيان على (ع) را براى من بياورد به او هزار درهم باداش داده ميشود ، و همانا حكومت و حكم از اولاد بغايا خواهد بود ، ومن به صاجب نقاب نكاه ميكنم ، كه كفت : صاحب نقاب جه كسى ميباشد؟ فرمود : مردى از شماها كه قول شماه ا را ميكويد ونقاب ميزند و شما را با حرف خود در بر ميكيرد واو شماها را ميشناسد ولى شما او را نميشناسيد امانا كه او فقط ابن بغى ميباشد . البحار ج52 ص215.
عن أمير المؤمنين (ع): ( وخروج السفياني براية خضراء وصليب من ذهب ) بحار الأنوار ج53 ص 81
سفيانى عميل كشورهاى كفار غربيين و يهود ميباشد
از امير مؤمنان ( ع ) خروج سفيانى با برچم سبز و صليبى از طلا ميباشد .
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه دوم
سلطنت سفيانى به قتلهاى فراوان و سرگردانى و فساد مردم على الخصوص نا امنى زنها خواهد بود
از حذيفه بن اليمان از رسول الله (ص) : فتنه اى را ذكر كردند كه بين اهل مشرق و مغرب بيا ميخيزد ، و همانگونه كه در اين حالت هستند ، سقيانى بر انها خارج ميشود ، از صحراى خشك تا اينكه وارد دمشق شود ، كه دو لشكر ميفرستد يكى به مشرق و ديگرى به مدينه ، تا اينكه به سرزمين بابل رسد در مدينه نفرين شده (بغداد ) كه بيشتر از سه هزار نفر را ميكشد و به بيش از صد نفر از زنها تجاوز ميكند و سيصد نفر از بنى عباس را ميكشد و به كوفه ميرود و در ان بمدت يكسال ميماند و سبس به شام خروج ميكند و برچم حق از كوفه خارج ميشود ، و به ان جيش ميرسد و با انها ميجنگد تا اينكه از انها همه كشته شوند و از انها جاسوسى نماند و برده ها و غنائم را ازاد ميكنند تا اينكه به لشكر دوم كه در مدينه ميباشد ميرسند و با انها سه روز و شب ميجنگند تا اينكه به بيداء برسند و خداوند جبرئيل را ميفرستد ... بحارالأنوار ج : 52 ص : 187
امیر مؤمنان (ع) در يكى از خطبه هايشان در مورد اخر زمان در صورتى كه بر منبر هستند : همانا خارج ميشود فرزند جگر خار (عايشه) از صحراى خشك و او شخصى است با صورت وحشتناك و بدنى بزرك و در صورتش اثارى از جدرى وجود دارد واگر او را ديديد فكر ميكنيد جشمانش چب است و نامش عثمان ونام بدرش عنبسة ميباشد ، و از اولاد بنى سفيان است ، تا اينكه به سرزمينى ميرسد واو را بايتخت خود قرار ميدهد . الخرائج والجرائح ج : 3 ص : 1150
نام سفيانى بخاطر اينكه از نسل بنى سفيان است ونام عثمان يا غيره و خروج او از صحراى خشك در شام ... و او در اين مكان نازل ميشود و سبس به جاى ديگرى نازل ميشود ، تمامى اين روايتها وشخصيتهاى مختلف ثابت كرده است كه سفيانى بيش از يك نفر است ، و سفيانى حقيقتى است نهفته و مخفى بر مردم ، چونكه اگر بغير از اين بود و همه كس او را ميشناختند و مردم به اين كثرت از او بيروى نميكردند ، و حتى خود سفيانى نيز نميداند كه او سفيانى است و سفيانى را فقط حضرت مهدى (ع) خواهد شناخت .
و شايد بعضى ها اصرار كنند كه بايد سفيانى همان نامى را كه رسول الله (ص) و اهل البيت (ع) از او در روايات ياد كردند باشد و در اينجا اسم سفيانى مدار بحثى براى شخصيت سفيانى نيست ... و مخصوصا ما ميدانيم كه ممكن اسم اهل البيت (ع) اسمى را انتخاب كنند كه معروف نباشد ... و ممكن اسم كه شخص مورد نظر اسم خورد را عوض كند تا اينكه از ديد مردم مخفى باشد .
ادامه دارد ...
از حذيفه بن اليمان از رسول الله (ص) : فتنه اى را ذكر كردند كه بين اهل مشرق و مغرب بيا ميخيزد ، و همانگونه كه در اين حالت هستند ، سقيانى بر انها خارج ميشود ، از صحراى خشك تا اينكه وارد دمشق شود ، كه دو لشكر ميفرستد يكى به مشرق و ديگرى به مدينه ، تا اينكه به سرزمين بابل رسد در مدينه نفرين شده (بغداد ) كه بيشتر از سه هزار نفر را ميكشد و به بيش از صد نفر از زنها تجاوز ميكند و سيصد نفر از بنى عباس را ميكشد و به كوفه ميرود و در ان بمدت يكسال ميماند و سبس به شام خروج ميكند و برچم حق از كوفه خارج ميشود ، و به ان جيش ميرسد و با انها ميجنگد تا اينكه از انها همه كشته شوند و از انها جاسوسى نماند و برده ها و غنائم را ازاد ميكنند تا اينكه به لشكر دوم كه در مدينه ميباشد ميرسند و با انها سه روز و شب ميجنگند تا اينكه به بيداء برسند و خداوند جبرئيل را ميفرستد ... بحارالأنوار ج : 52 ص : 187
امیر مؤمنان (ع) در يكى از خطبه هايشان در مورد اخر زمان در صورتى كه بر منبر هستند : همانا خارج ميشود فرزند جگر خار (عايشه) از صحراى خشك و او شخصى است با صورت وحشتناك و بدنى بزرك و در صورتش اثارى از جدرى وجود دارد واگر او را ديديد فكر ميكنيد جشمانش چب است و نامش عثمان ونام بدرش عنبسة ميباشد ، و از اولاد بنى سفيان است ، تا اينكه به سرزمينى ميرسد واو را بايتخت خود قرار ميدهد . الخرائج والجرائح ج : 3 ص : 1150
نام سفيانى بخاطر اينكه از نسل بنى سفيان است ونام عثمان يا غيره و خروج او از صحراى خشك در شام ... و او در اين مكان نازل ميشود و سبس به جاى ديگرى نازل ميشود ، تمامى اين روايتها وشخصيتهاى مختلف ثابت كرده است كه سفيانى بيش از يك نفر است ، و سفيانى حقيقتى است نهفته و مخفى بر مردم ، چونكه اگر بغير از اين بود و همه كس او را ميشناختند و مردم به اين كثرت از او بيروى نميكردند ، و حتى خود سفيانى نيز نميداند كه او سفيانى است و سفيانى را فقط حضرت مهدى (ع) خواهد شناخت .
و شايد بعضى ها اصرار كنند كه بايد سفيانى همان نامى را كه رسول الله (ص) و اهل البيت (ع) از او در روايات ياد كردند باشد و در اينجا اسم سفيانى مدار بحثى براى شخصيت سفيانى نيست ... و مخصوصا ما ميدانيم كه ممكن اسم اهل البيت (ع) اسمى را انتخاب كنند كه معروف نباشد ... و ممكن اسم كه شخص مورد نظر اسم خورد را عوض كند تا اينكه از ديد مردم مخفى باشد .
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه دوم
رابطه سفيانى با حضرت مهدى (ع)
در حلقه اول بحثمان اشاره كرديم كه بيش از يك مصداق براى سفيانى وجود دارد چونكه در انجا سفيانى شام و سفيانى كوفه ميباشد و مصاديق ديگرى كه شخصيت سفيانى بر او دلالت ميكند ، ولى رابطه ان با حضرت مهدى (ع) كه تصوير ان را با مقدارى از روايات واضح خواهد شد كه دلالت واضحى بر سفيانى و اتباعش در يك سو و مهدى (ع) و انصارش در سوى ديگر ميشود و تصوير حكم ان در عراق كه مواجح دعوت مهدى (ع) خواهد شد :
بيشتر رويدادهاى ظهور و وقائع از نجف (كوفه ) صحبت ميشود ، كه اين اشاره واضحى است بر سلطنت و حكم بنى عباس که اولين انطلاق حكمشان از نجف خواهد بود و اهل عراق در ان با سلطانى ظالم و گرانى كالاه مواجح خواهند شد :
از محمد بن مسلم از امام صادق (ع) : جلوى قائم (ع) بلائى از خداوند خواهد بود ، گفت : ان چيست فدايت شوم ؟ و خواندند (ع) اين ايه را :
( وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ) (البقرة:155) .
و سبس فرمودند (ع) : ترس از بادشاهان بنى فلان (بنى عباس / يعنى حاكمان امروزى عراق كه طبق راه و روش بنى عباس حكم ميكنند) و گرسنگى از گرانى كالاه و نقص در اموال از كساد تجارت ، و كمى فضل در ان ، و نقص جانها در مرگ وحشتناك، و نقص ثمرات بخاطر كمى كاشتن ، و كمى بركت كاشتنى ها ، كه گفتند : و به صابرين بشارت دهيد ، كه در ان خروج قائم نزديكتر خواهد شد . إرشاد المفيد ، البحار ج52 ص203
همانا كه سلطان عراق معروف به كسى است كه اظهار جن میکند و ساحر است و او از اولاد بغى و زانى ميباشد همانگونه كه امير مؤمنان فرمودند : امير مردم ، جبار و لجباز و او را كاهن ساحر مينامند .
(وأمير الناس – أي حاكم العراق- جبار عنيد يقال له الكاهن الساحر) البحار ح 52 ص272 ، 273
وقال (ع) : ( أما أن إمارتكم يومئذ لا تكون إلا لأولاد البغايا -أي الزانيات - ) البحار ج52 ص210 .
و فرمودند : كه ان وقت حاكمان و سلطان ان زمان اولاد زانى و بغابا خواهند بود .
ابو جعفر (ع) فرمودند : قائم بر امر جديدى قيام ميكند ، و كتب جديد و قضاء جديد كه بر عرب شديد است میاورد ، واگر شمشير کشد به كسى رحم نميكند و او راكسى ملامت نميكند غيبة النعماني ص123.
در اينجا منظور از شمشير يعنى اسلحه كه در زمان حضرت (ع) وجود دارد ، از امام صادق (ع) : همانا به قائم مينكرم كه بر ظهر نجف سوار بر اسبى ادهم ابلق ...
ادهم و ابلق يعنى اشاره بر تانك ميباشد ، چونكه در بيشتر روايتها ذكر شده كه ايشان جنگ سختى را در بيش دارند با دشمنان دين و اهل البيت (ع) كه در ان بسيارى از انصار ايشان شهيد ميشوند ، و در بعضى روايات امده كه ايشان نيز اصابت ميبينند . و علم دست عالمست .
و در بسيارى از روايات امده است انچه را كه مهدى (ع) از جبروت و طغيان در سلطنت بنى عباس و كسانى كه از انها تبعيت ميكنند خواهد ديد ، و در ان نشانه واضحى است كه حضرت مهدى(ع) تمام بناهائى كه انها ساخته اند را از بين خواهد برد ، مثل جدشان رسول الله كه در مكه انجام دادند ، چونكه مكه الان همان نجف ميباشد و قريش علمای منافق هستند زیرا انها كسانى هستند با امام خواهند جنگيد چونكه امام (ع) نقاب را از روى چهره هاى انها بر ميدارد و به مردم ثابت ميكند كه مبالغى كه براى خمس به انها داده ميشود حرام است و نبايد با استفاده كردن از اسم امام (ع) از مردم اين مبالغ را دريافت كنند،لذا انها بر عليه امام (ع) قيام ميكنند و با او ميجنگند با تمام قدرتى كه دارند و ايناجست كه امام همراه با شمشير خود و نابود كردن منافقين دين جديدى را با خود مياورد .
ادامه دارد ...
در حلقه اول بحثمان اشاره كرديم كه بيش از يك مصداق براى سفيانى وجود دارد چونكه در انجا سفيانى شام و سفيانى كوفه ميباشد و مصاديق ديگرى كه شخصيت سفيانى بر او دلالت ميكند ، ولى رابطه ان با حضرت مهدى (ع) كه تصوير ان را با مقدارى از روايات واضح خواهد شد كه دلالت واضحى بر سفيانى و اتباعش در يك سو و مهدى (ع) و انصارش در سوى ديگر ميشود و تصوير حكم ان در عراق كه مواجح دعوت مهدى (ع) خواهد شد :
بيشتر رويدادهاى ظهور و وقائع از نجف (كوفه ) صحبت ميشود ، كه اين اشاره واضحى است بر سلطنت و حكم بنى عباس که اولين انطلاق حكمشان از نجف خواهد بود و اهل عراق در ان با سلطانى ظالم و گرانى كالاه مواجح خواهند شد :
از محمد بن مسلم از امام صادق (ع) : جلوى قائم (ع) بلائى از خداوند خواهد بود ، گفت : ان چيست فدايت شوم ؟ و خواندند (ع) اين ايه را :
( وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ) (البقرة:155) .
و سبس فرمودند (ع) : ترس از بادشاهان بنى فلان (بنى عباس / يعنى حاكمان امروزى عراق كه طبق راه و روش بنى عباس حكم ميكنند) و گرسنگى از گرانى كالاه و نقص در اموال از كساد تجارت ، و كمى فضل در ان ، و نقص جانها در مرگ وحشتناك، و نقص ثمرات بخاطر كمى كاشتن ، و كمى بركت كاشتنى ها ، كه گفتند : و به صابرين بشارت دهيد ، كه در ان خروج قائم نزديكتر خواهد شد . إرشاد المفيد ، البحار ج52 ص203
همانا كه سلطان عراق معروف به كسى است كه اظهار جن میکند و ساحر است و او از اولاد بغى و زانى ميباشد همانگونه كه امير مؤمنان فرمودند : امير مردم ، جبار و لجباز و او را كاهن ساحر مينامند .
(وأمير الناس – أي حاكم العراق- جبار عنيد يقال له الكاهن الساحر) البحار ح 52 ص272 ، 273
وقال (ع) : ( أما أن إمارتكم يومئذ لا تكون إلا لأولاد البغايا -أي الزانيات - ) البحار ج52 ص210 .
و فرمودند : كه ان وقت حاكمان و سلطان ان زمان اولاد زانى و بغابا خواهند بود .
ابو جعفر (ع) فرمودند : قائم بر امر جديدى قيام ميكند ، و كتب جديد و قضاء جديد كه بر عرب شديد است میاورد ، واگر شمشير کشد به كسى رحم نميكند و او راكسى ملامت نميكند غيبة النعماني ص123.
در اينجا منظور از شمشير يعنى اسلحه كه در زمان حضرت (ع) وجود دارد ، از امام صادق (ع) : همانا به قائم مينكرم كه بر ظهر نجف سوار بر اسبى ادهم ابلق ...
ادهم و ابلق يعنى اشاره بر تانك ميباشد ، چونكه در بيشتر روايتها ذكر شده كه ايشان جنگ سختى را در بيش دارند با دشمنان دين و اهل البيت (ع) كه در ان بسيارى از انصار ايشان شهيد ميشوند ، و در بعضى روايات امده كه ايشان نيز اصابت ميبينند . و علم دست عالمست .
و در بسيارى از روايات امده است انچه را كه مهدى (ع) از جبروت و طغيان در سلطنت بنى عباس و كسانى كه از انها تبعيت ميكنند خواهد ديد ، و در ان نشانه واضحى است كه حضرت مهدى(ع) تمام بناهائى كه انها ساخته اند را از بين خواهد برد ، مثل جدشان رسول الله كه در مكه انجام دادند ، چونكه مكه الان همان نجف ميباشد و قريش علمای منافق هستند زیرا انها كسانى هستند با امام خواهند جنگيد چونكه امام (ع) نقاب را از روى چهره هاى انها بر ميدارد و به مردم ثابت ميكند كه مبالغى كه براى خمس به انها داده ميشود حرام است و نبايد با استفاده كردن از اسم امام (ع) از مردم اين مبالغ را دريافت كنند،لذا انها بر عليه امام (ع) قيام ميكنند و با او ميجنگند با تمام قدرتى كه دارند و ايناجست كه امام همراه با شمشير خود و نابود كردن منافقين دين جديدى را با خود مياورد .
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه دوم
امام صادق (ع) فرمودند : اگر قائم خارج شود از اهل فتوى(علماى منافق) انتقام خواهد گرفت بر اعمالى كه انجام نداده اند ،بس لعنت خدا بر انها و كسانى كه از انها بيروى ميكنند ، ايا دين خدا ناقص بود كه او را كامل كرديد يا اينكه كج بود كه او را راست كرديد ؟ الزام الناصب ج1 ص108 .
امام باقر (ع) : اگر قائم ما قيام كند مردم را به امر جديدى دعوت ميكند ، همانطورى كه رسول الله (ص) انجام داد،همانا اسلام غريبانه اغاز شد و دوباره به همان گونه شروع خواهد شد ، بس طوبى براى غريبان .
عن الباقر (ع) قال ( إن قائمنا إذا قام دعا الناس إلى أمر جديد ، كما دعا رسول الله (ص) وانَّ الإسلام بدأ غريبا ، وسيعود غريبا كما بدأ . فطوبى للغرباء ) غيبة النعماني ص174.
وعن أبي بصير عن أبي عبد الله (ع) قال ( الإسلام بدأ غريبا وسيعود غريبا كما بدأ فطوبى للغرباء فقلت اشرح لي هذا أصلحك الله فقال (ع) : يستأنف الداعي منا دعاء جديداً كما دعا رسول الله (ص) ) البحار ج52 ص366 .
عن أبي عبد الله (ع) قال : ( يصنع ما صنع رسول الله (ص) ، يهدم ما كان قبله ، كما هدم رسول الله (ص) أمر الجاهلية ويستأنف الإسلام جديدا) البحار ج52 ص353
عن ابن عطا قال سألت أبا جعفر الباقر (ع) فقلت إذا قام القائم (ع) بأي سيرة يسير في الناس ؟ فقال (ع) ( يهدم ما قبله كما صنع رسول الله (ص) ويستأنف الإسلام جديدا) البحار ج52 ص364.
از حذلم بن بشير نقل از على بن الحسين(ع) : خروج مهدى را براى من وصف كنيد و علامات ونشانهاى ان را بفرمائيد ؟ گفتند قبل از خروج او (قائم) مردى بنام عوف السلمى از زمين و جزيره اى خروج ميكند كه مكان سكونت او تكريت است (منطقه اى در عراق ) و مرگ او در دمشق خواهد بود و بعد شعيب ابن صالح از سمرقند خروج ميكند سبس سفيانى ملعون از سرزمين خشكى خروج ميكند واز فرزندان عتبة بن ابى سفيان ميباشد و اگر سفيانى ظهور كند مهدى بنهان ميشود و دوباره بعد از ان خروج ميكند . غيبة الطوسي ص294 .
اين روايت به امر مهمى اشاره ميكند که به ان بيشتر باحثين توجه نكردند ، زیرا در ان اشاره واضحى است كه مهدى قبل از سفيانى ظاهر ميشود و او( مهدى) با حكومت سفيانى با تمام جبروتش مواجه ميشود و مهدى (ع) وانصارش سخت و سنگين ترين اوقات را ميگذرانند ولي ايشان مخفي ميشوند چونكه عدد انصارشان كامل نشده است وليكن با اكمال عدد دوباره ظهور ميكنند.
ودر اينجا مسئله مهمى وجود دارد وكسى متوجه ان نبود وان تعداد نامهاى مهدى(ع) ميباشد همانطورى كه در روايتهاى مختلف ثابت شد كه سفيانى بيش از يك اسم و شخصيت است و لقب او كه به خانواده بنى سفيان مربوط است دارد ، لذا در انجا روايتهاى فراوانى بر وجود مهديين كه از نسل حضرت مهدى(ع) هستند نيز وجود دارد و در اينجا به تعدادى از اين روايتها اشاره خواهيم كرد :
ادامه دارد ...
امام باقر (ع) : اگر قائم ما قيام كند مردم را به امر جديدى دعوت ميكند ، همانطورى كه رسول الله (ص) انجام داد،همانا اسلام غريبانه اغاز شد و دوباره به همان گونه شروع خواهد شد ، بس طوبى براى غريبان .
عن الباقر (ع) قال ( إن قائمنا إذا قام دعا الناس إلى أمر جديد ، كما دعا رسول الله (ص) وانَّ الإسلام بدأ غريبا ، وسيعود غريبا كما بدأ . فطوبى للغرباء ) غيبة النعماني ص174.
وعن أبي بصير عن أبي عبد الله (ع) قال ( الإسلام بدأ غريبا وسيعود غريبا كما بدأ فطوبى للغرباء فقلت اشرح لي هذا أصلحك الله فقال (ع) : يستأنف الداعي منا دعاء جديداً كما دعا رسول الله (ص) ) البحار ج52 ص366 .
عن أبي عبد الله (ع) قال : ( يصنع ما صنع رسول الله (ص) ، يهدم ما كان قبله ، كما هدم رسول الله (ص) أمر الجاهلية ويستأنف الإسلام جديدا) البحار ج52 ص353
عن ابن عطا قال سألت أبا جعفر الباقر (ع) فقلت إذا قام القائم (ع) بأي سيرة يسير في الناس ؟ فقال (ع) ( يهدم ما قبله كما صنع رسول الله (ص) ويستأنف الإسلام جديدا) البحار ج52 ص364.
از حذلم بن بشير نقل از على بن الحسين(ع) : خروج مهدى را براى من وصف كنيد و علامات ونشانهاى ان را بفرمائيد ؟ گفتند قبل از خروج او (قائم) مردى بنام عوف السلمى از زمين و جزيره اى خروج ميكند كه مكان سكونت او تكريت است (منطقه اى در عراق ) و مرگ او در دمشق خواهد بود و بعد شعيب ابن صالح از سمرقند خروج ميكند سبس سفيانى ملعون از سرزمين خشكى خروج ميكند واز فرزندان عتبة بن ابى سفيان ميباشد و اگر سفيانى ظهور كند مهدى بنهان ميشود و دوباره بعد از ان خروج ميكند . غيبة الطوسي ص294 .
اين روايت به امر مهمى اشاره ميكند که به ان بيشتر باحثين توجه نكردند ، زیرا در ان اشاره واضحى است كه مهدى قبل از سفيانى ظاهر ميشود و او( مهدى) با حكومت سفيانى با تمام جبروتش مواجه ميشود و مهدى (ع) وانصارش سخت و سنگين ترين اوقات را ميگذرانند ولي ايشان مخفي ميشوند چونكه عدد انصارشان كامل نشده است وليكن با اكمال عدد دوباره ظهور ميكنند.
ودر اينجا مسئله مهمى وجود دارد وكسى متوجه ان نبود وان تعداد نامهاى مهدى(ع) ميباشد همانطورى كه در روايتهاى مختلف ثابت شد كه سفيانى بيش از يك اسم و شخصيت است و لقب او كه به خانواده بنى سفيان مربوط است دارد ، لذا در انجا روايتهاى فراوانى بر وجود مهديين كه از نسل حضرت مهدى(ع) هستند نيز وجود دارد و در اينجا به تعدادى از اين روايتها اشاره خواهيم كرد :
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه دوم
عن علي بن الحسين عليه السلام ، أنه قال : يقوم القائم منا ( يعني المهدي ) ثم يكون بعده اثنا عشر مهديا ( يعني من الائمة من ذريته من كتاب الغيبة للشيخ أبى جعفر محمد بن الحسن رضى الله عنه . شرح الأخبارللقاضي النعمان المغربي ج 3 ص 400
على بن الحسين (ع) فرمودند: قائم از ماست كه قيام ميكند و بعد از او 12 مهدى از ذريه ائمه و نسل حضرت مهدى (ع) خواهند بود .
اينجا اشاره اى است كه قائم محمد بن الحسن المهدى(ع) بعد از او 12 مهدى ميباشد و ميتوان مهديين را لقب قائم بر انها نهاد زیرا انها از اوامر خداوند اطاعت ميكنند براى همين وصف مهدى اول از مهديين را قائم نام دادند وبعد از او 11 مهدى كه همه قائم هستند وصفت قائم فقط به مهدى(ع) اول مربوط نميباشد همانطور كه در اين روايات مشخص است :
عن محمد بن الفضيل عن أبى حمزة عن أبى عبد الله عليه السلام . في حديث طويل انه قال: ( يا أبا حمزة إن منا بعد القائم احد عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام. مختصر بصائرالدرجات- الحسن بن سليمان الحلي ص 38
كه منظور از قائم در اين روايت مهدى اول ميباشد از 12 مهدى كه فرزندان امام عليه السلام هستند.
از ابى بكر الحضرمى نقل از ابى جعفر (ع) برسيدند : كدام يك از نقطه زمين بعد از حرم خدا (كعبه ) و حرم رسول الله(ص) بهتر است؟ فرمودند : كوفه اى ابا بكر چونكه ان زكيه وطاهر است ، ودر ان قبور نبيين و غير مرسلين و اوصياء صادقين وجود دارد ، و در ان مسجد سهيل كه خداوند رسولی را نفرستاد مگر اينكه در ان نماز نخوانده باشد ، ودر ان (كوفه) عدل الله ظاهر ميشود، ودر ان قائم و قوامين بعد از او خواهند بود كه منازل ودرجات انها مانند نبيين و اوصياء و صالحين است . التهذيب ج 6 ص 31
قال المفضل: يا مولاي فكيف يدرى ظهور المهدي " ع " وان إليه التسليم؟ قال " ع " : يا مفضل يظهر في شبهة ليستبين فيعلو ذكره ويظهر أمره وينادي باسمه وكنيته ونسبه ويكثر ذلك على أفواه المحقين والمبطلين والموافقين لتلزمهم الحجة بمعرفتهم به على انه قد قصصنا ودللنا عليه ونسبناه وسميناه وكنيناه وقلنا سمى جده رسول الله صلى الله عليه واله وكنيته لئلا يقول الناس ما عرفنا له اسما ولا كنية ولا نسبا والله ليتحقق الإيضاح به وباسمه ونسبه وكنيته على ألسنتهم حتى ليسميه بعضهم لبعض كل ذلك للزوم الحجة عليهم ثم يظهره كما وعد به جده صلى الله عليه واله في قوله عز وجل هو الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون. - مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سليمان الحلي ص180- 179 :
المفضل خطاب به امام صادق گفتند : اى مولاى من چگونه ظهور مهدى را بدانيم و با او بيعت كنيم؟ فرمودند : اى مفضل وقتى كه ظاهر ميشود در امر او شك ميشود وذكر او بر زبان مردمها خواهد امد وامرش ظاهر ميشود ، واو را با اسمش و كنيه اش و نسبش بر زبان راستگويان و باطل كنندگان و تاييد كنندگان بسيار ياد خواهد شد تا اينكه او بر انها حجى باشد بر شناختنش زیرا در مورد او ما قصه هاى را بيان كرديم ومردم را به او دلالت داديم و او را كه نام رسول الله (ص) را داراست ياد كرديم و كنيه او را گفتيم ومردم ميگويند كه نميدانستيم كه او نام يا كنيه يا نسبى داشته باشد به خدا سوگند كه اسم و نسب و كنيه او بر زبان تمام مردم جارى ميشود تا اينكه يكى به ديگرى از او گويند براى اتمام حجت بر مردم همانطورى كه جدش (ص) از خداوند فرمود :
هو الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون.
ادامه دارد ...
على بن الحسين (ع) فرمودند: قائم از ماست كه قيام ميكند و بعد از او 12 مهدى از ذريه ائمه و نسل حضرت مهدى (ع) خواهند بود .
اينجا اشاره اى است كه قائم محمد بن الحسن المهدى(ع) بعد از او 12 مهدى ميباشد و ميتوان مهديين را لقب قائم بر انها نهاد زیرا انها از اوامر خداوند اطاعت ميكنند براى همين وصف مهدى اول از مهديين را قائم نام دادند وبعد از او 11 مهدى كه همه قائم هستند وصفت قائم فقط به مهدى(ع) اول مربوط نميباشد همانطور كه در اين روايات مشخص است :
عن محمد بن الفضيل عن أبى حمزة عن أبى عبد الله عليه السلام . في حديث طويل انه قال: ( يا أبا حمزة إن منا بعد القائم احد عشر مهديا من ولد الحسين عليه السلام. مختصر بصائرالدرجات- الحسن بن سليمان الحلي ص 38
كه منظور از قائم در اين روايت مهدى اول ميباشد از 12 مهدى كه فرزندان امام عليه السلام هستند.
از ابى بكر الحضرمى نقل از ابى جعفر (ع) برسيدند : كدام يك از نقطه زمين بعد از حرم خدا (كعبه ) و حرم رسول الله(ص) بهتر است؟ فرمودند : كوفه اى ابا بكر چونكه ان زكيه وطاهر است ، ودر ان قبور نبيين و غير مرسلين و اوصياء صادقين وجود دارد ، و در ان مسجد سهيل كه خداوند رسولی را نفرستاد مگر اينكه در ان نماز نخوانده باشد ، ودر ان (كوفه) عدل الله ظاهر ميشود، ودر ان قائم و قوامين بعد از او خواهند بود كه منازل ودرجات انها مانند نبيين و اوصياء و صالحين است . التهذيب ج 6 ص 31
قال المفضل: يا مولاي فكيف يدرى ظهور المهدي " ع " وان إليه التسليم؟ قال " ع " : يا مفضل يظهر في شبهة ليستبين فيعلو ذكره ويظهر أمره وينادي باسمه وكنيته ونسبه ويكثر ذلك على أفواه المحقين والمبطلين والموافقين لتلزمهم الحجة بمعرفتهم به على انه قد قصصنا ودللنا عليه ونسبناه وسميناه وكنيناه وقلنا سمى جده رسول الله صلى الله عليه واله وكنيته لئلا يقول الناس ما عرفنا له اسما ولا كنية ولا نسبا والله ليتحقق الإيضاح به وباسمه ونسبه وكنيته على ألسنتهم حتى ليسميه بعضهم لبعض كل ذلك للزوم الحجة عليهم ثم يظهره كما وعد به جده صلى الله عليه واله في قوله عز وجل هو الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون. - مختصر بصائر الدرجات- الحسن بن سليمان الحلي ص180- 179 :
المفضل خطاب به امام صادق گفتند : اى مولاى من چگونه ظهور مهدى را بدانيم و با او بيعت كنيم؟ فرمودند : اى مفضل وقتى كه ظاهر ميشود در امر او شك ميشود وذكر او بر زبان مردمها خواهد امد وامرش ظاهر ميشود ، واو را با اسمش و كنيه اش و نسبش بر زبان راستگويان و باطل كنندگان و تاييد كنندگان بسيار ياد خواهد شد تا اينكه او بر انها حجى باشد بر شناختنش زیرا در مورد او ما قصه هاى را بيان كرديم ومردم را به او دلالت داديم و او را كه نام رسول الله (ص) را داراست ياد كرديم و كنيه او را گفتيم ومردم ميگويند كه نميدانستيم كه او نام يا كنيه يا نسبى داشته باشد به خدا سوگند كه اسم و نسب و كنيه او بر زبان تمام مردم جارى ميشود تا اينكه يكى به ديگرى از او گويند براى اتمام حجت بر مردم همانطورى كه جدش (ص) از خداوند فرمود :
هو الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون.
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه دوم
روايت ذكر شده مطلب مهمى را اشاره ميكند:
كه امام (ع) ظاهر ميشود عكس ان تصور و تصويرى را كه مردم در ذهنشان از امام (ع) دارند يعنى بر عكس انچه را كه در روايتهاى ديگر ذكر شده است كه مهدى را وقت ظهورش ميتوان شناخت و در اينجا امتحانى ميباشد از خداوند متعال براى كسانى كه از انتظار حضرت را از سالهاى سال كشيده اند وانان انصار واقعى و شيعيان على هستند كه تعداد انها 313 نفر فرمانده و 10000 نفر از انصار و 12 هزار نفر و 50 زن . بس تصور كنيد كه 400 مليون شيعه در كل دنيا كه منتظر ظهور امام (ع) هستند فقط تعداد محدودى از ايشان بيروى ميكنند وحال خودتان بگوييد كه اين امتحان وابتلاع از جانب خداوند متعال نيست ؟
ان الصادق (ع)، حين سأله بعض أصحابه قائلاً: (جعلت فداك، إني والله أحبك، وأحب من يحبك، يا سيدي ما أكثر شيعتكم. فقال له: اذكرهم. فقال: كثير, فقال: تُحصيهم؟ فقال: هم أكثر من ذلك. فقال أبو عبدالله (ع): أما لو كملت العدة الموصوفة ثلاثمائة وبضعة عشر كان الذي تريدون... فقلت: فكيف أصنع بهذه الشيعة المختلفة الذين يقولون إنهم يتشيعون؟ فقال (ع): فيهم التمييز، وفيهم التمحيص، وفيهم التبديل، يأتي عليهم سنون تفنيهم، وسيف يقتلهم، واختلاف يبددهم... الخ) (غيبة النعماني 210- 211).
امام گفتند: كه امر قائم (ع) سريع بر مردم ظاهر نميشود و بعد ميگويد : كه ذكر او بر همه زبان ميباشد ، واسم و نسب و صفات او بر همه زمان خواهد يود
وليكن باحثين اينگونه متوجه شدند كه وقتى قائم ظهور كند تعداد زيادى از مردم به نصرت او ميروند كه اگر به روايت بهتر فكر ميكردند ميديدند كه اسم او بر همه زبان ذكر خواهد شد ودر ان نشانهاى نيست كه مردم زيادى براى نصرت ايشان ميروند ؟ كه امام صادق فرمودند كه اسم و نسب و صفت ايشان بر زبان محقين وباطلان و موافقين ذكر خواهد شد تا اينكه حجتى باشد بر انها ... و در اينجا امرش اشكار ميشود چونكه از اول در خفاء بوده است و او را به نام و نسب و صفاتش ياد ميكنند ...
در اينجا بايد توقف كرد بر اين سه صفاتى كه مردم حضرت مهدى (ع) را ياد ميكنند :
گروه اول : محقين
كه مجموعة كمى از مردم هستند كه اعلان از امام مهدى(ع) را ميكنند وانها از ملامت مردم نميترسند و ليكن مردم انها را قبول ندارند و انصار امام و خود امام مشقت وسختی را تحمل ميكنند ،ریرا تعداد انها كم است در برابر افراد زيادکه تابع علمای منافق هستند چونكه انها چيزى از خود ندارند و اين حال انبياء ومرسلين بوده است كه خدواند متعال ميفرمايد : (وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ) (القصص:5 )
كه انها 313 وده هزار نفر هستند كه در روايتهاى فوق ذكر شده است .
گروه دوم : باطلان
كه انها بيشترين و بر عدد ترين افراد هستند (إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيهَا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ) (غافر:59) كه انها اهل باطل هستند و بيرو سفيانى ميباشند كه به اسم امام مهدى (ع) گمراه خواهند شد وليكن تعداد انها از گروه اول كه محقين ميباشند بيشتر است وصداى انها تاثيرش از محقين بيشتر است چونكه انها اموال زيادى دارند و داراى رسانه های فراوان كه انها را محقين و مستضعفين ندارند لذا به نصرت امام مهدى در اولين ظهورش افراد بسيار كمى ملحق ميشوند وليكن سفيانى و اتباعش عاقبت انها مانند عاقبت كسانى خواهد بود كه بر سر قبل از انها امده شد چونكه حق بايد در نهايت بيروز شود :
(أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ) (الروم:9)
گروه سوم : موافقين
واينان كسانى هستند كه با حضرت مهدى و راهش و خطش و اصحابش موافقت ميكنند ولى اعلان نميكنند ، يا بدليل ترس از طاغيان و حكم انها بر انان و تحت تاثير قرار گرفتن انها ويا بخاطر واضح نبودن تصوير در ديدگان انها چونكه منتظر امام هستند از درى كه انها انتظارش را دارند وليكن مهدى قبل از ان ظهور ميكنند و از در ديگرى وارد ميشود كه انها انتظار ان را ندارند ، و با وجود تمام رسانه ها و وسايلى كه به جاى رساندن حقيقت به مردم انها را گمراه و گمراه تر ميكنند و وقتى كه مهدى ظهور كند او را دروغگو وساحر و ... خطاب ميكنند ، وليكن اين گروه در نهايت به انصار امام (ع) ملحق خواهند شد زمانى كه برده سياه از جشمانشان برداشته ميشود .
عن أبي عبيدة الحذاء، قال:(سألت أبا جعفر (ع) عن هذا الأمر، متى يكون؟ قال: إن كنتم تؤملون أن يجيئكم من وجه ثم جاءكم من وجه فلا تنكروه) (المعجم الموضوعي: 767.).
از ابى عبيد الحذاء نقل از ابا جعفر(ع) برسيدند : كه ابن امر كى خواهد بود؟ فرمودند: وقتى كه انتظار و اميد ديدن او را داريد از دري كه انتظارش را داريد ولى او از در ديگرى وارد ميشود بس او را انكار مكنيد.
وعن الإمام الصادق (ع):(إذا قلنا لكم في الرجل منا قولاً فلم يكن فيه، وكان في ولده، فلا تنكروا ذلك) (تفسير القمي ج1 :1 10)
امام صادق : اگر به شماها بگوييم در مردى از ما حرفى كه در او نباشد ، بلكى در فرزند او است او را انكار مكنيد .
بس علاقه سفيانى با حضرت مهدى (ع) دشمنى مطلق است چه قبل از ظهور و چه بعد از ظهور و حتى مرگش به دست حضرت (ع) ، كه در حلقه هاى اينده در مورد خسفى كه بر لشكر شفيانى وارد ميشود و رابطه ان با يمانى و خراسانى خواهيم گفت و اينكه بعد از سفيانى چه خواهد شد انشاءالله .
والحمد لله رب العالمين
كه امام (ع) ظاهر ميشود عكس ان تصور و تصويرى را كه مردم در ذهنشان از امام (ع) دارند يعنى بر عكس انچه را كه در روايتهاى ديگر ذكر شده است كه مهدى را وقت ظهورش ميتوان شناخت و در اينجا امتحانى ميباشد از خداوند متعال براى كسانى كه از انتظار حضرت را از سالهاى سال كشيده اند وانان انصار واقعى و شيعيان على هستند كه تعداد انها 313 نفر فرمانده و 10000 نفر از انصار و 12 هزار نفر و 50 زن . بس تصور كنيد كه 400 مليون شيعه در كل دنيا كه منتظر ظهور امام (ع) هستند فقط تعداد محدودى از ايشان بيروى ميكنند وحال خودتان بگوييد كه اين امتحان وابتلاع از جانب خداوند متعال نيست ؟
ان الصادق (ع)، حين سأله بعض أصحابه قائلاً: (جعلت فداك، إني والله أحبك، وأحب من يحبك، يا سيدي ما أكثر شيعتكم. فقال له: اذكرهم. فقال: كثير, فقال: تُحصيهم؟ فقال: هم أكثر من ذلك. فقال أبو عبدالله (ع): أما لو كملت العدة الموصوفة ثلاثمائة وبضعة عشر كان الذي تريدون... فقلت: فكيف أصنع بهذه الشيعة المختلفة الذين يقولون إنهم يتشيعون؟ فقال (ع): فيهم التمييز، وفيهم التمحيص، وفيهم التبديل، يأتي عليهم سنون تفنيهم، وسيف يقتلهم، واختلاف يبددهم... الخ) (غيبة النعماني 210- 211).
امام گفتند: كه امر قائم (ع) سريع بر مردم ظاهر نميشود و بعد ميگويد : كه ذكر او بر همه زبان ميباشد ، واسم و نسب و صفات او بر همه زمان خواهد يود
وليكن باحثين اينگونه متوجه شدند كه وقتى قائم ظهور كند تعداد زيادى از مردم به نصرت او ميروند كه اگر به روايت بهتر فكر ميكردند ميديدند كه اسم او بر همه زبان ذكر خواهد شد ودر ان نشانهاى نيست كه مردم زيادى براى نصرت ايشان ميروند ؟ كه امام صادق فرمودند كه اسم و نسب و صفت ايشان بر زبان محقين وباطلان و موافقين ذكر خواهد شد تا اينكه حجتى باشد بر انها ... و در اينجا امرش اشكار ميشود چونكه از اول در خفاء بوده است و او را به نام و نسب و صفاتش ياد ميكنند ...
در اينجا بايد توقف كرد بر اين سه صفاتى كه مردم حضرت مهدى (ع) را ياد ميكنند :
گروه اول : محقين
كه مجموعة كمى از مردم هستند كه اعلان از امام مهدى(ع) را ميكنند وانها از ملامت مردم نميترسند و ليكن مردم انها را قبول ندارند و انصار امام و خود امام مشقت وسختی را تحمل ميكنند ،ریرا تعداد انها كم است در برابر افراد زيادکه تابع علمای منافق هستند چونكه انها چيزى از خود ندارند و اين حال انبياء ومرسلين بوده است كه خدواند متعال ميفرمايد : (وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ) (القصص:5 )
كه انها 313 وده هزار نفر هستند كه در روايتهاى فوق ذكر شده است .
گروه دوم : باطلان
كه انها بيشترين و بر عدد ترين افراد هستند (إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيهَا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ) (غافر:59) كه انها اهل باطل هستند و بيرو سفيانى ميباشند كه به اسم امام مهدى (ع) گمراه خواهند شد وليكن تعداد انها از گروه اول كه محقين ميباشند بيشتر است وصداى انها تاثيرش از محقين بيشتر است چونكه انها اموال زيادى دارند و داراى رسانه های فراوان كه انها را محقين و مستضعفين ندارند لذا به نصرت امام مهدى در اولين ظهورش افراد بسيار كمى ملحق ميشوند وليكن سفيانى و اتباعش عاقبت انها مانند عاقبت كسانى خواهد بود كه بر سر قبل از انها امده شد چونكه حق بايد در نهايت بيروز شود :
(أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ) (الروم:9)
گروه سوم : موافقين
واينان كسانى هستند كه با حضرت مهدى و راهش و خطش و اصحابش موافقت ميكنند ولى اعلان نميكنند ، يا بدليل ترس از طاغيان و حكم انها بر انان و تحت تاثير قرار گرفتن انها ويا بخاطر واضح نبودن تصوير در ديدگان انها چونكه منتظر امام هستند از درى كه انها انتظارش را دارند وليكن مهدى قبل از ان ظهور ميكنند و از در ديگرى وارد ميشود كه انها انتظار ان را ندارند ، و با وجود تمام رسانه ها و وسايلى كه به جاى رساندن حقيقت به مردم انها را گمراه و گمراه تر ميكنند و وقتى كه مهدى ظهور كند او را دروغگو وساحر و ... خطاب ميكنند ، وليكن اين گروه در نهايت به انصار امام (ع) ملحق خواهند شد زمانى كه برده سياه از جشمانشان برداشته ميشود .
عن أبي عبيدة الحذاء، قال:(سألت أبا جعفر (ع) عن هذا الأمر، متى يكون؟ قال: إن كنتم تؤملون أن يجيئكم من وجه ثم جاءكم من وجه فلا تنكروه) (المعجم الموضوعي: 767.).
از ابى عبيد الحذاء نقل از ابا جعفر(ع) برسيدند : كه ابن امر كى خواهد بود؟ فرمودند: وقتى كه انتظار و اميد ديدن او را داريد از دري كه انتظارش را داريد ولى او از در ديگرى وارد ميشود بس او را انكار مكنيد.
وعن الإمام الصادق (ع):(إذا قلنا لكم في الرجل منا قولاً فلم يكن فيه، وكان في ولده، فلا تنكروا ذلك) (تفسير القمي ج1 :1 10)
امام صادق : اگر به شماها بگوييم در مردى از ما حرفى كه در او نباشد ، بلكى در فرزند او است او را انكار مكنيد .
بس علاقه سفيانى با حضرت مهدى (ع) دشمنى مطلق است چه قبل از ظهور و چه بعد از ظهور و حتى مرگش به دست حضرت (ع) ، كه در حلقه هاى اينده در مورد خسفى كه بر لشكر شفيانى وارد ميشود و رابطه ان با يمانى و خراسانى خواهيم گفت و اينكه بعد از سفيانى چه خواهد شد انشاءالله .
والحمد لله رب العالمين
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه سوم
بسم الله الرحمن الرحيم
در حلقات قبلى در مورد سفيانى و شخصيت او و اينكه بيش از يك سفيانى با امام (ع) مبارزه خواهند كرد مثل سفيانى شام و سفيانى كوفه در ان بحث شد و روايتهاى كه مربوط به انها بود را نقل كرديم و چه كسانى بيروان سفيانى هستند و حال انها هنگام ظهور مهدى (ع) چگونه خواهد بود ، ودر مقابل ثابت كرديم كه تسميه مهدى يا قائم فقط مربوط به محمد بن الحسن(ع) نميباشد و ميتوان انها را بر اولادشان مهديين نيز قرار داد و طبق روايتهاى اهل البيت (ع) اشاره كرديم كه بعد از حضرت مهدى(ع) 12 مهدى از نسل ايشان خلفاء خواهند بود .
واما امروز در مورد علامتهاى مهم از علامتهاى ظهور و خروج مهدى(ع) صحبت خواهيم كرد كه خسف ميباشد كه بر لشكر سفيانى كه با حضرت مهدى(ع) ميجنگد خواهد شد، واين خسف در كجا تحديدا وطبق روايتهاى نقل شده از اهل البيت (ع) ثابت خواهيم كرد كه در ان بيش از يك خسف خواهد شد بر ظالمين .
خسف در لشكر سفيانى
نياز به ذكر است كه ما خطوات رسول الله (ص) و كلماتشان را بيروى ميكنيم و واجب است كه طبق ان خطوات و كلمات اهل البيت (ع) بيروی شود:
تَوَاتَرَ عند السنة وَ الشيعة عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ ) كنز العمال للمتقي الهندي (مصدر سني) ــ وسائلالشيعة ج5 ص ) 33 - 27 مصدر شيعي)
وبهترين نقطه شروع اين مطلب ذكر حديثى از رسول الله (ص) در حجة الوداع كه در ان اوقات قيام و علامتهايش را ذكر ميكند :
روى ابن عباس عن إخبار رسول الله (ص) اشراط الساعة، قال: حججنا مع رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم حجّة الوداع فجاء حتى أخذ بحلقة باب الكعبة ثم أقبل علينا بوجهه وهو كالشمس في الضحية ثم قال: ألا أخبركم بأشراط الساعة؟
فقلنا: بلى يا رسول اللَّه :فقال: إنّ من اشراط الساعة إضاعة الصلاة، واتباع الشهوات، وتعظيم المال، وبيع الدين بالدنيا فعندها يذوب قلب المؤمن في جوفه كما يذوب الملح في الماء، ممّا يرى من المنكر فلا يستطيع إنكاره !!!
فقال سلمان: وكل هذا كائن يا رسول اللَّه؟
فقال رسول الله (ص): إي والذي نفس محمد بيده، فعندها يليهم من الأمراء الجور والوزراء الفسق، والعرفاء الظلم، والاُمناء الخيانة، فعندها يكون المنكر معروفاً والمعروف منكراً، ويصدَّق الكاذب ويكذَّب الصادق، وتتأمّر النساء وتشاور الإماء وتعلو الصبيان المنابر، ويكون الفجور طرفاً، والزكاة مغرماً والغي مغنماً، ويجفو الرجل والديه ويبرّ صديقه، ويطلع الكوكب المُذنَّب فعندها تشارك المرأة زوجها في التجارة، ويكون المطر قضا فإذا دخلت السوق فلا ترى إلّا ذاماً لربّه، هذا يقول: لم أبع شيئاً، وهذا يقول: لم أربح شيئاً، فعندها يملكهم قوم إن تكلّموا قتلوهم، وإن سكتوا استباحوهم، يسفكون دماءهم ويملؤون قلوبهم رعباً، فلا تراهم إلّا خائفين مرعوبين، فعندها يؤتى بشي ء من المشرق وشي ء من المغرب، فالويل لضعفاء اُمّتي منهم والويل لهم من اللَّه، لا يرحمون صغيراً ولا يوقّرون كبيراً، قلوبهم قلوب الشياطين، فعندها يلتقي الرجال بالرجال، والنساء بالنساء، ويغار على الغلام كما يغار على الجارية في بيت أهلها، وتشبّه الرجال بالنساء والنساء بالرجال، وتعلو الفروج السروج، فعلى أولئك من اُمّتي لعنة اللَّه، فعندها تزخرف المساجد والمصاحف، وتعلى المنابر وتكثر الصفوف، قلوب متباغضة، وألسن مختلفة، فعندها تحلى ذكور اُمّتي بالذهب، ويلبسون الحرير والديباج ويظهر الربا ويتعاملون بالرشوة، ويستعملون الغيبة، فعندها يكثر الطلاق، فلا يقام للَّه حدّ فعندها يحجّ ملوك أُمّتي للنزهة، وتحجّ أوساطهم للتجارة، وتحجّ فقراؤهم للرياء والسمعة، فعندها يتعلّمون القرآن لغير اللَّه ويتخذونه مزامير ويتفقهون للجدال، ويكثر أولاد الزنا ويعفون بالقرآن، ويتهافتون على الدنيا، فإذا انتهكت المحارم، واكتسبت المآثم، سلّط الأشرار على الأخيار، فهنالك يفشو الكذب، ويتهافتون في اللباس ويمطرون في غير أوان المطر، وينكرون الأمر بالمعروف في ذلك الزمان حتى يكون المؤمن أذلّ من الأمَة، وتُظهر قراؤهم فيما بينهم التلاوة والعداوة، أولئك يدعون في ملكوت السماء الأرجاس والأنجاس فهناك يخشى الغني من الفقير أن يسأله، ويسأل الناس في محافلهم فلا يضع أحد في يده شيئاً فعندها يتكلّم من لم يكن متكلِّماً فلم يلبثوا هناك إلّا قليلاً حتى تخور الأرض خورة حتى يظن كل قوم أنّها خارت في ناحيتهم.......... ) .بحار الأنوار: 307 / 6 ج6.
ادامه دارد ...
در حلقات قبلى در مورد سفيانى و شخصيت او و اينكه بيش از يك سفيانى با امام (ع) مبارزه خواهند كرد مثل سفيانى شام و سفيانى كوفه در ان بحث شد و روايتهاى كه مربوط به انها بود را نقل كرديم و چه كسانى بيروان سفيانى هستند و حال انها هنگام ظهور مهدى (ع) چگونه خواهد بود ، ودر مقابل ثابت كرديم كه تسميه مهدى يا قائم فقط مربوط به محمد بن الحسن(ع) نميباشد و ميتوان انها را بر اولادشان مهديين نيز قرار داد و طبق روايتهاى اهل البيت (ع) اشاره كرديم كه بعد از حضرت مهدى(ع) 12 مهدى از نسل ايشان خلفاء خواهند بود .
واما امروز در مورد علامتهاى مهم از علامتهاى ظهور و خروج مهدى(ع) صحبت خواهيم كرد كه خسف ميباشد كه بر لشكر سفيانى كه با حضرت مهدى(ع) ميجنگد خواهد شد، واين خسف در كجا تحديدا وطبق روايتهاى نقل شده از اهل البيت (ع) ثابت خواهيم كرد كه در ان بيش از يك خسف خواهد شد بر ظالمين .
خسف در لشكر سفيانى
نياز به ذكر است كه ما خطوات رسول الله (ص) و كلماتشان را بيروى ميكنيم و واجب است كه طبق ان خطوات و كلمات اهل البيت (ع) بيروی شود:
تَوَاتَرَ عند السنة وَ الشيعة عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ ) كنز العمال للمتقي الهندي (مصدر سني) ــ وسائلالشيعة ج5 ص ) 33 - 27 مصدر شيعي)
وبهترين نقطه شروع اين مطلب ذكر حديثى از رسول الله (ص) در حجة الوداع كه در ان اوقات قيام و علامتهايش را ذكر ميكند :
روى ابن عباس عن إخبار رسول الله (ص) اشراط الساعة، قال: حججنا مع رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم حجّة الوداع فجاء حتى أخذ بحلقة باب الكعبة ثم أقبل علينا بوجهه وهو كالشمس في الضحية ثم قال: ألا أخبركم بأشراط الساعة؟
فقلنا: بلى يا رسول اللَّه :فقال: إنّ من اشراط الساعة إضاعة الصلاة، واتباع الشهوات، وتعظيم المال، وبيع الدين بالدنيا فعندها يذوب قلب المؤمن في جوفه كما يذوب الملح في الماء، ممّا يرى من المنكر فلا يستطيع إنكاره !!!
فقال سلمان: وكل هذا كائن يا رسول اللَّه؟
فقال رسول الله (ص): إي والذي نفس محمد بيده، فعندها يليهم من الأمراء الجور والوزراء الفسق، والعرفاء الظلم، والاُمناء الخيانة، فعندها يكون المنكر معروفاً والمعروف منكراً، ويصدَّق الكاذب ويكذَّب الصادق، وتتأمّر النساء وتشاور الإماء وتعلو الصبيان المنابر، ويكون الفجور طرفاً، والزكاة مغرماً والغي مغنماً، ويجفو الرجل والديه ويبرّ صديقه، ويطلع الكوكب المُذنَّب فعندها تشارك المرأة زوجها في التجارة، ويكون المطر قضا فإذا دخلت السوق فلا ترى إلّا ذاماً لربّه، هذا يقول: لم أبع شيئاً، وهذا يقول: لم أربح شيئاً، فعندها يملكهم قوم إن تكلّموا قتلوهم، وإن سكتوا استباحوهم، يسفكون دماءهم ويملؤون قلوبهم رعباً، فلا تراهم إلّا خائفين مرعوبين، فعندها يؤتى بشي ء من المشرق وشي ء من المغرب، فالويل لضعفاء اُمّتي منهم والويل لهم من اللَّه، لا يرحمون صغيراً ولا يوقّرون كبيراً، قلوبهم قلوب الشياطين، فعندها يلتقي الرجال بالرجال، والنساء بالنساء، ويغار على الغلام كما يغار على الجارية في بيت أهلها، وتشبّه الرجال بالنساء والنساء بالرجال، وتعلو الفروج السروج، فعلى أولئك من اُمّتي لعنة اللَّه، فعندها تزخرف المساجد والمصاحف، وتعلى المنابر وتكثر الصفوف، قلوب متباغضة، وألسن مختلفة، فعندها تحلى ذكور اُمّتي بالذهب، ويلبسون الحرير والديباج ويظهر الربا ويتعاملون بالرشوة، ويستعملون الغيبة، فعندها يكثر الطلاق، فلا يقام للَّه حدّ فعندها يحجّ ملوك أُمّتي للنزهة، وتحجّ أوساطهم للتجارة، وتحجّ فقراؤهم للرياء والسمعة، فعندها يتعلّمون القرآن لغير اللَّه ويتخذونه مزامير ويتفقهون للجدال، ويكثر أولاد الزنا ويعفون بالقرآن، ويتهافتون على الدنيا، فإذا انتهكت المحارم، واكتسبت المآثم، سلّط الأشرار على الأخيار، فهنالك يفشو الكذب، ويتهافتون في اللباس ويمطرون في غير أوان المطر، وينكرون الأمر بالمعروف في ذلك الزمان حتى يكون المؤمن أذلّ من الأمَة، وتُظهر قراؤهم فيما بينهم التلاوة والعداوة، أولئك يدعون في ملكوت السماء الأرجاس والأنجاس فهناك يخشى الغني من الفقير أن يسأله، ويسأل الناس في محافلهم فلا يضع أحد في يده شيئاً فعندها يتكلّم من لم يكن متكلِّماً فلم يلبثوا هناك إلّا قليلاً حتى تخور الأرض خورة حتى يظن كل قوم أنّها خارت في ناحيتهم.......... ) .بحار الأنوار: 307 / 6 ج6.
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه سوم
در اينجا روايت به امور مهم و خطرناكى اشاره ميكند كه در اخر زمان رخ خواهد داد ، و خطر ان وقتى شروع ميشود كه مردم از ان ( اخر زمان ) غافل هستند و همونطورى كه بيداست بيشتر اين امور رخ داده است ، مثل دلبستگى مردم به دنيا و تسلط ظالمان بر مؤمنان كه خداوند متعال فرمود :
(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) (الروم:41)
واين حديث واحاديث ديگرى نيز ميباشد كه بر ما بشكل يقين اشاره ميكند كه ما در اخر زمان قرار داريم وليكن بيشتر مردم غافل هستند از تمام اين ايات و علامتها كه انها را رسول الله(ص) واهل البيت (ع) ما را اگاه كردند كه خداوند متعال فرمود :
(مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ) (الانبياء:2)
اگر مردم بيروى از احاديث رسول الله (ص) واهل البيت (ع) را ميكردند و هر انچه را كه او نهى كرده است دورى ميكردند ، به اين حالى كه الان هستند نميرسيدند ، تا اينكه متسلطين بر انها حكم كنند و هر چه دست به دعا بلند كنند خداوند از انها نميشنود .
قَالَ الصادق (ع) مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَسْتَكْمِلَ الْإِيمَانَ كُلَّهُ فَلْيَقُلِ : الْقَوْلُ مِنِّي فِي جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ قَوْلُ آلِ مُحَمَّدٍ فِيمَا أَسَرُّوا وَ مَا أَعْلَنُوا وَ فِيمَا بَلَغَنِي عَنْهُمْ وَ فِيمَا لَمْ يَبْلُغْنِي.الكافي ج :1 ص : 391
رسول الله (ص) در ابتداى سخنشان اشاره كردند به امر مهمى كه اتفاق ميافتد و در اين ايام در بسيارى از كشورها وليكن اتفاق ان در كشورهاى اسلامى بسيار به چشم ميخورد واين امر زلزله ها ست كه خيلى كم در اين دول اتفاق ميافتاد مثل بين النهرين و جزيره هاى عربي كه دول خليج ميباشند ، رسول الله (ص) در حديث خود اشاره كردند كه :
(فلم يلبثوا هناك إلّا قليلاً حتى تخور الأرض خورة حتى يظن كل قوم أنّها خارت في ناحيتهم )
در اينجا تخور الارض دلالت بر زلزله هاست كه در مبحث قبلى به ان اشاره شد و نيز اشاره شد كه اين زلزله ها در ايام اينده شدت ان بيشتر و بيشتر خواهد شد ، چونكه مردم فرستاده خدا را تكذيب كردند و خداوند قومى را عذاب نميدهد تا اينكه به ان رسولى فرستاده نشود : ( وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً)(الاسراء: من الآية15)
و اين امر در اين ايام در حال حصول است و اين زلزله ها تنبيهى است براى مردم و انها را تذكر ميدهم بلكى از كار خود بشيمان شوند و برگردند : (وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) (لأعراف:174)
مردم تا اينكه امر به معروف و نهى از منكر نكنند و ولى الله را قبول نداشته باشند عذاب خداوند تمامى انها را از بين خواهد برد .
در فكر مردم اين امر خطور نكرد كه زمين جزيره و شهر بين النهرين همان زمين است كه ممكن است دران زلزله رخ دهد براى اينكه مردم بيرو خطوات رسول الله (ص) واهل البيت (ع) نبودند و تنبيهاتى را كه انها به مردم داده بودند را نخواندن واينكه انها در اخر زمان چه حالى خواهند بود ؟
قال تعالى (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) (النور:21)
و حال كلام و سخنان انها را بدقت دنبال خواهيم كرد وبه انچه را كه اشاره كرده اند بدقت بررسى خواهيم كرد و چه اتفاقى خواهد افتاد هنگام ظهور مهدى همانطورى كه ثابت كرديم در حلقه هاى قبلى كه در انجا بيش از يك سفيانى وجود دارد و نيز ثابت كرديم كه اسم و صفت مهدى فقط مخصوص محمد بن الحسن (ع) نميباشد بلكى شامل ابناء ايشان كه در زمين به ان ميرسند نيز مربوط است ، وهمچنين مشخص خواهيم كرد هنگام بحث و بيروى سخنان اهل البيت (ع) كه بيش از يك خسف بر ظالمين و كسانى كه با حضرت مهدى (ع) ميجنگند اتفاق خواهد افتاد .
ادامه دارد ...
(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) (الروم:41)
واين حديث واحاديث ديگرى نيز ميباشد كه بر ما بشكل يقين اشاره ميكند كه ما در اخر زمان قرار داريم وليكن بيشتر مردم غافل هستند از تمام اين ايات و علامتها كه انها را رسول الله(ص) واهل البيت (ع) ما را اگاه كردند كه خداوند متعال فرمود :
(مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ) (الانبياء:2)
اگر مردم بيروى از احاديث رسول الله (ص) واهل البيت (ع) را ميكردند و هر انچه را كه او نهى كرده است دورى ميكردند ، به اين حالى كه الان هستند نميرسيدند ، تا اينكه متسلطين بر انها حكم كنند و هر چه دست به دعا بلند كنند خداوند از انها نميشنود .
قَالَ الصادق (ع) مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَسْتَكْمِلَ الْإِيمَانَ كُلَّهُ فَلْيَقُلِ : الْقَوْلُ مِنِّي فِي جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ قَوْلُ آلِ مُحَمَّدٍ فِيمَا أَسَرُّوا وَ مَا أَعْلَنُوا وَ فِيمَا بَلَغَنِي عَنْهُمْ وَ فِيمَا لَمْ يَبْلُغْنِي.الكافي ج :1 ص : 391
رسول الله (ص) در ابتداى سخنشان اشاره كردند به امر مهمى كه اتفاق ميافتد و در اين ايام در بسيارى از كشورها وليكن اتفاق ان در كشورهاى اسلامى بسيار به چشم ميخورد واين امر زلزله ها ست كه خيلى كم در اين دول اتفاق ميافتاد مثل بين النهرين و جزيره هاى عربي كه دول خليج ميباشند ، رسول الله (ص) در حديث خود اشاره كردند كه :
(فلم يلبثوا هناك إلّا قليلاً حتى تخور الأرض خورة حتى يظن كل قوم أنّها خارت في ناحيتهم )
در اينجا تخور الارض دلالت بر زلزله هاست كه در مبحث قبلى به ان اشاره شد و نيز اشاره شد كه اين زلزله ها در ايام اينده شدت ان بيشتر و بيشتر خواهد شد ، چونكه مردم فرستاده خدا را تكذيب كردند و خداوند قومى را عذاب نميدهد تا اينكه به ان رسولى فرستاده نشود : ( وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً)(الاسراء: من الآية15)
و اين امر در اين ايام در حال حصول است و اين زلزله ها تنبيهى است براى مردم و انها را تذكر ميدهم بلكى از كار خود بشيمان شوند و برگردند : (وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) (لأعراف:174)
مردم تا اينكه امر به معروف و نهى از منكر نكنند و ولى الله را قبول نداشته باشند عذاب خداوند تمامى انها را از بين خواهد برد .
در فكر مردم اين امر خطور نكرد كه زمين جزيره و شهر بين النهرين همان زمين است كه ممكن است دران زلزله رخ دهد براى اينكه مردم بيرو خطوات رسول الله (ص) واهل البيت (ع) نبودند و تنبيهاتى را كه انها به مردم داده بودند را نخواندن واينكه انها در اخر زمان چه حالى خواهند بود ؟
قال تعالى (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) (النور:21)
و حال كلام و سخنان انها را بدقت دنبال خواهيم كرد وبه انچه را كه اشاره كرده اند بدقت بررسى خواهيم كرد و چه اتفاقى خواهد افتاد هنگام ظهور مهدى همانطورى كه ثابت كرديم در حلقه هاى قبلى كه در انجا بيش از يك سفيانى وجود دارد و نيز ثابت كرديم كه اسم و صفت مهدى فقط مخصوص محمد بن الحسن (ع) نميباشد بلكى شامل ابناء ايشان كه در زمين به ان ميرسند نيز مربوط است ، وهمچنين مشخص خواهيم كرد هنگام بحث و بيروى سخنان اهل البيت (ع) كه بيش از يك خسف بر ظالمين و كسانى كه با حضرت مهدى (ع) ميجنگند اتفاق خواهد افتاد .
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه سوم
اغلب مسلمين بر خلاف مذاهبشان بر ظهور حضرت مهدى اعتقاد دارند ، و ظهور ان بر طبق ظواهرى كه انها بيشبينى كرده اند اتفاق خواهد افتاد . اين علامتها به علامتهاى غير حتمى تقسيم ميشود يعنى ممكن است در ان بداء حاصل شود يا تغيير كند و يا اصلا اتفاق نيفتد كه شرط نيست قبل از ظهور مهدى (ع) رخ دهد . بلكى انها علامتهاى هستند كه اگر رخ دهد دليل بر نزديكى فرج خواهد بود واگر اتفاق نيفتد دليل بر دورى فرج نيست .
كه علامتهاى حتمى طبق گفته امام صادق بدين صورت است :
(اليماني والسفياني والصيحة وقتل النفس الزكية والخسف بالبيداء) إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب ج 2 ص 119.
خسف در بيداء : بيداء منطقه اى است خالى كه در اينجا نام برده شده بخاطر خسفى كه بر جيش سفيانى رخ خواهد داد چونكه وقتى كه وارد بيداء ميشوند خداوند متعال جبرئيل (ع) را ميفرستد و ميگويد اى بيداء انها را هلاك كن سبس زمين بر لشكر سفيانى خسف خواهد شد وانها را هلاك ميكند .
ويعلق الشيخ علي النمازي حيث يقول - بيد : وكأنها من الإبادة بمعنى الإهلاك ، فإنه يهلك فيه السفياني وجنده يخسف بهم الأرض ، وفيهم نزلت قوله تعالى : * ( أفأمن الذين مكروا السيئات أن يخسف الله بهم الأرض ) مستدرك سفينة البحار - الشيخ علي النمازي ج1 ص454.
و شيخ على النمازى ميگويد : بيد : يعنى هلاكت ، كه در انجا سفيانى و لشكر او به هلاكت ميرسد ،
ومن وصايا رسول الله (ص) الى ابن مسعود حيث يقول :يا ابن مسعود : ما بلوى أمتي منهم العداوة والبغضاء والجدال أولئك أذلاء هذه الأمة في دنياهم . والذي بعثني بالحق ليخسفن الله بهم ويمسخهم قردة وخنازير .
قال : فبكى رسول الله (ص) وبكينا لبكائه وقلنا : يا رسول الله ما يبكيك ؟ فقال : رحمة للأشقياء ، يقول الله تعالى : (َلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ) . يعني العلماء والفقهاء ). – مكارم الأخلاق- الشيخ الطبرسي ص 450-451
اما مسخ ان است كه بر علماى غير عاملين وارد خواهد شد همانطورى كه رسول الله (ص) ذكر كردند به ابن مسعود،اما خسف طبق سخن ايشان كسى كه مرا به حق مبعوث كرد ، خداوند انها را خسف خواهد كرد و انها را به ميمون و خنزير مسخ ميكند ،كه خداوند متعال فرمود :
(وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ)
و اين ايه در روايتهاى اهل البيت (ع) ذكر شده است که تاويل ان بر لشكر سفيانى است كه خداوند انها را خسف خواهد كرد ، واين اشاره واضحى است بين علماى غير العاملين و لشكر سفيانى ، و اگر انها را با روايت رسول الله (ص) و امام باقر كه در زير ذكر شده است ربط بدهيم براى ما مشخص ميشود كه در ان رابطه وثيقى بين علماء غير العاملين و لشكر سفيانى وجود دارد كه در ايه قرانى ذكر شده است :
(وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ).
واگر روايت امام باقر (ع) را كنار روايت رسول الله (ص) قرار دهيم كه در فوق ذكر شده است ، خواهيم ديد ارتباط بين اين دوگروه را :
عن أبي جعفر ( عليه السلام ) : يكون لصاحب هذا الأمر غيبة وذكر حديثا طويلا يتضمن غيبته وظهوره ، إلى أن قال : فيدعو الناس - يعني القائم - إلى كتاب الله وسنة نبيه والولاية لعلي بن أبي طالب (ع) والبراءة من عدوه ولا يسمي أحدا حتى ينتهي إلى البيداء فيخرج إليه جيش السفياني فيأمر الله فتأخذهم من تحت أقدامهم ، وهو قول الله تعالى : (وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ …) يعني بقائم آل محمد (ص) … ) إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب ج 2 - الشيخ علي اليزدي الحائري ص 106.
وعن النبي (ص) قال أوحى الله إلى بعض أنبيائه قل للذين يتفقهون لغير الدين و يتعلمون لغير العمل و يطلبون الدنيا لغير الآخرة يلبسون للناس مسوك الكباش و قلوبهم كقلوب الذئاب ألسنتهم أحلى من العسل و أعمالهم أمر من الصبر إياي يخادعون و بي يستهزءون لأتيحن لهم فتنة تذر الحكيم حيراناً ) بحار الأنوار ج1 ص224 ، عدة الداعي ص70
وعن رسول الله (ص) قال : ( الفقهاء أمناء الرسل ما لم يدخلوا في الدنيا ، قيل : يا رسول الله وما دخولهم في الدنيا قال (ص) إتباع السلطان فإذا فعلوا ذلك فأحذروهم عن دينكم ) . أصول الكافي ج1 ص46 ، بحار الأنوار ج2 ص110.
ادامه دارد ...
كه علامتهاى حتمى طبق گفته امام صادق بدين صورت است :
(اليماني والسفياني والصيحة وقتل النفس الزكية والخسف بالبيداء) إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب ج 2 ص 119.
خسف در بيداء : بيداء منطقه اى است خالى كه در اينجا نام برده شده بخاطر خسفى كه بر جيش سفيانى رخ خواهد داد چونكه وقتى كه وارد بيداء ميشوند خداوند متعال جبرئيل (ع) را ميفرستد و ميگويد اى بيداء انها را هلاك كن سبس زمين بر لشكر سفيانى خسف خواهد شد وانها را هلاك ميكند .
ويعلق الشيخ علي النمازي حيث يقول - بيد : وكأنها من الإبادة بمعنى الإهلاك ، فإنه يهلك فيه السفياني وجنده يخسف بهم الأرض ، وفيهم نزلت قوله تعالى : * ( أفأمن الذين مكروا السيئات أن يخسف الله بهم الأرض ) مستدرك سفينة البحار - الشيخ علي النمازي ج1 ص454.
و شيخ على النمازى ميگويد : بيد : يعنى هلاكت ، كه در انجا سفيانى و لشكر او به هلاكت ميرسد ،
ومن وصايا رسول الله (ص) الى ابن مسعود حيث يقول :يا ابن مسعود : ما بلوى أمتي منهم العداوة والبغضاء والجدال أولئك أذلاء هذه الأمة في دنياهم . والذي بعثني بالحق ليخسفن الله بهم ويمسخهم قردة وخنازير .
قال : فبكى رسول الله (ص) وبكينا لبكائه وقلنا : يا رسول الله ما يبكيك ؟ فقال : رحمة للأشقياء ، يقول الله تعالى : (َلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ) . يعني العلماء والفقهاء ). – مكارم الأخلاق- الشيخ الطبرسي ص 450-451
اما مسخ ان است كه بر علماى غير عاملين وارد خواهد شد همانطورى كه رسول الله (ص) ذكر كردند به ابن مسعود،اما خسف طبق سخن ايشان كسى كه مرا به حق مبعوث كرد ، خداوند انها را خسف خواهد كرد و انها را به ميمون و خنزير مسخ ميكند ،كه خداوند متعال فرمود :
(وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ)
و اين ايه در روايتهاى اهل البيت (ع) ذكر شده است که تاويل ان بر لشكر سفيانى است كه خداوند انها را خسف خواهد كرد ، واين اشاره واضحى است بين علماى غير العاملين و لشكر سفيانى ، و اگر انها را با روايت رسول الله (ص) و امام باقر كه در زير ذكر شده است ربط بدهيم براى ما مشخص ميشود كه در ان رابطه وثيقى بين علماء غير العاملين و لشكر سفيانى وجود دارد كه در ايه قرانى ذكر شده است :
(وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ).
واگر روايت امام باقر (ع) را كنار روايت رسول الله (ص) قرار دهيم كه در فوق ذكر شده است ، خواهيم ديد ارتباط بين اين دوگروه را :
عن أبي جعفر ( عليه السلام ) : يكون لصاحب هذا الأمر غيبة وذكر حديثا طويلا يتضمن غيبته وظهوره ، إلى أن قال : فيدعو الناس - يعني القائم - إلى كتاب الله وسنة نبيه والولاية لعلي بن أبي طالب (ع) والبراءة من عدوه ولا يسمي أحدا حتى ينتهي إلى البيداء فيخرج إليه جيش السفياني فيأمر الله فتأخذهم من تحت أقدامهم ، وهو قول الله تعالى : (وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ …) يعني بقائم آل محمد (ص) … ) إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب ج 2 - الشيخ علي اليزدي الحائري ص 106.
وعن النبي (ص) قال أوحى الله إلى بعض أنبيائه قل للذين يتفقهون لغير الدين و يتعلمون لغير العمل و يطلبون الدنيا لغير الآخرة يلبسون للناس مسوك الكباش و قلوبهم كقلوب الذئاب ألسنتهم أحلى من العسل و أعمالهم أمر من الصبر إياي يخادعون و بي يستهزءون لأتيحن لهم فتنة تذر الحكيم حيراناً ) بحار الأنوار ج1 ص224 ، عدة الداعي ص70
وعن رسول الله (ص) قال : ( الفقهاء أمناء الرسل ما لم يدخلوا في الدنيا ، قيل : يا رسول الله وما دخولهم في الدنيا قال (ص) إتباع السلطان فإذا فعلوا ذلك فأحذروهم عن دينكم ) . أصول الكافي ج1 ص46 ، بحار الأنوار ج2 ص110.
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه سوم
وعن الإمام الصادق (ع) قال : (إن قائمنا إذا قام استقبل من جهلةِ الناس اشد مما استقبله رسول الله (ص) من الجاهلية فقيل له : كيف ذلك ؟ فقال : إن رسول الله (ص) أتى الناس وهم يعبدون الحجارة والصخور والعيدان والخشب المنحوتة وان قائمنا إذا قام أتى الناس كلهم يتأولون عليه كتاب الله ، ويحتج عليه به ويقاتلونه عليه ، أما والله ليدخلن عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحر والقر) بحار الأنوار ج52 ص363 .
وعن الحسين بن المختار قال حدثني ابن أبي - يعفور قال قال لي أبو عبد الله (ع) أمسك بيدك هلاك الفلاني اسم رجل من بني العباس و خروج السفياني و قتل النفس و جيش الخسف و الصوت قلت و ما الصوت أ هو المنادي فقال نعم و به يعرف صاحب هذا الأمر ثم قال الفرج كله هلاك الفلاني من بني العباس ) الغيبة للنعماني ص : 258 .
ميگويم : ايا از خودتان سؤال كرده ايد كه چرا امام (ع) ميگويد فلانى ؟ شايد ميگويد بنا بر تقيه ، كه اگر تقه باشد چرا بعد از او ميگويد از بنى عباس ؟ بس تقيه از چيست وقتى كه امام (ع) اشاره به بنى عباس كرده است ؟ وليكن فلانى : وزنى است كه به اسم بزرگترين بتها زده شده در زمان ظهور (حناينا ) كه حناينا ازبزرگترین علماى يهود بود كسى بود كه با حضرت عيسى (ع) جنگيد . بس وجود فلانى فتنه است و هلاكش نيز فتنه است همانطورى كه اهل فتنه كه بيرو سفيانى كوفه ووارث مكر او هستند .
وعن أبي بصير عن الصادق (ع) ( قال قلت له ( اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ ) فقال (ع) آما والله ما دعوهم إلى عبادة أنفسهم ولو دعوهم إلى عبادة أنفسهم ما أجابوهم ولكن احلوا لهم حراما وحرمواً عليهم حلالاً فعبدوهم من حيث لا يشعرون ) البرهان ج 10 ص120 ، أصول الكافي باب التقليد ج1 ص53 ح1 .
وفي الينابيع ورد : ( إذا خرج القائم (ع) فليس له عدوٍ مبين إلا الفقهاء خاصة ....) ينابيع المودة ج3 ص 215 .
وعن أم سلمة قالت : قال رسول الله (ص) (يبايع لرجل بين الركن والمقام كعدة أهل بدر ، فتأتيه عصائب العراق وأبدال الشام ، فيغزوهم جيش من أهل الشام ، حتى إذا كانوا بالبيداء يخسف بهم ، ثم يغزوهم رجل من قريش أخواله كلب فيلتقون فيهزمهم الله ، فكان يقال : الخائب من خاب من غنيمة كلب ) معجم أحاديث الإمام المهدي (ع) - الشيخ الكوراني ج1 ص442.
در اين روايت چه كسى غزو ميكند و چه كسى از قريش است ؟؟!! كه قريش در اينجا دلالت بر دشمنان رسول الله (ص) ميباشد (هنگام ظهورشان در ام القرى و امرزو ام القرى نجف ميباشد و قريش فقهاء نجف ) علما كسى كه از قريش است غير از صاحب خسف است واو بعد از ان است لذا رسول الله (ص) فرمودند : ) يخسف بهم ، ثم يغزوهم رجل من قريش) . جيشى كه ممكن است به ان خسف شود جيش فقهاء غير عاملين است كه ان را رسول الله (ص) در احاديث زيادى به انها اشاره كرده است .
وفي مخطوطة ابن حماد : ( يخسف بهم فلا ينجو منهم إلا رجلان من كلب اسمهما وبر و وبير ، تقلب وجوههما في أقفيتهما ) مخطوطة ابن حماد : وكلب قبيلة مسيحية معروفة، فربما المراد بالناجين – الذين وصفوا بانهم من قبيلة مسيحية - انهم من الامريكان الذين يرافقون جند المرجعية في هجماتهم على ابناء الشعب العراقي وقد تبين ان هؤلاء هم جيش السفياني بكل وضوح خصوصا بعد حفلات الشواء التي اقاموها للشيعة خاصة وعن أمير المؤمنين عليه السلام ) (. . . وخروج السفياني براية خضراء وصليب من ذهب أميرها رجل من كلب …. ويبعث خيلا في طلب رجل من آل محمد صلى الله عليه وآله قد اجتمع إليه رجال من المستضعفين بمكة أميرهم رجل من غطفان حتى إذا توسطوا الصفايح البيض بالبيداء يخسف بهم …. فيومئذ تأويل هذه الآية : (وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ) مختصر بصائر الدرجات ج1 ص207
1 : الصفايح البيض : ممكن است اشاره اى باشد به ( ذكورات بيض) همان طور كه امام صادق(ع) فرمودند :
قال لمفضل : قلت : يا سيدي فأين تكون دار المهدي ، ومجتمع المؤمنين ؟ قال (ع) : دار ملكه الكوفة ، ومجلس حكمه جامعها ، وبيت ماله ومقسم غنائم المسلمين مسجد السهلة ، وموضع خلواته الذكوات البيض من الغريين ..
2: : البيداء: بيد ، بمعنى هلاكت ، چونكه در ان سفيانى و لشكر او هلاك و خسف ميشوند ، كه بر انها اين ايه نازل شد : ( أفأمن الذين مكروا السيئات أن يخسف الله بهم الأرض ) مستدرك سفينة البحار - الشيخ علي النمازي ج1 ص454.
ادامه دارد ...
وعن الحسين بن المختار قال حدثني ابن أبي - يعفور قال قال لي أبو عبد الله (ع) أمسك بيدك هلاك الفلاني اسم رجل من بني العباس و خروج السفياني و قتل النفس و جيش الخسف و الصوت قلت و ما الصوت أ هو المنادي فقال نعم و به يعرف صاحب هذا الأمر ثم قال الفرج كله هلاك الفلاني من بني العباس ) الغيبة للنعماني ص : 258 .
ميگويم : ايا از خودتان سؤال كرده ايد كه چرا امام (ع) ميگويد فلانى ؟ شايد ميگويد بنا بر تقيه ، كه اگر تقه باشد چرا بعد از او ميگويد از بنى عباس ؟ بس تقيه از چيست وقتى كه امام (ع) اشاره به بنى عباس كرده است ؟ وليكن فلانى : وزنى است كه به اسم بزرگترين بتها زده شده در زمان ظهور (حناينا ) كه حناينا ازبزرگترین علماى يهود بود كسى بود كه با حضرت عيسى (ع) جنگيد . بس وجود فلانى فتنه است و هلاكش نيز فتنه است همانطورى كه اهل فتنه كه بيرو سفيانى كوفه ووارث مكر او هستند .
وعن أبي بصير عن الصادق (ع) ( قال قلت له ( اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ ) فقال (ع) آما والله ما دعوهم إلى عبادة أنفسهم ولو دعوهم إلى عبادة أنفسهم ما أجابوهم ولكن احلوا لهم حراما وحرمواً عليهم حلالاً فعبدوهم من حيث لا يشعرون ) البرهان ج 10 ص120 ، أصول الكافي باب التقليد ج1 ص53 ح1 .
وفي الينابيع ورد : ( إذا خرج القائم (ع) فليس له عدوٍ مبين إلا الفقهاء خاصة ....) ينابيع المودة ج3 ص 215 .
وعن أم سلمة قالت : قال رسول الله (ص) (يبايع لرجل بين الركن والمقام كعدة أهل بدر ، فتأتيه عصائب العراق وأبدال الشام ، فيغزوهم جيش من أهل الشام ، حتى إذا كانوا بالبيداء يخسف بهم ، ثم يغزوهم رجل من قريش أخواله كلب فيلتقون فيهزمهم الله ، فكان يقال : الخائب من خاب من غنيمة كلب ) معجم أحاديث الإمام المهدي (ع) - الشيخ الكوراني ج1 ص442.
در اين روايت چه كسى غزو ميكند و چه كسى از قريش است ؟؟!! كه قريش در اينجا دلالت بر دشمنان رسول الله (ص) ميباشد (هنگام ظهورشان در ام القرى و امرزو ام القرى نجف ميباشد و قريش فقهاء نجف ) علما كسى كه از قريش است غير از صاحب خسف است واو بعد از ان است لذا رسول الله (ص) فرمودند : ) يخسف بهم ، ثم يغزوهم رجل من قريش) . جيشى كه ممكن است به ان خسف شود جيش فقهاء غير عاملين است كه ان را رسول الله (ص) در احاديث زيادى به انها اشاره كرده است .
وفي مخطوطة ابن حماد : ( يخسف بهم فلا ينجو منهم إلا رجلان من كلب اسمهما وبر و وبير ، تقلب وجوههما في أقفيتهما ) مخطوطة ابن حماد : وكلب قبيلة مسيحية معروفة، فربما المراد بالناجين – الذين وصفوا بانهم من قبيلة مسيحية - انهم من الامريكان الذين يرافقون جند المرجعية في هجماتهم على ابناء الشعب العراقي وقد تبين ان هؤلاء هم جيش السفياني بكل وضوح خصوصا بعد حفلات الشواء التي اقاموها للشيعة خاصة وعن أمير المؤمنين عليه السلام ) (. . . وخروج السفياني براية خضراء وصليب من ذهب أميرها رجل من كلب …. ويبعث خيلا في طلب رجل من آل محمد صلى الله عليه وآله قد اجتمع إليه رجال من المستضعفين بمكة أميرهم رجل من غطفان حتى إذا توسطوا الصفايح البيض بالبيداء يخسف بهم …. فيومئذ تأويل هذه الآية : (وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ) مختصر بصائر الدرجات ج1 ص207
1 : الصفايح البيض : ممكن است اشاره اى باشد به ( ذكورات بيض) همان طور كه امام صادق(ع) فرمودند :
قال لمفضل : قلت : يا سيدي فأين تكون دار المهدي ، ومجتمع المؤمنين ؟ قال (ع) : دار ملكه الكوفة ، ومجلس حكمه جامعها ، وبيت ماله ومقسم غنائم المسلمين مسجد السهلة ، وموضع خلواته الذكوات البيض من الغريين ..
2: : البيداء: بيد ، بمعنى هلاكت ، چونكه در ان سفيانى و لشكر او هلاك و خسف ميشوند ، كه بر انها اين ايه نازل شد : ( أفأمن الذين مكروا السيئات أن يخسف الله بهم الأرض ) مستدرك سفينة البحار - الشيخ علي النمازي ج1 ص454.
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه سوم
لشكرى كه ممكن است زمين ان را خسف كند لشكر فقهاء غير العاملين ميباشد چونكه انها خود را الان به نام جند مرجعيت نام ميدهند ، چونكه رسول الله (ص) در وصيتش به ابن مسعود ذكر كرده است ، بعد از اينكه انها را به مسخ وعده داد ، و فرمود كه تاويل اين ايه است : (وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ) ، واين ايه اى است كه اهل البيت (ع) ان را براى لشكر سفيانى ذكر كردند كه خسف ميشوند ، زیرا ايه يكى است و زمان ظهور يكى است، بس تاويل ايه نيز يكى است كه رسول الله(ص) به ان اشاره كرده است :
ما روى أبو سعيد الخدري أن النبي ص قال : تبنى مدينة بين دجلة ودجيل والفرات وقطر، بل تجبى إليها خزائن الأرض ويكون الخسف بها . البحار: ج18 ص 114.؟
از رسول الله نقل شده است كه : مدينه اى بين دجله و دجيل وفرات و قطر بنا ميشود ، و به ان خزائن زمين فرستاده ميشود و خسف در اين منطقه رخ خواهد داد .
اينجا اشاره واضحى است بر مكان خسف بر لشكر سفيانى كوفه ، زیرا دجله و فرات مدينه بين النهرين ميباشد و ربطى به مكه و مدينه ندارد و اشاره واضحتر ان در اين منطقه اموال مسلمانان مخصوصا شيعيان فرستاده ميشود (خمس ، زكاه ... ) غير از انیكه فقهاء اخر زمان كوفه از مردم ميگيرند .
عن جابر الجعفي ، عن أبي جعفر عليه السلام يقول : ألزم الأرض لا تحركن يدك ولا رجلك أبدا حتى ترى علامات أذكرها لك في سنة ، ويبعث بعثا إلى المدينة ، فيقتل بها رجلا ويهرب المهدي و المنصور منها ،ويؤخذ آل محمد صغيرهم وكبيرهم ، لا يترك منهم أحد إلا حبس و يخرج الجيش في طلب الرجلين . ويخرج المهدي منها على سنة موسى خائفا يترقب حتى يقدم مكة ، و يقبل الجيش حتى إذا نزلوا البيداء ، وهو جيش الهملات خسف بهم فلا يفلت منهم إلا مخبر ، فيقوم القائم بين الركن والمقام فيصلي وينصرف ، ومعه وزيره . فيقول : يا أيها الناس إنا نستنصر الله على من ظلمنا ، وسلب حقنا ، من يحاجنا في الله فأنا أولى بالله ومن يحاجنا في آدم فأنا أولى الناس بآدم .... ويجئ والله ثلاث مائة وبضعة عشر رجلا فيهم خمسون امرأة يجتمعون بمكة على غير ميعاد قزعا كقزع الخريف ، يتبع بعضهم بعضا ، وهي الآية التي قال الله " أينما تكونوا يأت بكم الله جميعا إن الله على كل شئ قدير " بحارالأنوار - العلامة المجلسي ج 52 ص 222.
ودر اينجا واضح اشاره شده است كه مهدى از مردم طلب نصرت ميكند وليكن كسى از مردم ان را قبول ندارند واو را تكذيب ميكنند بدستور فقهاء اخر زمان كه حقائق را مزيف ميكنند و امت را از راه راست منحرف ميكنند ، و مهدى(ع) از فقهاء طلب مناظره ميكند براى بيان حقيقت ، وليكن انها رفض ميكنند
در اينجا بايد به يك مساله مهمى فكر كرد وان صيحه است كه در روايتها ذكر شده است ، كه يكى از علامتهاى محتوم ميباشد ، همانطورى كه ثابت كرديم كه بيش از يك سفيانى و بيش از يك مهدى در زمان ظهور ميايند ، لذا با دليل ثابت خواهيم كرد كه بيش از يك صيحه رخ خواهد داد، وليكن فقهاء و اتباع انها مردم را متوهم كرده ند كه صيحه فقط در 23 رمضان خواهد بود بس منتظر ان باشيد چونكه يكى از علامتهاى اساسى است براى ظهور مهدى ، وليكن در حقيقت يكى از اخرين علامتها ميباشد براى نزول عذاب ونه براى ظهور مهدى(ع) چونكه قبل از ان صيحه هاى زيادى رخ داده بود وليكن مردم از ان غافل بودند و مسبب ان فقهاء اخر زمان هستند، كه انشاءالله در بحثى مستقل در مورد صيحه و نداء سماوى صحبت خواهيم كرد ودر ان ثابت خواهد شد كه بيش از يك صيحه ودر روزهاى مختلفى اتفاق خواهد افتاد .
وعن رسول الله (ص) قال : ( يأتي على أمتي زمان لا يبقى من القرآن إلا رسمه ولا من الإسلام إلا اسمه ، يسمون به وهم ابعد الناس عنه مساجدهم عامرة وهي خراب من الهدى فقهاء ذلك الزمان شر فقهاء تحت السماء منهم خرجت الفتنة واليهم تعود) البحار ج52 ص190 ح21
ادامه دارد ...
ما روى أبو سعيد الخدري أن النبي ص قال : تبنى مدينة بين دجلة ودجيل والفرات وقطر، بل تجبى إليها خزائن الأرض ويكون الخسف بها . البحار: ج18 ص 114.؟
از رسول الله نقل شده است كه : مدينه اى بين دجله و دجيل وفرات و قطر بنا ميشود ، و به ان خزائن زمين فرستاده ميشود و خسف در اين منطقه رخ خواهد داد .
اينجا اشاره واضحى است بر مكان خسف بر لشكر سفيانى كوفه ، زیرا دجله و فرات مدينه بين النهرين ميباشد و ربطى به مكه و مدينه ندارد و اشاره واضحتر ان در اين منطقه اموال مسلمانان مخصوصا شيعيان فرستاده ميشود (خمس ، زكاه ... ) غير از انیكه فقهاء اخر زمان كوفه از مردم ميگيرند .
عن جابر الجعفي ، عن أبي جعفر عليه السلام يقول : ألزم الأرض لا تحركن يدك ولا رجلك أبدا حتى ترى علامات أذكرها لك في سنة ، ويبعث بعثا إلى المدينة ، فيقتل بها رجلا ويهرب المهدي و المنصور منها ،ويؤخذ آل محمد صغيرهم وكبيرهم ، لا يترك منهم أحد إلا حبس و يخرج الجيش في طلب الرجلين . ويخرج المهدي منها على سنة موسى خائفا يترقب حتى يقدم مكة ، و يقبل الجيش حتى إذا نزلوا البيداء ، وهو جيش الهملات خسف بهم فلا يفلت منهم إلا مخبر ، فيقوم القائم بين الركن والمقام فيصلي وينصرف ، ومعه وزيره . فيقول : يا أيها الناس إنا نستنصر الله على من ظلمنا ، وسلب حقنا ، من يحاجنا في الله فأنا أولى بالله ومن يحاجنا في آدم فأنا أولى الناس بآدم .... ويجئ والله ثلاث مائة وبضعة عشر رجلا فيهم خمسون امرأة يجتمعون بمكة على غير ميعاد قزعا كقزع الخريف ، يتبع بعضهم بعضا ، وهي الآية التي قال الله " أينما تكونوا يأت بكم الله جميعا إن الله على كل شئ قدير " بحارالأنوار - العلامة المجلسي ج 52 ص 222.
ودر اينجا واضح اشاره شده است كه مهدى از مردم طلب نصرت ميكند وليكن كسى از مردم ان را قبول ندارند واو را تكذيب ميكنند بدستور فقهاء اخر زمان كه حقائق را مزيف ميكنند و امت را از راه راست منحرف ميكنند ، و مهدى(ع) از فقهاء طلب مناظره ميكند براى بيان حقيقت ، وليكن انها رفض ميكنند
در اينجا بايد به يك مساله مهمى فكر كرد وان صيحه است كه در روايتها ذكر شده است ، كه يكى از علامتهاى محتوم ميباشد ، همانطورى كه ثابت كرديم كه بيش از يك سفيانى و بيش از يك مهدى در زمان ظهور ميايند ، لذا با دليل ثابت خواهيم كرد كه بيش از يك صيحه رخ خواهد داد، وليكن فقهاء و اتباع انها مردم را متوهم كرده ند كه صيحه فقط در 23 رمضان خواهد بود بس منتظر ان باشيد چونكه يكى از علامتهاى اساسى است براى ظهور مهدى ، وليكن در حقيقت يكى از اخرين علامتها ميباشد براى نزول عذاب ونه براى ظهور مهدى(ع) چونكه قبل از ان صيحه هاى زيادى رخ داده بود وليكن مردم از ان غافل بودند و مسبب ان فقهاء اخر زمان هستند، كه انشاءالله در بحثى مستقل در مورد صيحه و نداء سماوى صحبت خواهيم كرد ودر ان ثابت خواهد شد كه بيش از يك صيحه ودر روزهاى مختلفى اتفاق خواهد افتاد .
وعن رسول الله (ص) قال : ( يأتي على أمتي زمان لا يبقى من القرآن إلا رسمه ولا من الإسلام إلا اسمه ، يسمون به وهم ابعد الناس عنه مساجدهم عامرة وهي خراب من الهدى فقهاء ذلك الزمان شر فقهاء تحت السماء منهم خرجت الفتنة واليهم تعود) البحار ج52 ص190 ح21
ادامه دارد ...
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
سفيانى كيست - حلقه سوم
و في الفتوحات المكية قال : (… يقيم الدين وينفخ الروح في الإسلام يعز الإسلام به بعد ذلة ويحيى بعد موته ، يضع الجزية ويدع إلى الله بالسيف فمن أبى قُتل ومن نازعه خذل ، يظهر من الدين ما هو الدين عليه في نفسه ما لو كان رسول الله يحكم به يرفع المذاهب من الأرض فلا يبق إلا الدين الخالص أعداءه الفقهاء أهل الاجتهاد لما يرونه من الحكم بخلاف ما ذهب إليه أئمتهم ....) بشارة الإسلام ص297
و در اين دو روايت و روايتهاى ديگر دشمنان امام مهدى (ع) فقهاء اهل اجتهاد ميباشند براى اينكه ايشان ان ديوارهاى كه از باطل انها ساخته اند را ميشكند ، و مصداق واضح ان فقهاء كوفه ميباشد كه سفيانى كوفه را دعم ميكنند و انها را بيروانى بسياريست كه از دشمنان مهدى ميباشند وليكن مردم را متوهم ميكنند كه از منتظرين ايشان هستند .
شايد شماها فكر كنيد كه ما با فقهاء مخالفت ميكنيم و انها احاديث و رواياتى از خود نگفتند و فقط فتوى صادر ميكنند كه اين امر حلال است وان حرام، بس اينهمه هجوم بر انها چرا ؟
ميگوييم : از خطيبان و وكلائشان كه بر منبر ميروند ببرسيد كه سر شر از انهاست ، چونكه انها مثل وسيله اعلامى ميماند كه فقهاء بر انها اعتماد ميكنند .
عن رسول الله (ص) ( … أسعد الناس في الفتن كل خفي نقي ، إن ظهر لم يعرف ، وإن غاب لم يفتقد ، وأشقى الناس فيها كل خطيب مصقع أو راكب مضوع . لا يخلص من شرها إلا من أخلص الدعاء كدعاء الغرق في البحر) كنـز العمال – المتقي الهندي ج11 ص 144.
وعن علي بن إبراهيم عن تفسير القمي : في قوله تعالى (أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ) ، نزلت في الخطباء والقصاص
وهو قول أمير المؤمنين عليه السلام : وعلى كل منبر خطيب مصقع يكذب على الله وعلى رسوله وعلى كتابه . بحار الأنوار ج 69 ص223.
سفيانى كوفه را امام مهدى (ع) در حيره بعد از شكست و خسف جيش او ميكشد كه يكى از منطقه هاى جنوب(عراق) ميباشد ، اما سفيانى شام را حضرت مهدى(ع) بر سنگى در شام ميكشد واين روايت براى اثبات ان :
عن أبي جعفر (ع): ( يهزم المهدي (ع) السفياني تحت شجرة أغصانها مدلاة في الحيرة طويلة ) بحار الانوار ج52 ص 386 .
ودر اينجا ثابت كرديم كه خسفى است بر لشكر سفيانى كوفه و هر كسى كه از انها بيروى كند و خداى محمد بر دشمنان محمد و ال محمد بيروز خواهد شد .
(فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ) (ابراهيم:47)
در حلقه اينده در مورد رابطه سفيانى با يمانى و خراسانى را توضيح و اثبات خواهيم كرد .
والحمد لله رب العالمين
و در اين دو روايت و روايتهاى ديگر دشمنان امام مهدى (ع) فقهاء اهل اجتهاد ميباشند براى اينكه ايشان ان ديوارهاى كه از باطل انها ساخته اند را ميشكند ، و مصداق واضح ان فقهاء كوفه ميباشد كه سفيانى كوفه را دعم ميكنند و انها را بيروانى بسياريست كه از دشمنان مهدى ميباشند وليكن مردم را متوهم ميكنند كه از منتظرين ايشان هستند .
شايد شماها فكر كنيد كه ما با فقهاء مخالفت ميكنيم و انها احاديث و رواياتى از خود نگفتند و فقط فتوى صادر ميكنند كه اين امر حلال است وان حرام، بس اينهمه هجوم بر انها چرا ؟
ميگوييم : از خطيبان و وكلائشان كه بر منبر ميروند ببرسيد كه سر شر از انهاست ، چونكه انها مثل وسيله اعلامى ميماند كه فقهاء بر انها اعتماد ميكنند .
عن رسول الله (ص) ( … أسعد الناس في الفتن كل خفي نقي ، إن ظهر لم يعرف ، وإن غاب لم يفتقد ، وأشقى الناس فيها كل خطيب مصقع أو راكب مضوع . لا يخلص من شرها إلا من أخلص الدعاء كدعاء الغرق في البحر) كنـز العمال – المتقي الهندي ج11 ص 144.
وعن علي بن إبراهيم عن تفسير القمي : في قوله تعالى (أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ) ، نزلت في الخطباء والقصاص
وهو قول أمير المؤمنين عليه السلام : وعلى كل منبر خطيب مصقع يكذب على الله وعلى رسوله وعلى كتابه . بحار الأنوار ج 69 ص223.
سفيانى كوفه را امام مهدى (ع) در حيره بعد از شكست و خسف جيش او ميكشد كه يكى از منطقه هاى جنوب(عراق) ميباشد ، اما سفيانى شام را حضرت مهدى(ع) بر سنگى در شام ميكشد واين روايت براى اثبات ان :
عن أبي جعفر (ع): ( يهزم المهدي (ع) السفياني تحت شجرة أغصانها مدلاة في الحيرة طويلة ) بحار الانوار ج52 ص 386 .
ودر اينجا ثابت كرديم كه خسفى است بر لشكر سفيانى كوفه و هر كسى كه از انها بيروى كند و خداى محمد بر دشمنان محمد و ال محمد بيروز خواهد شد .
(فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ) (ابراهيم:47)
در حلقه اينده در مورد رابطه سفيانى با يمانى و خراسانى را توضيح و اثبات خواهيم كرد .
والحمد لله رب العالمين
فدك فاطمه- تعداد پستها : 148
تاريخ التسجيل : 2008-10-09
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد