الرئيسية
البوابة
أحدث الصور
جستجو
ثبت نام
ورودپاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
3 مشترك
صفحه 1 از 1
پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف اسراء الإثنين 20 أكتوبر - 1:05
بسم الله الرحمن الرحيم
س ) السلام علیكم ورحمة الله تعالى وبركاته
امیدوارم كه لطف بفرمائيد واضحتر اين مسئله را توضيح دهید و آن اینكه : آیا شما جانشین امام هستید یا فرزند او ؟
فایز العراقی - 22/صفر/ 1426 هـ ق
ج ) بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته
سید احمد الحسن فرستاده و وصی امام مهدی محمّد بن الحسن (ع) برای هدایت همه مردم می باشد و همچنین ایشان اوّلین وصی از اوصیاء دوازده گانه امام مهدی (ع) می باشد . همانگونه كه در وصيّت آمده كه بعد از حضرت مهدی (ع) 12 مهدی می آیند و سید احمد الحسن از نوادگان امام مهدی (ع) است یعنی امام مهدی جدّ اوست و درست است كه گفته می شود سید احمد الحسن فرزند امام مهدی (ع) است ولی منظور فرزند بلاواسطه نیست بلکه منظور این است که از نسل امام مهدی (ع) است همانطور كه هر كس منتسب به رسول خدا باشد فرزند او به حساب می آید. اجداد سید احمد الحسن همه وفات یافته اند غیر از امام مهدی (ع) .
همانگونه كه امام مهدی (ع) بارها هنگام سخن گفتن با سید احمد الحسن كلمه (پسرم) را به زبان می آورده و نیز یكی از جملات ایشان (ع) به سید احمد این است : پسرم فدایت شوم عجله كن ...می توانی درطی بحث به جستجوی آن بپردازی .
او اوّلین مهدی از مهدیون دوازده گانه و اوّلین كسی است كه به دعوت امام مهدی (ع) ایمان آورد .
أنصار امام مهدی (مكن الله له فی الأرض)
والحمد لله رب العالمين
اسراء- تعداد پستها : 188
تاريخ التسجيل : 2008-10-14
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف اسراء الأربعاء 22 أكتوبر - 9:03
بسم الله الرحمن الرحيم
س ) از كاركنان سایت در خواست می شود كه زندگی نامه سید احمد الحسن همراه با عكسش را در صورت امكان برای ما بفرستند . متشكرم .
طالب خیری - 16/ ربیع الأول/ 1426 هـ ق
ج ) بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین :
1- در بصره عراق بدنیا آمده .
2- فارغ التحصیل دانشكده مهندسی / مهندس شهر سازی ميباشد .
3- در حوزه علمیه نجف درس خوانده است .
4- امام مهدی (ع) حدوداً پنج سال پیش او را برای اصلاح حوزه علمیه نجف اشرف فرستاده است . و كارهایى از قبيل اصلاح علمى و عملى و اقتصادى در حوزه و عموماً جامعه را انجام داد .
أ ) اصلاح علمی : قرآن را در حوزه تدریس كرد چون تا آن زمان قرآن درحوزه تدریس نمی شد ؛ و قضیه امام مهدی (ع) را مطرح ساخت .
ب ) بعد از اینكه صدام ، قرآن را با خون نجسش نوشت صریحاً اعلام كرد كه صدام این كار را برای تقرب به شیطان انجام داده و به خاطر این تصریح در كلام از طرف نیروهای صدام كافر مورد تعقیب قرار گرفت . و او تنها كسی است كه در نجف این اقدام را با اقتدار تمام بر عهده گرفت و گفت كه صدام با دست خودش حكم مرگش را امضاء كرده و با دست خودش به حكومت خود پایان داده یعنی هنگامی كه قرآن را با خون نجسش نوشته ، و به علمای نجف و همه مسلمانان به خاطر سكوتشان در برابر این اقدام ناپسند صدام اعتراض كرد .
ج ) اصلاح عملی : و آن به خاطر این بود كه حوزه علمیه ، امر به معروف و نهی از منكر را ترك كرده و به امور مردم می پردازد و به همه قسمت های حوزه دستور می دهد كه به امور دینی ، دنیوی و رفع ظلم و ستم بپردازد .
د ) اصلاح اقتصادی : به انقلاب ضد فساد مالی در خاور میانه به پا خواست در این مورد بسیاری از طلاب حوزه او را يارى كردند و روزی نزدِ یكى از وکلای مراجع رفت و بیش از سی نفر از طلاب او را همراهی می كردند و از آن وکیل ، خواستند تا فساد مالی آن مرجع را منتشر كند و آنرا اصلاح کند. همچنین طلابش را از حوزه علمیه به سوی مراجع فرستاد تا از آنها بخواهد فساد مالی موجود در خزینه هایشان را اصلاح كنند زیرا اموالشان را به وکلایشان می بخشند و فقیران و یتیمان و بیوه زنان كه از گرسنگی به خود می پیچیند را رها كرده اند .
هـ ) تقریباً سه سال پیش در زمان حكومت ظالمانه صدام اعلام كرد كه او فرستاده امام مهدی (ع) می باشد و در نتیجه نیرو های صدام او را تعقیب كردند و خداوند تعالی به لطف خودش او را از چنگ صدام نجات داد و بالاخره اینكه او مردم را به سوی امام مهدی (ع) دعوت می كند و نصرتش واجب است ..... با تشكر .
این توضیحات با خلاصه تقدیم حضورتان شد و از اینكه جزئیات را بیان نكردیم پوزش می خواهیم .
أنصار امام المهدی - مكن الله له فی الأرض
طالب خیری - 16/ ربیع الأول/ 1426 هـ ق
ج ) بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین :
1- در بصره عراق بدنیا آمده .
2- فارغ التحصیل دانشكده مهندسی / مهندس شهر سازی ميباشد .
3- در حوزه علمیه نجف درس خوانده است .
4- امام مهدی (ع) حدوداً پنج سال پیش او را برای اصلاح حوزه علمیه نجف اشرف فرستاده است . و كارهایى از قبيل اصلاح علمى و عملى و اقتصادى در حوزه و عموماً جامعه را انجام داد .
أ ) اصلاح علمی : قرآن را در حوزه تدریس كرد چون تا آن زمان قرآن درحوزه تدریس نمی شد ؛ و قضیه امام مهدی (ع) را مطرح ساخت .
ب ) بعد از اینكه صدام ، قرآن را با خون نجسش نوشت صریحاً اعلام كرد كه صدام این كار را برای تقرب به شیطان انجام داده و به خاطر این تصریح در كلام از طرف نیروهای صدام كافر مورد تعقیب قرار گرفت . و او تنها كسی است كه در نجف این اقدام را با اقتدار تمام بر عهده گرفت و گفت كه صدام با دست خودش حكم مرگش را امضاء كرده و با دست خودش به حكومت خود پایان داده یعنی هنگامی كه قرآن را با خون نجسش نوشته ، و به علمای نجف و همه مسلمانان به خاطر سكوتشان در برابر این اقدام ناپسند صدام اعتراض كرد .
ج ) اصلاح عملی : و آن به خاطر این بود كه حوزه علمیه ، امر به معروف و نهی از منكر را ترك كرده و به امور مردم می پردازد و به همه قسمت های حوزه دستور می دهد كه به امور دینی ، دنیوی و رفع ظلم و ستم بپردازد .
د ) اصلاح اقتصادی : به انقلاب ضد فساد مالی در خاور میانه به پا خواست در این مورد بسیاری از طلاب حوزه او را يارى كردند و روزی نزدِ یكى از وکلای مراجع رفت و بیش از سی نفر از طلاب او را همراهی می كردند و از آن وکیل ، خواستند تا فساد مالی آن مرجع را منتشر كند و آنرا اصلاح کند. همچنین طلابش را از حوزه علمیه به سوی مراجع فرستاد تا از آنها بخواهد فساد مالی موجود در خزینه هایشان را اصلاح كنند زیرا اموالشان را به وکلایشان می بخشند و فقیران و یتیمان و بیوه زنان كه از گرسنگی به خود می پیچیند را رها كرده اند .
هـ ) تقریباً سه سال پیش در زمان حكومت ظالمانه صدام اعلام كرد كه او فرستاده امام مهدی (ع) می باشد و در نتیجه نیرو های صدام او را تعقیب كردند و خداوند تعالی به لطف خودش او را از چنگ صدام نجات داد و بالاخره اینكه او مردم را به سوی امام مهدی (ع) دعوت می كند و نصرتش واجب است ..... با تشكر .
این توضیحات با خلاصه تقدیم حضورتان شد و از اینكه جزئیات را بیان نكردیم پوزش می خواهیم .
أنصار امام المهدی - مكن الله له فی الأرض
اسراء- تعداد پستها : 188
تاريخ التسجيل : 2008-10-14
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف ام البنين الجمعة 24 أكتوبر - 23:43
بسم الله الرحمن الرحيم
س ) سید احمد الحسن خداوند شما را به خاطر یاری ولی خدا موفق بدارد . من مردم را نسبت به مسأله شما دعوت می كنم و ايده و فكر اقدام الانصار را برای آنان شرح و توضیح می دهم . سؤال من اين است آیا این تكلیف بنده نسبت به دعوت است ؟ آیا من در این مورد باید موافقت مولایم امام (ع) را بگیرم ؟ خواهش می كنم نظر امام زمان (ع) درباره این موضع من را بیان كنید و اینكه ایشان چه توصیه هائی به من دارند .
علاء رزاق 5/ربیع الثانی/1426 هـ ق
ج ) بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین الحمد لله على بلاءه و عظیم نعماءه …اللهم صلی على محمّد وال محمّد السلام علیكم ورحمة الله وبركاته أما بعد : پس تكلیف هر شخصی كه به فرستاده شدن سيد احمد الحسن از جانب امام مهدی (ع) ایمان بیاورد دعوت کردن مردم به این مسأله و یاری دادن آن و همراهی کردن با آن و پیروی از آن می باشد البته طبق دستورات سید احمد الحسن یا نمایندگان ایشان . واذن و اجازه سید احمد الحسن همان اذن و اجازه امام مهدی (ع) می باشد چون سید احمد الحسن نماینده خاص امام زمان (ع) است . از خداوند برای همه توفیق یاری حق وصاحب حق را مسئلت می کنم ... والحمد لله وحده
شیخ ناظم عقیلی یکی ازأنصار امام مهدی (ع)
ام البنين- تعداد پستها : 144
تاريخ التسجيل : 2008-10-22
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف فرياد زينب الأربعاء 29 أكتوبر - 11:24
بسم الله الرحمن الرحيم
س / سلام بر كسی كه از هدایت پیروی می كند خبر رسالت شما به من رسید و شما به من توصیه كرده بودید كه كتاب الرد الحاسم را بخوانم ومن آن را خواندم وچیزی جدید در آن نیافتم این كتاب فقط شامل یكسری احادیث مجمل و متشابه كه همگی قابل تأویل است می باشد که علم آن بدست علمای متخصص در علم رجال و درایه است . و من كتاب « دعوی السفارة فی الغیبة الكبری » تأليف شیخ محمّد السند را به شما معرفی می كنم كه در آن گمشده هر فرد منصف و عادی هست و من الان قسمتی از این كتاب را برای شما معرفی می كنم :
بسم الله الرحمن الرحیم : یا علی بن محمّد السمری خداوند بتو اجر و پاداش دهد ، تو بعد از 6 روز وفات خواهی كرد پس بعد از وفاتت به كسی وصیت نكن كه جانشین تو باشد براستی كه غیبت كبری اتفاق افتاد پس فقط بعد از اذن و اجازه خداوند ظهور اتفاق می افتد و این ظهور بعد از مدتی طولانی ، زمانی كه دلها سخت گردد ، و زمین پر از ظلم و ستم گردد ، اتفاق می افتد و از شیعیان من كسانی خواهند آمد وادعا خواهند كرد كه امام خود را دیده اند بدان كه كسی كه ادعا كند كه در زمان غیبت ، امام خود را دیده است پس او دروغگو است ولا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم. (غيبة النعمانى ، كمال الدين و تمام النعمة اشيخ صدوق).
محمّد العقابی
العراق/ البصرة
5/ربیع الثانی/1426 هـ ق
ج ) بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین
الحمد لله على بلاءه و عظیم نعماءه … اللهم صل على محمّد وال محمّد
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته
به برادر محمّد العقابی ، از اینکه این بحث را با تأنی و دقت دنبال می کنید متشکرم و ازخداوند برای شما توفیق درك و فهم این موضوع حق را مسئلت دارم و از خداوند می خواهم كه شما را از تكذیب كنندگان قرار ندهد كسانیكه خداوند با این سخن خود آنان را سرزنش كرده است :
( بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ ) ( يونس – 39 )
( بلكه تكذیب كردند چیزی را که بدان علم نداشتند )
اما در رابطه با كتاب (الرد الحاسم) كه این كتاب در باره نسل و ذریه امام مهدی (ع) و اثبات آن است و به اثبات امكان مشاهده امام زمان (ع) در زمان غیبت كبری اختصاص ندارد و من مسأله امكان مشاهده امام (ع) را در كتاب (الرد القاصم) مورد بحث و بررسی قرار داده ام و در آن (توقیع السمری) را مورد نقد قرار دادم و در این كتاب مراجعه كن و به دقت آن را بخوان كه انشاالله مقصود و گمشده خود را در آن خواهی یافت و نیز توصیه می كنم كه همه كتابهائی را كه در باره این مسأله منتشر می شود را به دقت مطالعه كنی و در آن تدبر كنی و اینكه از خداوند با دعا و گریه بخواهی كه تو را راهنمائی كند تا بتوانی حق را ازباطل تشخیص دهی خداوند متعال می فرماید :
( وَمَنْ لَمْ يجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ ) ( النور – 40 )
( هر كس كه خداوند برای وی نوری قرار ندهد پس نوری ندارد )
والحمد لله رب العالمین
شیخ ناظم عقیلی یکی ازأنصار امام مهدی (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( تدبروا كلامي يا من تدعون طلب الحق أتيت لأشهد للحق وأبين الحق لم آتِ ليتبعني الناس، غايتي أن أبين الحق وأميز الباطل،
ولهذا اقول لا يتوقع احد مني المداهنة، هيهات منا ترك شيء من الحق، او غض النظر عن شيء من الباطل
طلبا لمودة هذا او رضا ذاك، فما عند الله خير للابرار) احمد الحسن (ع).
فرياد زينب- تعداد پستها : 91
تاريخ التسجيل : 2008-10-11
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف فرياد زينب الأربعاء 29 أكتوبر - 11:34
س / بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین واللعنة الدائمة على أعداء الدین
سؤال اوّل : سید احمد الحسن پیش كدام يك از علماى مرجع درس خوانده است و وی از كدام كشور می باشد ؟
سؤال دوّم : آیا او فرزند مستقیم امام زمان (ع) است و امام زمان (ع) كه جانهایمان فدای وی باد چطور ازدواج كرده اند ، اسم مادر سید احمد الحسن چیست ؟ و وی از كدام كشور است ؟
لطفاً با سند و مدرك به این سؤالهایمان جواب دهید و ما نيز سؤالهاى ديگرى هم داريم .
صالح المیاحی
العراق
4/ربیع الثانی/1426 هـ ق
ج / بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین
الحمد لله على بلاءه و عظیم نعماءه … اللهم صلی على محمّد وال محمّد
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته
ج س 1/ سید احمد الحسن نزد امام مهدی (ع) درس خوانده است . و دروسی كه مراجع داده اند ومی دهند با وی هیچ ارتباطی ندارد او مبلغ و همواره كننده ظهور امام مهدی (ع) است و از استان بصره ، عراق می باشد .
ج س 2 / سید احمد الحسن از نسل و نوادگان امام مهدی (ع) می باشد و فرزند مستقیم ایشان نمی باشد و ازدواج امام مهدی (ع ) و نسل ایشان در كتاب (الرد الحاسم) آمده است . پس یكبار مراد از فرزند ، فرزند مستقیم است و بار دیگر مراد از آن نسل و نواده می باشد پس حسن و حسین و بقیه ائمه (ع) فرزندان رسول اكرم (ص) خوانده مى شوند در حالیكه فرزندان مستقیم آن حضرت نیستند بلكه از نسل ایشان و پاره تن ایشان یعنی ، فاطمه زهرا (ع) می باشند و امام مهدی (ع) در برخی روایات (پسر فاطمه) خوانده شده است و او فرزند مستقیم ایشان نمی باشد بلكه از نسل ذریه ایشان می باشد .
خداوند متعال در سوره یوسف در حكایتی از زبان یعقوب (ع) به فرزندش یوسف می فرماید :
( وَكَذَلِكَ یجْتَبِیكَ رَبُّكَ وَیعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیكَ وَعَلَى آلِ یعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَیكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِیمٌ حَكِیمٌ ) ( یوسف – 6 )
( واین چنین پروردگارت تورا برمی گزیند واز تعبیر خوابها به تو می آموزد ونعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می كند همانگونه كه قبلا بر پدران تو ابراهیم و اسحاق تمام كرد . در حقیقت پروردگارتودانای حكیم است )
معلوم است كه ابراهیم پیامبر خدا پدر مستقیم یوسف نیست وبا این حال ابراهیم (ع) پدر یوسف توصیف شده است ...
والحمد لله وحده .
شیخ ناظم عقیلی یکی ازأنصار امام مهدی (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( تدبروا كلامي يا من تدعون طلب الحق أتيت لأشهد للحق وأبين الحق لم آتِ ليتبعني الناس، غايتي أن أبين الحق وأميز الباطل،
ولهذا اقول لا يتوقع احد مني المداهنة، هيهات منا ترك شيء من الحق، او غض النظر عن شيء من الباطل
طلبا لمودة هذا او رضا ذاك، فما عند الله خير للابرار) احمد الحسن (ع).
فرياد زينب- تعداد پستها : 91
تاريخ التسجيل : 2008-10-11
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف فرياد زينب الجمعة 31 أكتوبر - 15:24
س / آیا جائز است زنی كه ازدواج كرده و 35 سال سن دارد به زیارت امام رضا (ع) برود ؟
صلاح الفلاحى
6/ ربیع الثانی/1426 هـ ق
ج ) بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین
الحمد لله على بلاءه و عظیم نعماءه .. اللهم صلی على محمّد وآل محمّد
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته
رفتن زن به زیارت امام رضا (ع) بدون هیچ محرم و با موافقت شوهرش همانطورى كه در سؤال آمده جایز است .
براى جواب از سيد احمد الحسن كمك گرفته شده است
شیخ ناظم عُقیلی
أنصار امام مهدی (ع)
فرياد زينب- تعداد پستها : 91
تاريخ التسجيل : 2008-10-11
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف فرياد زينب الإثنين 3 نوفمبر - 3:33
س / بسم الله العزیز الحكیم
به سید احمد الحسن ، نظرتان درباره ولی مقدس سید محمّد صادق صدر (رضی الله عنه) چیست ؟
بحث رسالت دینی كه آوردید تا حجتی بر مؤمنان باشید چیست ؟
نیازی نیست كه تو برای اثبات دعوت خود بر مراجعی كه تو را تكذیب می كنند به پیش آنها بروی چون بر طبق ادعای شما كه فرستاده امام ( ع ) هستید آنها باید پیش شما بیایند در این باره توضیح دهید ؟
اميدوارم كه خودتان به سؤالهایم جواب بدهید .
توجه : من منكر وجود هر نوع ارتباطی با امام زمان (ع) نیستم چونكه امام زمان حاضر هستند و منتظر ظهور بزرگ وی هستیم .
نمیر
7/ ربیع الثانی/1426 هـ ق
ج / بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین
الحمد لله على بلاءه و عظیم نعماءه … اللهم صلی على محمّد وال محمّد
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته
نظرسید احمد الحسن درباره شهید محمّد صادق صدراین است كه وی یكی ازاصلاحگران است وازكسانی مى باشد كه تلاشهای زیادی را جهت هموار كردن زمینه ظهور امام مهدی (ع) بكار برده است .
رسالت سید احمد الحسن این است كه وی از جانب امام مهدی (ع) فرستاده شده است تا امت را از اختلاف و پراكندگی كه دربین آنها حاكم است برهاند و آنان را زیر پرچم امام زمان (ع) جمع كند و با فكر دموكراسی حزبی كه مردم آن را به پا داشته اند بجنگد ، حاكمیت خداوند را در روی زمین تایید و تصدیق كند كه این مسأله را در كتاب خود (حاكمیت خداوند نه حاكمیت مردم) بیان كرده است امید می رود كه به این كتاب مراجعه شود و در آن تدبر شود . دلائل زیادی برای حقانیت سید احمد الحسن وجود دارد امیدوارم كه به آنها در سایت مذكور مراجعه كنید و چند تا از این منابع را بطور خلاصه ذكر می كنم . بلاغ المبین ج 1 ، الرد القاصم و الرد الحاسم و سایر كتاب هائی كه انصار المهدی (ع) منتشر كرده اند .
سنت خداوند در باره صاحبان دعوت الهی این است كه این دعوت در بین مردم تبلیغ شود و دلایل این دعوت نیز به آنها گفته شود پس اگر مردم و علما مخالف این دعوت ها باشند باید صاحبان دعوت درهای آنان را بكوبند و دلایل این دعوت را به آنها بگویند واین همان روش انبیاء و ائمه (ع) است و در وصف رسول اكرم (ص) می گویند كه وی مانند پزشكی دوره گرد بود كه در میان مردم می گشت و بیماران را مداوا می کرد و داروهایش نیز اثر بخش تر بود .
حضرت محمّد (ص) در آغاز بعثت خود نمایندگانی را پیش پادشاهان فرستاد مانند پادشاه روم و پادشاه ایران و از آنان خواست كه به رسالت وی ایمان بیاورند و خداوند متعال این سنت و روش را در جاهای مختلف قرآن ذكر كرده است . از جمله سخن خداوند تبارك و تعالی در وصف دعوت نوح (ع) كه می فرماید :
( قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلاً وَنَهَاراً * فَلَمْ یزِدْهُمْ دُعَائی إِلَّا فِرَاراً * وَإِنِّی كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً * ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً * ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَاراً ) ( نوح 5 – 9 )
( نوح گفت : پروردگارا ، من قوم خود را شب و روز دعوت كردم ودعوت من جز بر فرار و اعراض آنها نیفزود و من هر بار كه آنان را دعوت كردم تا ایشان را بیامرزی انگشتانشان را در گوشهایشان كردند و ردای خویشتن بر سر كشیدند و اصرار ورزیدند و بر تكبر خود افزودند پس من آشكارا آنان را دعوت كردم ، و سپس ایشان را به طور علنی و مخفیانه دعوت کردم )
شیخ ناظم عُقیلی
أنصار امام مهدی (ع)
به سید احمد الحسن ، نظرتان درباره ولی مقدس سید محمّد صادق صدر (رضی الله عنه) چیست ؟
بحث رسالت دینی كه آوردید تا حجتی بر مؤمنان باشید چیست ؟
نیازی نیست كه تو برای اثبات دعوت خود بر مراجعی كه تو را تكذیب می كنند به پیش آنها بروی چون بر طبق ادعای شما كه فرستاده امام ( ع ) هستید آنها باید پیش شما بیایند در این باره توضیح دهید ؟
اميدوارم كه خودتان به سؤالهایم جواب بدهید .
توجه : من منكر وجود هر نوع ارتباطی با امام زمان (ع) نیستم چونكه امام زمان حاضر هستند و منتظر ظهور بزرگ وی هستیم .
نمیر
7/ ربیع الثانی/1426 هـ ق
ج / بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین
الحمد لله على بلاءه و عظیم نعماءه … اللهم صلی على محمّد وال محمّد
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته
نظرسید احمد الحسن درباره شهید محمّد صادق صدراین است كه وی یكی ازاصلاحگران است وازكسانی مى باشد كه تلاشهای زیادی را جهت هموار كردن زمینه ظهور امام مهدی (ع) بكار برده است .
رسالت سید احمد الحسن این است كه وی از جانب امام مهدی (ع) فرستاده شده است تا امت را از اختلاف و پراكندگی كه دربین آنها حاكم است برهاند و آنان را زیر پرچم امام زمان (ع) جمع كند و با فكر دموكراسی حزبی كه مردم آن را به پا داشته اند بجنگد ، حاكمیت خداوند را در روی زمین تایید و تصدیق كند كه این مسأله را در كتاب خود (حاكمیت خداوند نه حاكمیت مردم) بیان كرده است امید می رود كه به این كتاب مراجعه شود و در آن تدبر شود . دلائل زیادی برای حقانیت سید احمد الحسن وجود دارد امیدوارم كه به آنها در سایت مذكور مراجعه كنید و چند تا از این منابع را بطور خلاصه ذكر می كنم . بلاغ المبین ج 1 ، الرد القاصم و الرد الحاسم و سایر كتاب هائی كه انصار المهدی (ع) منتشر كرده اند .
سنت خداوند در باره صاحبان دعوت الهی این است كه این دعوت در بین مردم تبلیغ شود و دلایل این دعوت نیز به آنها گفته شود پس اگر مردم و علما مخالف این دعوت ها باشند باید صاحبان دعوت درهای آنان را بكوبند و دلایل این دعوت را به آنها بگویند واین همان روش انبیاء و ائمه (ع) است و در وصف رسول اكرم (ص) می گویند كه وی مانند پزشكی دوره گرد بود كه در میان مردم می گشت و بیماران را مداوا می کرد و داروهایش نیز اثر بخش تر بود .
حضرت محمّد (ص) در آغاز بعثت خود نمایندگانی را پیش پادشاهان فرستاد مانند پادشاه روم و پادشاه ایران و از آنان خواست كه به رسالت وی ایمان بیاورند و خداوند متعال این سنت و روش را در جاهای مختلف قرآن ذكر كرده است . از جمله سخن خداوند تبارك و تعالی در وصف دعوت نوح (ع) كه می فرماید :
( قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلاً وَنَهَاراً * فَلَمْ یزِدْهُمْ دُعَائی إِلَّا فِرَاراً * وَإِنِّی كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً * ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً * ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَاراً ) ( نوح 5 – 9 )
( نوح گفت : پروردگارا ، من قوم خود را شب و روز دعوت كردم ودعوت من جز بر فرار و اعراض آنها نیفزود و من هر بار كه آنان را دعوت كردم تا ایشان را بیامرزی انگشتانشان را در گوشهایشان كردند و ردای خویشتن بر سر كشیدند و اصرار ورزیدند و بر تكبر خود افزودند پس من آشكارا آنان را دعوت كردم ، و سپس ایشان را به طور علنی و مخفیانه دعوت کردم )
شیخ ناظم عُقیلی
أنصار امام مهدی (ع)
فرياد زينب- تعداد پستها : 91
تاريخ التسجيل : 2008-10-11
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف فرياد زينب الأربعاء 5 نوفمبر - 13:02
س / سلام علیكم دوست دارم شجره نامه كامل سید احمد را بدانم .
أحمد
8/ ربیع الأول /1426هـ ق
ج / بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین
الحمد لله على بلاءه و عظیم نعماءه … اللهم صلی على محمّد وال محمّد
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته
در خواست شما جهت اطلاع از شجره نامه سید احمد الحسن هیچ نفعى برای شناخت حقانیت سید احمد الحسن ندارد چون وی تقریباً ازنسل پنجم مقطوع النسب است . اوّل اینكه شما باید درباره این تحقیق كنید كه آیا وی واقعاً فرستاده ای از امام مهدی (ع) است یا نه پس اگر ثابت شد كه وی از جانب امام (ع) فرستاده شده است پس هم آن چیزهائی را كه می گوئی برایت ثابت می شود .
دوّم اینكه مسأله اثبات نسب و نسل امام مهدی (ع) جز از طریق خداوند و خود امام مهدی (ع) امكان پذیر نیست و آن بخاطر عدم داشتن معلومات كافى مردم و نيز مخفى بودن آنها از نظر مردم است و اگر خواستید اطلاعات بیشتری نسبت به نسل امام (ع) داشته باشید مراجعه به كتاب (الرد الحاسم) را به شما پیشنهاد می كنم .
خداوند شما را براى شناخت حق و پيروى از آن و ثابت بودن بر آن موفق گرداند ...... و السلام عليكم ...... و الحمدلله وحده
شیخ ناظم عُقیلی
أنصار امام مهدی (ع)
فرياد زينب- تعداد پستها : 91
تاريخ التسجيل : 2008-10-11
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف فرياد زينب الخميس 6 نوفمبر - 3:08
س / السلام علیكم ورحمة الله وبركاته... من یكی از برادران شما و شیعه امامی هستم و من بخاطر اطمینان حاصل كردن به چیزهایی كه شنیده ام از شما چند سؤال مى پرسم . امیدوارم كه با سینه ای باز به سؤالهای من جواب دهید به اعتقاد من این حق یك فرد است كه بپرسد وجستجو كند بویژه اگر این امر مربوط به دین و اعتقادات فرد باشد باتشكر.
اوّل : می خواهم بدانم اصل موضوعی كه شما به دعوت آن آمدید چیست ؟ داستان سید احمد الحسن كه بر طبق گفته شما وصی وفرستاده امام زمان (ع) است چیست ؟ دلایل شما برای این وصایت و جانشینی چیست ؟ آیا او معجزاتی دارد ؟ چرا كه معجزه نسبت به اینگونه مسائل حكم كننده است و بویژه اینكه در این زمان مدعیان زیادی هستند (خداوند شما را ازاینگونه مدعیان قرار ندهد) ... اگر شما وصی امام (ع) هستید پایه هایی كه دعوت شما بر آن استوار هست چیست ؟
امیدوارم كه برخی از سؤالات مرا به حساب تعصب نگذارید سؤالهای من استفهامی هستند (چه مثبت و چه منفی) من موضع بی طرفی را اتخاذ می كنم تا خداوند حكم كند كه او بهترین حكم كننده هاست بسیار متشكرم .
مستفسر...... أبو صالح
ج / بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین
در آغاز دوست دارم كه از برادر ابوصالح علی حسن بخاطر ارسال این نامه و جستجوی وی درباره حقیقت تشكر كنم و از خداوند می خواهم كه شما براى شناخت حقیقت و یاری آن و ثبات بر آن موفق بدارد .
اصل موضوع دعوت سید احمد الحسن این است كه وی از جانب امام مهدی (ع) فرستاده شده است تا این امت را از این پراكندگی و تفرقه به اتحاد برساند و آن را به یاری امام زمان (ع) سوق دهد و داستان سید احمد بسیار طولانی است خواهش می كنم به سایت به موضوع 2 داستان دیدارم با امام مهدی (ع) مراجعه كنید جواب دادن به همه سؤالهایت واقعاً وقت زیادی را می طلبد پس لطفاً به كتاب های منتشر شده انصار الهدی (ع) در همان سایت مراجعه كنید از جمله این كتاب ها ابلاغ المبین ج 1 ، الرد الحاسم ، الرد القاصم و ...... ) می باشد از مهمترین اركان دعوت سید احمد الحسن ، اجرا و اعمال حاكمیت خداوند سبحان و رد حاكمیت مردم (فكر دموكراسی عربی) است سید احمد درباره این موضوع در كتاب خود به اسم (حاكمیت خدا نه حاكمیت مردم ) به بحث و بررسی پرداخته است می توانید از طریق این سایت بدان دسترسی داشته باشید . السلام علیكم و رحمه الله بركاته.
شیخ ناظم عُقیلی
أنصار امام مهدی (ع)
فرياد زينب- تعداد پستها : 91
تاريخ التسجيل : 2008-10-11
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف اسراء الثلاثاء 27 يناير - 1:24
سلام
از شهر قم مقدس
19 ساله
1.در سایت خود نام یمانی را ذکر کرده اید ایا همان یمانی است که از کشور یمن هست یا در غیر اینصورت منظورتان از یمانی چیست؟
2.میتوان شما را ملاقات کرد و اگر نه میتوان تصویری از شما بدست اورد؟
3.پیروی از شما تغییری در اعمال روز مره ی خود لازم است انجام دهیم؟
ممنون متشکرم
التماس دعا
از شهر قم مقدس
19 ساله
1.در سایت خود نام یمانی را ذکر کرده اید ایا همان یمانی است که از کشور یمن هست یا در غیر اینصورت منظورتان از یمانی چیست؟
2.میتوان شما را ملاقات کرد و اگر نه میتوان تصویری از شما بدست اورد؟
3.پیروی از شما تغییری در اعمال روز مره ی خود لازم است انجام دهیم؟
ممنون متشکرم
التماس دعا
اسراء- تعداد پستها : 188
تاريخ التسجيل : 2008-10-14
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف اسراء الثلاثاء 27 يناير - 1:25
بسم الله الرحمن الرحيم
از آنجائى كه هميشه براى همه سؤال بوده كه چگونه حجت يا خليفه يا رسول يا فرستنده خداوند را بشناسيم ، به گروههاى مختلفى تقسيم شدند .
عده اى به علت داشتن ايمان قلبى مورد تمسخر قرار گرفتند و رسولان را سرزنش مى كردند و خطاب به آنها مى گفتند : افراد ساده لوح و جاهل را دور خود جمع كرده اند .
و عده ديگر زمام خود را بدست افرادى قرار دادند و خواستند كه آنها برايشان تعيين تكليف كنند تا آنها را به شخص مورد نظرشان برسانند وليكن اين روش كار ساز نبود كه مردم براى خود انتخاب كرده بودند و در انتظار فرستنده خداوند شكست خوردند . بنابراين اگر به قانونى را كه خداوند در قرآن خويش ذكر فرموده اند توجه كنيم ديگر نيازى به اين نيست كه زمام خود را به دست افراد بگذاريم كه براى ما تعيين تكليف كنند و آنها حجت را به ما نشان دهند در صورتيكه تاريخ شاهد اين ماجرا بوده و هست و خواهد بود كه آنها نه تنها اينكه خود به حجت نپيوستند بلكه مردم بى اطلاع را در دام شيطنت خود وارد جهنم نمودند .
قانون ذكر شده در قرآن نه فقط براى شناخت حضرت مهدى (ع) است بلكه براى هر حجتى كه از سوى خداوند ميايد سازگار مى باشد .
حال سؤال اینجاست : اگر حضرت مهدی (ع) ظهور کند از کجا بفهمیم که ایشان همان حضرت مهدی (ع) هستند كه منتظر قدومشان بوديم ؟
جواب ان : در مورد شناخت ايشان 6 راه وجود دارد كه 3 راه اول راههاى ابتدائى است و 3 راه آخر راههاى شناخت حقانيت مدعى مى باشد :
1 : اول اينكه ايشان شيعه باشند و نه غير شيعه ، بطور مثال چنانچه متوجه شديم كه شخص مقابل غير شيعه است ديگر نيازى به ادامه بحث با او نيست .
2 : اينكه از اولاد على و فاطمه باشد .
3 : اينكه نام ايشان محمد ابن حسن باشد .
حال وقتى كه شخص مدعى داراى شرايط فوق باشد به قانونى كه خداوند در كتاب خود براى شناخت هر حجتى در هر زمان و مكانى قرار داده رجوع مى كنيم و آن قانون شناخت حجت است . براى اينكه به اين قانون مسلط شويم و آنرا درست درك كنيم به اين مثال توجه فرمائيد :
سرمايه دارى براى احداث كارخانه اى نياز به يك برنامه ريزى دارد كه بعد از انتخاب يك مدير موفق مى تواند به بازدهى بهترى دسترسى يابد و آن مدير بايد داراى سه شرط و ويژگى باشد :
1 :تعيين شده از طرف صاحب شركت باشد .
2 :از همه داناتر باشد تا شركت به بيراهه كشيده نشود .
3 :تمامى افراد موظف به اطاعت از او هستند .
اين سه شرط راز موفقيت كارخانه است و حالا آنرا با قرآن تطبيق مى دهيم :
1 :خداوند ، آدم (ع) را بعنوان خليفه خود در زمين در محضر ملائكه و ابليس تعيين كرد :
(وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُون (البقرة – 30)
(پروردگارت به فرشتگان گفت : من در روى زمين ، جانشينى نمايندهاى قرار داده ام . فرشتگان گفتند : پروردگارا آيا كسى را در آن قرار مىدهى كه فساد و خونريزى كند ؟ و ما تسبيح و حمد تو را بجاى مىآوريم ، و تو را تقديس مىكنيم ؟ پروردگار فرمود : من حقايقى را مى دانم كه شما نمىدانيد)
اوّلين كسى كه تعيين شد ، حضرت آدم (ع) بود و بعد از آن تمامى تعيين ها به وصيّت تبديل شد زيرا كه قبل از آدم (ع) خليفه اى نبود كه به آن وصيّت شود . و به اين نكته نيز توجه نمائيد كه تعيين جانشين به دست معصوم صورت مى گيرد وليكن به امر خداوند و اين از جمله واجبات او بعنوان خليفه خدا در زمين مى باشد .
مانند هر پيامبرى كه بعد از خود جانشينى را انتخاب كرده بوده مانند تمامى انبياء و مرسلين كه يكى پس از ديگرى ، خليفه بعدى يا بهتراست بگوئيم كه نام و مشخصات پيامبر و يا جانشين و يا وصى بعد از خود را مشخص مى كردند ، همانگونه كه حضرت محمّد در وصيّت خود ، مولاى متقيان على ابن ابيطالب (ع) و فرزندان او را مشخص فرمودند (قسمتى از وصيّت حضرت محمّد ص را در صفحات بعدى ذكر خواهيم كرد) و اين همان امانتیست كه خداوند دستور به دادن آن به صاحبانشان مى هد :
](إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا ) ( النساء – 58)
[b](خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد)
[b]2 :بعد از اينكه خداوند ، آدم (ع) را خلق كرد ، اسامى را به او ياد داد و منظور از اسامى ، همان شناخت حقيقت اسامى الهى و تجلى آن در خود بود ؛ و آدم (ع)، ملائكه (ع) را به اسامى خودشان بشارت داد يا آنها را با حقيقت اسامى خداوند كه از آن خلق شده اند آشنا كرد و خداوند بنا به مقام حضرت آدم (ع) تمامی اسامی [b][b]خود را به او آموخت در حاليكه ملائكه (ع) اسم يا تعداد كمى از
اسامى خداوند را مى دانستند : [b](وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ) البقرة – 31
و همه نامها را به آدم آموخت ، سپس آنها را بر فرشتگان عرضه داشت و گفت اگر راست مى گوييد به من از نامهاى ايشان خبر دهيد
[b]3: سپس خداوند ، تمامى ملائكه و ابليس را كه در آن زمان خداوند را عبادت مى كردند ، دستور داد تا بر آدم سجده كنند :
[b][b](فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ) ( الحجر – 29)
[b][b](پس چون او را استواربپرداختم و در آن از روح خود دميدم ، براى او به سجده درافتيد)[/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b]
[b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b]از آنجائى كه هميشه براى همه سؤال بوده كه چگونه حجت يا خليفه يا رسول يا فرستنده خداوند را بشناسيم ، به گروههاى مختلفى تقسيم شدند .
عده اى به علت داشتن ايمان قلبى مورد تمسخر قرار گرفتند و رسولان را سرزنش مى كردند و خطاب به آنها مى گفتند : افراد ساده لوح و جاهل را دور خود جمع كرده اند .
و عده ديگر زمام خود را بدست افرادى قرار دادند و خواستند كه آنها برايشان تعيين تكليف كنند تا آنها را به شخص مورد نظرشان برسانند وليكن اين روش كار ساز نبود كه مردم براى خود انتخاب كرده بودند و در انتظار فرستنده خداوند شكست خوردند . بنابراين اگر به قانونى را كه خداوند در قرآن خويش ذكر فرموده اند توجه كنيم ديگر نيازى به اين نيست كه زمام خود را به دست افراد بگذاريم كه براى ما تعيين تكليف كنند و آنها حجت را به ما نشان دهند در صورتيكه تاريخ شاهد اين ماجرا بوده و هست و خواهد بود كه آنها نه تنها اينكه خود به حجت نپيوستند بلكه مردم بى اطلاع را در دام شيطنت خود وارد جهنم نمودند .
قانون ذكر شده در قرآن نه فقط براى شناخت حضرت مهدى (ع) است بلكه براى هر حجتى كه از سوى خداوند ميايد سازگار مى باشد .
حال سؤال اینجاست : اگر حضرت مهدی (ع) ظهور کند از کجا بفهمیم که ایشان همان حضرت مهدی (ع) هستند كه منتظر قدومشان بوديم ؟
جواب ان : در مورد شناخت ايشان 6 راه وجود دارد كه 3 راه اول راههاى ابتدائى است و 3 راه آخر راههاى شناخت حقانيت مدعى مى باشد :
1 : اول اينكه ايشان شيعه باشند و نه غير شيعه ، بطور مثال چنانچه متوجه شديم كه شخص مقابل غير شيعه است ديگر نيازى به ادامه بحث با او نيست .
2 : اينكه از اولاد على و فاطمه باشد .
3 : اينكه نام ايشان محمد ابن حسن باشد .
حال وقتى كه شخص مدعى داراى شرايط فوق باشد به قانونى كه خداوند در كتاب خود براى شناخت هر حجتى در هر زمان و مكانى قرار داده رجوع مى كنيم و آن قانون شناخت حجت است . براى اينكه به اين قانون مسلط شويم و آنرا درست درك كنيم به اين مثال توجه فرمائيد :
سرمايه دارى براى احداث كارخانه اى نياز به يك برنامه ريزى دارد كه بعد از انتخاب يك مدير موفق مى تواند به بازدهى بهترى دسترسى يابد و آن مدير بايد داراى سه شرط و ويژگى باشد :
1 :تعيين شده از طرف صاحب شركت باشد .
2 :از همه داناتر باشد تا شركت به بيراهه كشيده نشود .
3 :تمامى افراد موظف به اطاعت از او هستند .
اين سه شرط راز موفقيت كارخانه است و حالا آنرا با قرآن تطبيق مى دهيم :
1 :خداوند ، آدم (ع) را بعنوان خليفه خود در زمين در محضر ملائكه و ابليس تعيين كرد :
(وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُون (البقرة – 30)
(پروردگارت به فرشتگان گفت : من در روى زمين ، جانشينى نمايندهاى قرار داده ام . فرشتگان گفتند : پروردگارا آيا كسى را در آن قرار مىدهى كه فساد و خونريزى كند ؟ و ما تسبيح و حمد تو را بجاى مىآوريم ، و تو را تقديس مىكنيم ؟ پروردگار فرمود : من حقايقى را مى دانم كه شما نمىدانيد)
اوّلين كسى كه تعيين شد ، حضرت آدم (ع) بود و بعد از آن تمامى تعيين ها به وصيّت تبديل شد زيرا كه قبل از آدم (ع) خليفه اى نبود كه به آن وصيّت شود . و به اين نكته نيز توجه نمائيد كه تعيين جانشين به دست معصوم صورت مى گيرد وليكن به امر خداوند و اين از جمله واجبات او بعنوان خليفه خدا در زمين مى باشد .
مانند هر پيامبرى كه بعد از خود جانشينى را انتخاب كرده بوده مانند تمامى انبياء و مرسلين كه يكى پس از ديگرى ، خليفه بعدى يا بهتراست بگوئيم كه نام و مشخصات پيامبر و يا جانشين و يا وصى بعد از خود را مشخص مى كردند ، همانگونه كه حضرت محمّد در وصيّت خود ، مولاى متقيان على ابن ابيطالب (ع) و فرزندان او را مشخص فرمودند (قسمتى از وصيّت حضرت محمّد ص را در صفحات بعدى ذكر خواهيم كرد) و اين همان امانتیست كه خداوند دستور به دادن آن به صاحبانشان مى هد :
](إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا ) ( النساء – 58)
[b](خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد)
[b]2 :بعد از اينكه خداوند ، آدم (ع) را خلق كرد ، اسامى را به او ياد داد و منظور از اسامى ، همان شناخت حقيقت اسامى الهى و تجلى آن در خود بود ؛ و آدم (ع)، ملائكه (ع) را به اسامى خودشان بشارت داد يا آنها را با حقيقت اسامى خداوند كه از آن خلق شده اند آشنا كرد و خداوند بنا به مقام حضرت آدم (ع) تمامی اسامی [b][b]خود را به او آموخت در حاليكه ملائكه (ع) اسم يا تعداد كمى از
اسامى خداوند را مى دانستند : [b](وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ) البقرة – 31
و همه نامها را به آدم آموخت ، سپس آنها را بر فرشتگان عرضه داشت و گفت اگر راست مى گوييد به من از نامهاى ايشان خبر دهيد
[b]3: سپس خداوند ، تمامى ملائكه و ابليس را كه در آن زمان خداوند را عبادت مى كردند ، دستور داد تا بر آدم سجده كنند :
[b][b](فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ) ( الحجر – 29)
[b][b](پس چون او را استواربپرداختم و در آن از روح خود دميدم ، براى او به سجده درافتيد)[/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b]
اسراء- تعداد پستها : 188
تاريخ التسجيل : 2008-10-14
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف اسراء الثلاثاء 27 يناير - 1:26
در
مقايسه با آيات فوق ، رابطه آنرا با زمان كنونى مقايسه مى كنيم تا تفاوت بين
انتخاب ما و خداوند سبحان نمايان شود :
ا : خداوند ، آدم (ع) را تعيين كرد ولى ما خود افراد را انتخاب كرده
ايم .
ب : خداوند اسامى را به آدم (ع)
ياد داد (يعنى علم را به آدم آموخت) وليكن افراد انتخاب شده از طرف ما از هيچ علمى
برخوردار نيستند و علم آنها اكتسابيست و افرادى وجود دارند كه از لحاظ علم از
افراد انتخاب شده بالاترند .
ج : خداوند به ملائكه و ابليس كه خداوند را عبادت مى كردند دستور
داد تا بر آدم سجده كنند ولى حال دقت فرمائيد كه ما بجاى خدا ، افراد انتخاب شده
را عبادت مى كنيم . و سجده بر آدم به معناى اطاعت از خداوند است ولى اكنون ما نه
به دستور خدا عمل مى كنيم و نه حداقل از افراد انتخاب شده توسط خودمان ؛
خلاصه
بررسى از مطالب فوق : قانون
شناخت حجت :
1 : تعيين و يا وصيّت .
2 : علم .
3 : اقرار به حاكميت خدا يا مُلك
خدا يا بيعت با خدا .
اين سه شرط ، قانون خداوند از روز اوّل بوده و تا قيام قيامت هم
خواهد بود و تغيير نخواهد كرد :
( سُنَّةَ اللَّهِ فِي
الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً ) (
الأحزاب – 62)
( اين سنت الهى است كه در باب
پيشينيان جارى بوده است ، و هرگز در سنت الهى تغيير و تبديلى نخواهى يافت )
( سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً ) ( الفتح –
23 )
( اين سنت الهى است كه پيشتر
نيز جارى بوده است ، و هرگز در سنت الهى تغيير و تبديلى نخواهى يافت )
و حال
برای شناختن یمانی به مطالب زیر دقت بفرمائید :
در آغاز بايد دانسته
شود كه مكه از تهامه است ، و تهامه از يمن. پس حضرت محمد(ص) وخاندان ايشان همگى
يمانى هستند، محمد (ص) يمانى است و على (ع) يمانى است و امام مهدى (ع) يمانى است و
دوازده مهدى بعد از او يمانى هستند پس مهدى اول يمانى است، و اين را علمای
فعال گذشته كه رحمت
خدا بر آنها باد مى دانستنـد:(فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ
خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً)
[1]
((اما پس از ايشان
فرزندان ناشايسته اى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى
نمودند و بزودى ( مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد)).
وعلامه مجلسی(رحمة
الله عليه) در بحار الانوار سخن اهل بيت (ع) را (حكمت يمانيه)ناميده است ((مقدمه
بحار جلد1 صفحه1)): بلكه از پيامبر خدا (ص) وارد شده که عبدالمطلب(ع) نيز خانه كعبه را بنام «كعبة
يمانيه» ناميده بود.: ((بحار الانوار، ج 22،ص 51- ح 75)).
اما راجع به حدود شخصيت يمانى. در روايتی از امام باقر (ع) اين گونه
وارد شده است: ((و در پرچـمها پرچـمى هدايت يافته تر از پرچم يمانى نيست وآن پرچم
هدايت است چون كه شما را به سوی صاحبتان
دعوت می کند، و اگر يمانى خروج کرد فروختن اسلحه حرام مى شود. واگر يمانى
خروج کرد؛ بپا خيز بسوی او زيرا که پرچمش پرچم هدايت است، و جايز نيست مسلمانان از
آن سرپيچى كنند، و اگر كسى اينكار را انجام دهد از اهل جهنم مى باشد، زيرا که او
دعوت به حق و هدايت به راه راست مى كند)).«كتاب الغيبه نعمانی» ص 264.
چند نکته بسيار مهم از حديث فوق:
1 : «جايز نيست هيچ مسلمانی از او سرپيچى كند ، و اگر كسى اينكار را
انجام دهد از اهل جهنم مى باشد»
واين به اين معنى مى
باشد كه يمانى صاحب ولايت الهى است و هيچ كس صاحب اين ولايت نمى باشد بطوريكه
اعراض از او ، انسان را وارد جهنم كند (حتى اگر نماز بخواند و روزه بگيرد) مگر
اينكه از خلفاى خداوند در زمين باشد که عبارتند از پيامبران (ع) و مرسلين (ع) و
امامان (ع) ومهديين (ع).
2 : «او دعوت به حق و هدايت به راه راست مى
كند» . و دعوت به حق و راه راست (صراط مستقيم) به معنى اين است كه اين شخص اشتباه
نمى كند تا مردم را وارد باطل كند يا اينكه آنها را از حق خارج سازد واين به اين
معناست که او معصوم و منصوص العصمة[2]است بنابراين ،
اين قيد در حديث،ثمره بزرگی در مشخص کردن شخصيت يمانی دارد و برداشت هر معنى ديگری
از اين جمله ( دعوت به حق و هدايت به راه راست مى كند) آن را لغو و بی فايده می کند زيرا ديگر روشن کننده خصوصيات شخصيت
يمانى نمى باشد وأئمه عليهم
السلام از گفتن کلام لغو مبرا هستند. پس نتيجه مى گيريم كه يمانى حجتی
از حجتهای خدا در زمين است و معصوم ومنصوص العصمـة است ، و در روايات متواتـر ومتن هاى قطعى موجود است كه حجتهای الهی پس
از پيامبر اکرم (ص):ائمه دوازده گانه(ع) ومهديون دوازده گانه(ع) مى باشند. وغير از
ايشان هيچ حجت معصوم ديگری بر زمين نمى باشد وآنها تمام نعمت و كمال دين و ختم
رسالات آسمانی هستند که يازده امام از ايشان از دار دنيا رفته اند و امام مهدى(ع)
و دوازده مهدى(ع) باقى مانده اند. و يمانى مردم را به سوی امام مهدى(ع) دعوت مى
كند، پس يمانى بايد نخستين مهديون باشد..
(ذرِّيَّــــةً بَعْضُـــهَــا مِـــــنْ
بَعْـــضٍ وَالـلَّـهُ سَــمِيــــعٌ عَــلِيــــــمٌ)[3]
و اين ثابت است كه اولين از مهديون در زمان ظهور امام مهدى (ع) موجود
می باشد و او نخستين كسى است كه به امام مهدى (ع) ايمان می آورد و مردم را برای
قيام پدرش آماده می سازد واين جمله (او اولين کسی است که به حضرت مهدی (ع) ايمان
می آورد) در وصيت پيامبر خدا (ص) ذکر شده است و از اينجا شخص يمانى منحصر مى شود در مهدى اول (از مهديون دوازده
گانه).واحاديث معصومين عليهم السلام ، نام وصفات ومحل سکونتش را به تفصيل بيان
کرده اند
[1] سورة
مريم/59.
[2] - يعنی نامش در ميان معصومين ذکر شده است.
[3] (آل عمران:34)
مقايسه با آيات فوق ، رابطه آنرا با زمان كنونى مقايسه مى كنيم تا تفاوت بين
انتخاب ما و خداوند سبحان نمايان شود :
ا : خداوند ، آدم (ع) را تعيين كرد ولى ما خود افراد را انتخاب كرده
ايم .
ب : خداوند اسامى را به آدم (ع)
ياد داد (يعنى علم را به آدم آموخت) وليكن افراد انتخاب شده از طرف ما از هيچ علمى
برخوردار نيستند و علم آنها اكتسابيست و افرادى وجود دارند كه از لحاظ علم از
افراد انتخاب شده بالاترند .
ج : خداوند به ملائكه و ابليس كه خداوند را عبادت مى كردند دستور
داد تا بر آدم سجده كنند ولى حال دقت فرمائيد كه ما بجاى خدا ، افراد انتخاب شده
را عبادت مى كنيم . و سجده بر آدم به معناى اطاعت از خداوند است ولى اكنون ما نه
به دستور خدا عمل مى كنيم و نه حداقل از افراد انتخاب شده توسط خودمان ؛
خلاصه
بررسى از مطالب فوق : قانون
شناخت حجت :
1 : تعيين و يا وصيّت .
2 : علم .
3 : اقرار به حاكميت خدا يا مُلك
خدا يا بيعت با خدا .
اين سه شرط ، قانون خداوند از روز اوّل بوده و تا قيام قيامت هم
خواهد بود و تغيير نخواهد كرد :
( سُنَّةَ اللَّهِ فِي
الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً ) (
الأحزاب – 62)
( اين سنت الهى است كه در باب
پيشينيان جارى بوده است ، و هرگز در سنت الهى تغيير و تبديلى نخواهى يافت )
( سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً ) ( الفتح –
23 )
( اين سنت الهى است كه پيشتر
نيز جارى بوده است ، و هرگز در سنت الهى تغيير و تبديلى نخواهى يافت )
و حال
برای شناختن یمانی به مطالب زیر دقت بفرمائید :
در آغاز بايد دانسته
شود كه مكه از تهامه است ، و تهامه از يمن. پس حضرت محمد(ص) وخاندان ايشان همگى
يمانى هستند، محمد (ص) يمانى است و على (ع) يمانى است و امام مهدى (ع) يمانى است و
دوازده مهدى بعد از او يمانى هستند پس مهدى اول يمانى است، و اين را علمای
فعال گذشته كه رحمت
خدا بر آنها باد مى دانستنـد:(فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ
خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً)
[1]
((اما پس از ايشان
فرزندان ناشايسته اى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى
نمودند و بزودى ( مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد)).
وعلامه مجلسی(رحمة
الله عليه) در بحار الانوار سخن اهل بيت (ع) را (حكمت يمانيه)ناميده است ((مقدمه
بحار جلد1 صفحه1)): بلكه از پيامبر خدا (ص) وارد شده که عبدالمطلب(ع) نيز خانه كعبه را بنام «كعبة
يمانيه» ناميده بود.: ((بحار الانوار، ج 22،ص 51- ح 75)).
اما راجع به حدود شخصيت يمانى. در روايتی از امام باقر (ع) اين گونه
وارد شده است: ((و در پرچـمها پرچـمى هدايت يافته تر از پرچم يمانى نيست وآن پرچم
هدايت است چون كه شما را به سوی صاحبتان
دعوت می کند، و اگر يمانى خروج کرد فروختن اسلحه حرام مى شود. واگر يمانى
خروج کرد؛ بپا خيز بسوی او زيرا که پرچمش پرچم هدايت است، و جايز نيست مسلمانان از
آن سرپيچى كنند، و اگر كسى اينكار را انجام دهد از اهل جهنم مى باشد، زيرا که او
دعوت به حق و هدايت به راه راست مى كند)).«كتاب الغيبه نعمانی» ص 264.
چند نکته بسيار مهم از حديث فوق:
1 : «جايز نيست هيچ مسلمانی از او سرپيچى كند ، و اگر كسى اينكار را
انجام دهد از اهل جهنم مى باشد»
واين به اين معنى مى
باشد كه يمانى صاحب ولايت الهى است و هيچ كس صاحب اين ولايت نمى باشد بطوريكه
اعراض از او ، انسان را وارد جهنم كند (حتى اگر نماز بخواند و روزه بگيرد) مگر
اينكه از خلفاى خداوند در زمين باشد که عبارتند از پيامبران (ع) و مرسلين (ع) و
امامان (ع) ومهديين (ع).
2 : «او دعوت به حق و هدايت به راه راست مى
كند» . و دعوت به حق و راه راست (صراط مستقيم) به معنى اين است كه اين شخص اشتباه
نمى كند تا مردم را وارد باطل كند يا اينكه آنها را از حق خارج سازد واين به اين
معناست که او معصوم و منصوص العصمة[2]است بنابراين ،
اين قيد در حديث،ثمره بزرگی در مشخص کردن شخصيت يمانی دارد و برداشت هر معنى ديگری
از اين جمله ( دعوت به حق و هدايت به راه راست مى كند) آن را لغو و بی فايده می کند زيرا ديگر روشن کننده خصوصيات شخصيت
يمانى نمى باشد وأئمه عليهم
السلام از گفتن کلام لغو مبرا هستند. پس نتيجه مى گيريم كه يمانى حجتی
از حجتهای خدا در زمين است و معصوم ومنصوص العصمـة است ، و در روايات متواتـر ومتن هاى قطعى موجود است كه حجتهای الهی پس
از پيامبر اکرم (ص):ائمه دوازده گانه(ع) ومهديون دوازده گانه(ع) مى باشند. وغير از
ايشان هيچ حجت معصوم ديگری بر زمين نمى باشد وآنها تمام نعمت و كمال دين و ختم
رسالات آسمانی هستند که يازده امام از ايشان از دار دنيا رفته اند و امام مهدى(ع)
و دوازده مهدى(ع) باقى مانده اند. و يمانى مردم را به سوی امام مهدى(ع) دعوت مى
كند، پس يمانى بايد نخستين مهديون باشد..
(ذرِّيَّــــةً بَعْضُـــهَــا مِـــــنْ
بَعْـــضٍ وَالـلَّـهُ سَــمِيــــعٌ عَــلِيــــــمٌ)[3]
و اين ثابت است كه اولين از مهديون در زمان ظهور امام مهدى (ع) موجود
می باشد و او نخستين كسى است كه به امام مهدى (ع) ايمان می آورد و مردم را برای
قيام پدرش آماده می سازد واين جمله (او اولين کسی است که به حضرت مهدی (ع) ايمان
می آورد) در وصيت پيامبر خدا (ص) ذکر شده است و از اينجا شخص يمانى منحصر مى شود در مهدى اول (از مهديون دوازده
گانه).واحاديث معصومين عليهم السلام ، نام وصفات ومحل سکونتش را به تفصيل بيان
کرده اند
[1] سورة
مريم/59.
[2] - يعنی نامش در ميان معصومين ذکر شده است.
[3] (آل عمران:34)
اسراء- تعداد پستها : 188
تاريخ التسجيل : 2008-10-14
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف اسراء الثلاثاء 27 يناير - 1:26
نامش احمد و كنيه اش
عبدالله يا همان اسرائيل است[1]. و مردم او را اسرائيلى می نامند و ناگزيرند
كه او را اسرائيلی بنامند پيامبر خدا (ص) فرمود: ((نامم احمد است و من عبدالله
هستم. نامم اسرائيل است و هر آنچه که او را امر كرده مرا نيز امر كرده است و هر
آنچه او را اشاره كرده مرا نيز اشاره كرده است)). (تفسير عياشى، ج 1، ص 44- برهان،
ج 1، ص 95- بحار، ج 7، ص 178) و مهدى اول نخستين سيصد و سيزده نفر است و او از
بصره مى باشد و در گونة راستش اثر و در سرش شوره است و بدنش مانند بدن موسى بن
عمران (ع) و در كمرش ختم نبوت و در وصيت
پيامبر خدا (ص) مذکور مى باشد و او عالم
ترين خلق ]پس از ائمه (ع)[ به قرآن و تورات و
انجيل و در آغاز ظهورش جوان است ، در حديثی از پيامبر خدا ( ص ) که در آن علامات ظهور را ذکر می کند آمده است : (..سپس
جوانى را ذكر كرد و فرمود: اگر وى را مشاهده كرديد با وى بيعت كنيد چون او خليفه
مهدى (ع) است). ( بشارة اسلام ، ص 30 ) .
از امام صادق (ع) ]از پدرانش از امير مؤمنان (ع)[ نقل شده است که
فرمود: {پيامبر خدا (ص) در شبى كه وفات او بود به على
(ع) فرمود كه يا ابا الحسن صحيفه و دواتى حاضر كن. و پيامبر خدا (ص)
وصيتش را فرمود تا اينكه به اين جا رسيدكه فرمود : يا على پس از من دوازده امام
خواهند بود و پس از آنها دوازده مهدى . و تو يا على نخستين دوازده امام مى باشى. و حديث به درازا كشيد تا اينكه فرمود:
..پس اگر وقت وفات علی النقی رسيد ولايت را به فرزندش حسن ]العسكری(ع)[ می دهد و اگر وقت وفات حسن ]العسكری(ع)[ رسيد ولايت را به فرزندش (م ح م د) ، مستحفظ از آل محمد (ص) تسليم
مى كند و ايشان دوازده امام مى باشند و سپس دوازده مهدى بعد از ايشان مى باشد،
پس اگر مرگ به سويش (حجة ابن الحسن) آمد ولايت را به فرزندش نخستين مهديين
تسليم مى كند كه سه نام دارد، نامى مانند نام من و نام پدرم عبد الله و احمد و نام
سوّم مهدى است. و او اولين ايمان آورنده(به پدرش ) است}. (بحار الانوار، ج 53، ص
147 – کتاب الغيبه شيخ طوسى(فارسى) ص 300 – کتاب غاية المرام، ج 2، ص 241) .
امام صادق(ع) فرمود: از نسل ما بعد از قائم(ع) دوازده مهدى از
فرزندان حسين (ع) می باشند. ( بحار ، ج 53 ، ص 148 ، برهان ج 3
، ص 310 ، غيبه شيخ طوسى ص385 ) .
امام صادق (ع) فرمود : از نسل ما بعد از قائم
(ع) يازده مهدى از فرزندان حسين (ع) مى باشد . (بحار الانوار ، ج 53 ، ص 145 ) .
و منظور از «قائم» در
روايت دوم «مهدى اوّل» مى باشد نه امام
مهدى ]محمد ابن الحسن العسکری
عليه السلام[ براى اينكه پس از امام مهدی(ع) دوازده مهدى مى باشد نه يازده مهدی ، و
امام باقر (ع) در مشخصات مهدى اول فرمود: ..داراى قرمزى صورت، چشمهاى گود، ابروهاى
برجسته ، و شانه های عريض است و در سرش شوره و در صورتش اثرى است رحمت خدا بر موسى
باد[2]. (کتاب الغيبة
نعمانى ، ص 215) . و از امير مؤمنان (ع) در خبرى طولانى که در آن اصحاب قائم (ع)
را ذکر می کند آمده است كه :...اولين آنها از بصره و آخرين آنها از ابدال مى باشد...( بشارة
الاسلام ، ص 148 ) . و از امام صادق (ع) در روايتى طولانى که نام ياران قائم (ع)
را ذکر می کند آمده است: ... و از بصره ..... احمد ...
(بشارة الاسلام ، ص 181 ) . و از امام باقر (ع) نقل است كه فرمود:قائم
دو نام[3] دارد نامى مخفى و نامى آشكار، نام مخفى احمد و نام
آشكار محمد. (كمال الدين، ج 2، ص 653، ب 57) و احمد نام مهدى اول است و محمد نام
امام زمان (ع) مى باشد همانطور كه در وصيت پيامبر خدا (ص) به آن اشاره شد و امام
باقر (ع) می فرمايد: كه براى خداى تعالى گنجى در طالقان است نه طلاست و نه نقره
بلکه دوازده هزار نفر در خراسان اند که شعارشان «أحمد ..أحمد » است.
ورهبر آنها جوانى از بنى هاشم
سوار بر قاطرى سپيد رنگ أست وپيشانى بندی قرمز رنگ بر پيشانی بسته
است، گويی به او مى نگرم که از رود فرات هم مى گذرد اگر دعوت او را شنيديد بسوى او
بشتابيد حتى اگر مجبور باشيد سينه خيز بر روی يخها حرکت کنيد. ( منتخب الانوار
المضيئه ، ص 343 ) احمد نام مهدى اول است، و در كتاب ملاحم و فتن، تأليف سيد بن
طاووس حسنى ص 27 آمده است: امير غضب نه از اين و نه از آن است بلکه آنها صدائى مى شنوند که نه انسانی آنرا
گفته و نه جن:كه بيعت كنيد فلان را ] و او را به نامش می خواند [نه از اين است نه از آن بلکه او خليفه اى يمانى است. و در همين كتاب
شريف ص80 امده: نه از اين و نه از آن بلکه او خليفه اى يمانى است. و شيخ على كورانى
در كتاب معجم احاديث امام مهدى (ع) ، ج 1، ص 299 آورده است كه: مهدى نيست الا از قريش، و خلافت نيست
الا در آنها ولى اصل و نسبى در يمن دارد.
حالا که معلوم شد مهدى اول از نسل امام مهدى (ع) است. پس بايد دارای
نسل نا معلوم باشد براى اينكه نسل امام مهدى (ع) براى ما آشكار نيستند، و اين
مشخصات ، هم مطابق بر يمانى منصور[4] وهم مطابق بر
مهدى اول است. چون که هر دو ، يك شخص می باشند.
و زياده
بر آن اگر خواستى مى گويم كه يمانى آماده کننده مقدمات ظهور مقدس می باشد و از
سيصد وسيزده نفر است و پرچم را به دست امام مهدى (ع) تسليم مى كند،و مهدى اول نيز
در زمان ظهور مقدس موجود می باشد و اولين ايمان آورنده به امام مهدى (ع) در آغاز
ظهور و قبل از قيامش مى باشد ، پس بايد يكى حجت بر ديگرى باشد و با
توجه به اينكه امامان و مهديين حجج خدا بر تمامى خلق مى باشند و مهدى اول از ايشان
است پس وى حجت بر يمانى است ]اگر يك شخص نباشند[ و در نتيجه مهدى اول
رهبر نهضت آماده سازی ظهور مى
باشد پس نقش يمانى فقط كمك رسانى به او مى شود و اين درست نيست براى اينكه يمانى
مذکور در روايات معصومين(ع) ، آماده كننده اصلى و رهبر حركت ظهور مقدس است ، پس
حتماً مهدى اول همان يمانى است و يمانى همان مهدى اول است که نامش احمد و از بصره
و در گونه راستش اثرى است و در آغاز ظهورش جوان و در سرش شوره و عالم ترين مردم به
قرآن و توارت وانجيل (بعد از ائمه (ع) است و نسلش نا معلوم و لقب مهدى را دارا مى
باشد و او امام است از طرف خدا كه بايد اطاعت شود و هيچ مسلمانی حق ندارند از
دستور وى سرپيچى كند وهر كس كه اينکار را انجام دهد از اهل جهنم است زيرا او دعوت
به حق و هدايت به راه راست مى كند ومردم را به سوی امام زمان(ع) می برد ... . و
برای تحقيق در هر آنچه که وارد
[1] - اسرائيل يکی از نامهای حضرت يعقوب (ع) است که
بمعنی عبدالله است
[2] - يعنی شبيه موسی بن عمران عليه السلام
است .
[3] - نام در زبان عربی کنايه از شخصيت می
باشد ومعنی کلام امام (ع) اين است که قائم دو شخصيت دارد يعنی دو نفر از اهل بيت بنام قائم تاميده شده اند.
[4] - در روايات اهل بيت (ع) خليفه حضرت مهدی (ع) را « منصور»
ناميده اند وخليفه حضرت مهدی همان يمانی موعود است.
عبدالله يا همان اسرائيل است[1]. و مردم او را اسرائيلى می نامند و ناگزيرند
كه او را اسرائيلی بنامند پيامبر خدا (ص) فرمود: ((نامم احمد است و من عبدالله
هستم. نامم اسرائيل است و هر آنچه که او را امر كرده مرا نيز امر كرده است و هر
آنچه او را اشاره كرده مرا نيز اشاره كرده است)). (تفسير عياشى، ج 1، ص 44- برهان،
ج 1، ص 95- بحار، ج 7، ص 178) و مهدى اول نخستين سيصد و سيزده نفر است و او از
بصره مى باشد و در گونة راستش اثر و در سرش شوره است و بدنش مانند بدن موسى بن
عمران (ع) و در كمرش ختم نبوت و در وصيت
پيامبر خدا (ص) مذکور مى باشد و او عالم
ترين خلق ]پس از ائمه (ع)[ به قرآن و تورات و
انجيل و در آغاز ظهورش جوان است ، در حديثی از پيامبر خدا ( ص ) که در آن علامات ظهور را ذکر می کند آمده است : (..سپس
جوانى را ذكر كرد و فرمود: اگر وى را مشاهده كرديد با وى بيعت كنيد چون او خليفه
مهدى (ع) است). ( بشارة اسلام ، ص 30 ) .
از امام صادق (ع) ]از پدرانش از امير مؤمنان (ع)[ نقل شده است که
فرمود: {پيامبر خدا (ص) در شبى كه وفات او بود به على
(ع) فرمود كه يا ابا الحسن صحيفه و دواتى حاضر كن. و پيامبر خدا (ص)
وصيتش را فرمود تا اينكه به اين جا رسيدكه فرمود : يا على پس از من دوازده امام
خواهند بود و پس از آنها دوازده مهدى . و تو يا على نخستين دوازده امام مى باشى. و حديث به درازا كشيد تا اينكه فرمود:
..پس اگر وقت وفات علی النقی رسيد ولايت را به فرزندش حسن ]العسكری(ع)[ می دهد و اگر وقت وفات حسن ]العسكری(ع)[ رسيد ولايت را به فرزندش (م ح م د) ، مستحفظ از آل محمد (ص) تسليم
مى كند و ايشان دوازده امام مى باشند و سپس دوازده مهدى بعد از ايشان مى باشد،
پس اگر مرگ به سويش (حجة ابن الحسن) آمد ولايت را به فرزندش نخستين مهديين
تسليم مى كند كه سه نام دارد، نامى مانند نام من و نام پدرم عبد الله و احمد و نام
سوّم مهدى است. و او اولين ايمان آورنده(به پدرش ) است}. (بحار الانوار، ج 53، ص
147 – کتاب الغيبه شيخ طوسى(فارسى) ص 300 – کتاب غاية المرام، ج 2، ص 241) .
امام صادق(ع) فرمود: از نسل ما بعد از قائم(ع) دوازده مهدى از
فرزندان حسين (ع) می باشند. ( بحار ، ج 53 ، ص 148 ، برهان ج 3
، ص 310 ، غيبه شيخ طوسى ص385 ) .
امام صادق (ع) فرمود : از نسل ما بعد از قائم
(ع) يازده مهدى از فرزندان حسين (ع) مى باشد . (بحار الانوار ، ج 53 ، ص 145 ) .
و منظور از «قائم» در
روايت دوم «مهدى اوّل» مى باشد نه امام
مهدى ]محمد ابن الحسن العسکری
عليه السلام[ براى اينكه پس از امام مهدی(ع) دوازده مهدى مى باشد نه يازده مهدی ، و
امام باقر (ع) در مشخصات مهدى اول فرمود: ..داراى قرمزى صورت، چشمهاى گود، ابروهاى
برجسته ، و شانه های عريض است و در سرش شوره و در صورتش اثرى است رحمت خدا بر موسى
باد[2]. (کتاب الغيبة
نعمانى ، ص 215) . و از امير مؤمنان (ع) در خبرى طولانى که در آن اصحاب قائم (ع)
را ذکر می کند آمده است كه :...اولين آنها از بصره و آخرين آنها از ابدال مى باشد...( بشارة
الاسلام ، ص 148 ) . و از امام صادق (ع) در روايتى طولانى که نام ياران قائم (ع)
را ذکر می کند آمده است: ... و از بصره ..... احمد ...
(بشارة الاسلام ، ص 181 ) . و از امام باقر (ع) نقل است كه فرمود:قائم
دو نام[3] دارد نامى مخفى و نامى آشكار، نام مخفى احمد و نام
آشكار محمد. (كمال الدين، ج 2، ص 653، ب 57) و احمد نام مهدى اول است و محمد نام
امام زمان (ع) مى باشد همانطور كه در وصيت پيامبر خدا (ص) به آن اشاره شد و امام
باقر (ع) می فرمايد: كه براى خداى تعالى گنجى در طالقان است نه طلاست و نه نقره
بلکه دوازده هزار نفر در خراسان اند که شعارشان «أحمد ..أحمد » است.
ورهبر آنها جوانى از بنى هاشم
سوار بر قاطرى سپيد رنگ أست وپيشانى بندی قرمز رنگ بر پيشانی بسته
است، گويی به او مى نگرم که از رود فرات هم مى گذرد اگر دعوت او را شنيديد بسوى او
بشتابيد حتى اگر مجبور باشيد سينه خيز بر روی يخها حرکت کنيد. ( منتخب الانوار
المضيئه ، ص 343 ) احمد نام مهدى اول است، و در كتاب ملاحم و فتن، تأليف سيد بن
طاووس حسنى ص 27 آمده است: امير غضب نه از اين و نه از آن است بلکه آنها صدائى مى شنوند که نه انسانی آنرا
گفته و نه جن:كه بيعت كنيد فلان را ] و او را به نامش می خواند [نه از اين است نه از آن بلکه او خليفه اى يمانى است. و در همين كتاب
شريف ص80 امده: نه از اين و نه از آن بلکه او خليفه اى يمانى است. و شيخ على كورانى
در كتاب معجم احاديث امام مهدى (ع) ، ج 1، ص 299 آورده است كه: مهدى نيست الا از قريش، و خلافت نيست
الا در آنها ولى اصل و نسبى در يمن دارد.
حالا که معلوم شد مهدى اول از نسل امام مهدى (ع) است. پس بايد دارای
نسل نا معلوم باشد براى اينكه نسل امام مهدى (ع) براى ما آشكار نيستند، و اين
مشخصات ، هم مطابق بر يمانى منصور[4] وهم مطابق بر
مهدى اول است. چون که هر دو ، يك شخص می باشند.
و زياده
بر آن اگر خواستى مى گويم كه يمانى آماده کننده مقدمات ظهور مقدس می باشد و از
سيصد وسيزده نفر است و پرچم را به دست امام مهدى (ع) تسليم مى كند،و مهدى اول نيز
در زمان ظهور مقدس موجود می باشد و اولين ايمان آورنده به امام مهدى (ع) در آغاز
ظهور و قبل از قيامش مى باشد ، پس بايد يكى حجت بر ديگرى باشد و با
توجه به اينكه امامان و مهديين حجج خدا بر تمامى خلق مى باشند و مهدى اول از ايشان
است پس وى حجت بر يمانى است ]اگر يك شخص نباشند[ و در نتيجه مهدى اول
رهبر نهضت آماده سازی ظهور مى
باشد پس نقش يمانى فقط كمك رسانى به او مى شود و اين درست نيست براى اينكه يمانى
مذکور در روايات معصومين(ع) ، آماده كننده اصلى و رهبر حركت ظهور مقدس است ، پس
حتماً مهدى اول همان يمانى است و يمانى همان مهدى اول است که نامش احمد و از بصره
و در گونه راستش اثرى است و در آغاز ظهورش جوان و در سرش شوره و عالم ترين مردم به
قرآن و توارت وانجيل (بعد از ائمه (ع) است و نسلش نا معلوم و لقب مهدى را دارا مى
باشد و او امام است از طرف خدا كه بايد اطاعت شود و هيچ مسلمانی حق ندارند از
دستور وى سرپيچى كند وهر كس كه اينکار را انجام دهد از اهل جهنم است زيرا او دعوت
به حق و هدايت به راه راست مى كند ومردم را به سوی امام زمان(ع) می برد ... . و
برای تحقيق در هر آنچه که وارد
[1] - اسرائيل يکی از نامهای حضرت يعقوب (ع) است که
بمعنی عبدالله است
[2] - يعنی شبيه موسی بن عمران عليه السلام
است .
[3] - نام در زبان عربی کنايه از شخصيت می
باشد ومعنی کلام امام (ع) اين است که قائم دو شخصيت دارد يعنی دو نفر از اهل بيت بنام قائم تاميده شده اند.
[4] - در روايات اهل بيت (ع) خليفه حضرت مهدی (ع) را « منصور»
ناميده اند وخليفه حضرت مهدی همان يمانی موعود است.
اسراء- تعداد پستها : 188
تاريخ التسجيل : 2008-10-14
رد: پاسخ به سؤالات مختلف از طريق انصار الله
من طرف اسراء الثلاثاء 27 يناير - 1:27
شده از مشخصات مهدى اول در روايات اهل بيت (ع) ، مراجعه كن به كتاب
الغيبه نعمانى و الغيبه طوسى و كمال الدين صدوق و بحار الانوار ج 52 و ج53 و غير
آن از كتابهاى حديث.
و اين مى ماند كه پيروان يمانى ] سيصد و سيزده نفر اصحاب
امام (ع) [همه يمانى مى باشند به اعتبار اينكه آنها را
نسبت مى دهند به رهبر يمانيشان، و از جمله
آنها يمانى صنعاء[1] و يمانى عراق است .
(كَلاَّ وَ الْقَمَـــــــرِ32 وَ اللَّيْـــــــــلِ إِذْ أَدْبَـــــرَ33 وَ الصُّبْــــحِ إِذا أَســـــْفَرَ34
(قسم به ماه که اين چنين نيست) (32) و قسم
به شب، تا چون باز گردد (33) و قسم به صبح هنگامى كه چهره بگشايد (34)
إِنَّـــــــها لإَِحْــــــــدَى الْكُبَـــــــــرِ35
نـــــــــــَذِيـــــــــراً لـِلـــــــْبَشَـــــــــــرِ 36
آن
، يکی از حوادث بزرگ است (35) هشدار و انذارى است براى همة انـســــــــانها(36)
لِـمَنْ شــــــاءَ مِنْـــكُـــــــــمْ أَنْ يَتَقَــدَّمَ أَوْ يـــــــــــــَـــــــــتــــــَأَخَّـــــــــــرَ37
براى كسانى از شما كه مى خـــــواهند پيش افتند
يا عقــب بمانند بســـوى هدايت و نيكى پــيش روند يا نروند (37)
كُلُّ نَفْسٍ بما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ 38 إِلاَّ أَصْحابَ الْيَمينِ39 فِي جَنّاتٍ يَتَساءَلُونَ 40
هر
كس در گرو اعمال خويش است(38) مگر اصحاب يمين(39) در باغهاى بهشتند و
ســــــــــــؤال مى كنند(40)
عَنِ الْمُجْرِمِينَ41 ما سَلَكَـكـُمْ فِي سَقَرَ42 قالُـوا لَـمْ نـَكُ منَ الْمُصَلِّينَ 43
از مجرمان(41) چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت (42) مى گويند
ما از نماز گزاران نبوديـــــــــم(43)
3 :اما در مورده سواله شما که میتوانید ما
را ملاقات کنید ... ممنون میشم ازتون که سوالاته خود را در همین تالار ارائه بدهید
تا اینکه هم از جوابه انها شما بهره ببرید وهم بقیه قارئانه محترم .
4 : و اینکه این مساله زندگی شما را تغییر
میدهد یا نه ... مختصر بگویم چه بهتر از اینکه یکی از انصار حضرت مهدی بودن باشید
؟!!!
والحمد لله رب العالمین
[1] - صنعا : پايتخت يمن
الغيبه نعمانى و الغيبه طوسى و كمال الدين صدوق و بحار الانوار ج 52 و ج53 و غير
آن از كتابهاى حديث.
و اين مى ماند كه پيروان يمانى ] سيصد و سيزده نفر اصحاب
امام (ع) [همه يمانى مى باشند به اعتبار اينكه آنها را
نسبت مى دهند به رهبر يمانيشان، و از جمله
آنها يمانى صنعاء[1] و يمانى عراق است .
(كَلاَّ وَ الْقَمَـــــــرِ32 وَ اللَّيْـــــــــلِ إِذْ أَدْبَـــــرَ33 وَ الصُّبْــــحِ إِذا أَســـــْفَرَ34
(قسم به ماه که اين چنين نيست) (32) و قسم
به شب، تا چون باز گردد (33) و قسم به صبح هنگامى كه چهره بگشايد (34)
إِنَّـــــــها لإَِحْــــــــدَى الْكُبَـــــــــرِ35
نـــــــــــَذِيـــــــــراً لـِلـــــــْبَشَـــــــــــرِ 36
آن
، يکی از حوادث بزرگ است (35) هشدار و انذارى است براى همة انـســــــــانها(36)
لِـمَنْ شــــــاءَ مِنْـــكُـــــــــمْ أَنْ يَتَقَــدَّمَ أَوْ يـــــــــــــَـــــــــتــــــَأَخَّـــــــــــرَ37
براى كسانى از شما كه مى خـــــواهند پيش افتند
يا عقــب بمانند بســـوى هدايت و نيكى پــيش روند يا نروند (37)
كُلُّ نَفْسٍ بما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ 38 إِلاَّ أَصْحابَ الْيَمينِ39 فِي جَنّاتٍ يَتَساءَلُونَ 40
هر
كس در گرو اعمال خويش است(38) مگر اصحاب يمين(39) در باغهاى بهشتند و
ســــــــــــؤال مى كنند(40)
عَنِ الْمُجْرِمِينَ41 ما سَلَكَـكـُمْ فِي سَقَرَ42 قالُـوا لَـمْ نـَكُ منَ الْمُصَلِّينَ 43
از مجرمان(41) چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت (42) مى گويند
ما از نماز گزاران نبوديـــــــــم(43)
3 :اما در مورده سواله شما که میتوانید ما
را ملاقات کنید ... ممنون میشم ازتون که سوالاته خود را در همین تالار ارائه بدهید
تا اینکه هم از جوابه انها شما بهره ببرید وهم بقیه قارئانه محترم .
4 : و اینکه این مساله زندگی شما را تغییر
میدهد یا نه ... مختصر بگویم چه بهتر از اینکه یکی از انصار حضرت مهدی بودن باشید
؟!!!
والحمد لله رب العالمین
[1] - صنعا : پايتخت يمن
اسراء- تعداد پستها : 188
تاريخ التسجيل : 2008-10-14
مواضيع مماثلة» پاسخ به سؤالات مختلف از طريق سيد احمد الحسن (ع)
» مناظره انصار الله با فقهاى اخر زمان وپیروانشان در تالارهاى مختلف ايرانى
» مبحثهای ضبط شده مختلف با صدای انصار
» اذان انصار الله
» پاسخگوئى به سؤالات شرعى
» مناظره انصار الله با فقهاى اخر زمان وپیروانشان در تالارهاى مختلف ايرانى
» مبحثهای ضبط شده مختلف با صدای انصار
» اذان انصار الله
» پاسخگوئى به سؤالات شرعى
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد