انصار امام احمد الیمانی صلى الله عليه وآله
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

مردی از اهل بیت (ع)

اذهب الى الأسفل

مردی از اهل بیت (ع) Empty مردی از اهل بیت (ع)

پست من طرف nasr الأحد 25 أبريل - 14:43



مهدی اول یمانی موعود در روایات اهل بیت (ع)

از ... از امیر مؤمنین (ع) فرمودند : (( رسول خدا (ص) در شب وفاتش به علی (ع) فرمودند : ... ای علی بعد از من دوازده امام و بعد از آنها دوازده مهدی خواهد بود و تو ای علی اول دوازده امام هستی ... تا اینکه فرمودند : اگر وفات به سراغش آمد امام مهدی (ع) آنرا تحویل فرزندش اول مقربین ( مهدیین ) برای او سه اسم است اسمی همانند اسم من و اسم پدرم و ان عبدالله و احمد و اسم سوم مهدی[1] و او اول مؤمنین است تسلیم نماید )) . و در اینجا توجه به دو نکته واجب است

نکته اول : تشابه اول مهدیین از ذریه امام مهدی (ع) به امام علی (ع) پس همان طوری که امام علی (ع) وصی اول برای رسول خدا (ص) بود و اولین کسی که وصیت را تحویل گرفت و به تربیت رسول خدا (ص) شرف یاب شد همین طور مهدی اول به عنوان اولین وصی برای امام مهدی (ع) و همان کسی که وصیت را بطور مستقیم تحویل می گیرد همان طور که روایت تأکید کرد و به طور مستقیم تربیت وی توسط امام مهدی (ع) می باشد بر خلاف باقی مهدیین از ذریه امام مهدی (ع) ، و این شرف عظیمی است که خداوند مهدی اول را با آن صاحب شرف و جاه نموده به خاطر تشابه او با امیرمؤمنین (ع) و آنهم به خاطر اینکه وصی اول برای امام مهدی (ع) است .

نکته دوم : مهدی اول به خاطر اینکه اول مؤمنین به دعوت امام مهدی (ع) بوده رسول خدا (ص) در وصیت او را به عنوان اول مؤمنین یاد کرده و با این صفت نیز با امیر مؤمنین مشابه است همانطور که امیر مؤمنین اولین نفری است که به رسول خدا (ص) ایمان آورد و ایشان را یاری داد و مهدی اول (ع) نیز خداوند این شرافت را به او داده که به عنوان اولین وصادقین به امام مهدی (ع) باشد و به ایشان ایمان بیا ورد و یاریش دهد .

و ملاحظه در عبارت ( و او اول مؤمنین است ) هدف از فرموده رسول خدا (ص) را روشن م یکند به اینکه او اول کسانی است که به امام مهدی (ع) هنگام قیامش ایمان می آورد و این نیاز به این دارد که مهدی اول قبل از قیام امام مهدی (ع) موجود باشد تا فرموده رسول(ص) اول مؤمنین بر او صدق کند که اگر او قبل از قیام قائم موجود نبود و اینکه بعد از قیام قائم (ع) به دنیا بیاید اول مؤمنین بر او صدق نمی کند بلکه این وصف بر اول یاران امام مهدی (ع) از سیصدوسیزده نفر صدق می کند بلکه همه یاران امام مهدی (ع) از فرزند وصیش در ایمان به او پیشی می گیرند ، و آنها در این وصف به او اولاتر خواهند بود . پس حتماً نیاز است که اول اوصیاء برای امام مهدی (ع) قبل از قیامش به دنیا آمده باشند و از ذریه او باشد

و معنی فرزند از ذریه امام مهدی (ع) صدق می کند همان طور که به طور مستقیم بر فرزند صدق می کند که در دهها روایات در وصف ائمه از ذریه امام علی (ع) آمده که آنها فرزندان رسول خدا (ص) هستند نه اینکه آنها فرزندان مستقیم او هستند بلکه چون آنها از ذریه دخترش فاطمه زهرا (س)هستند و این امر واضحی است که به توضیح بیشتر نیاز ندارد و هر کس تفاصیل بیشتری در این مورد خواست به کتاب (( الرد الحاسم )) (( سامری عصر الظهور )) مراجعه کند که این مسأله در آنها به تفاصیل بیان شده است .

و اگر وصی امام مهدی (ع) اول مهدیین قبل از قیام امام مهدی (ع) موجود باشد حتماً بعد از امام مهدی (ع) بر مردم حجت خواهد بود و اینکه او دارای هدایت گرترین پرچم ممهد(زمینه ساز) و هیچ حجتی بالاتر از او به غیر امام مهدی (ع) نخواهد بود و هیچ گاه وصی تابع و پیرو، برای کسی به غیر از امامی که قبل از او بوده نمی باشد.

این امری واضح است و لابد هر کس از عقیده اهل بیت (ع) مطلع است به اینکه وصی امام مهدی (ع) همان یمانی موعود خواهد بود که روایتها بر مردم یاری رساندن به او و اتباعش را واجب کردند همانطور که خواهد آمد و اما هر کس سعی نمود که کلام را از موضوعش عوض نماید و بگوید عبارت (( و او اول مؤمنین است )) به اولین نفری که به امام قبل از قیامش ایمان می آورد اشاره نمی کند و شاید برای آن معنی دیگری باشد .

آنگاه به او می گویم : این خلاف ظاهر کلام رسول خدا (ص) است و خلاف آنچه هدف معصومین بوده به هنگامی که با این عبارت در بسیاری از روایات صحبت کردند بلکه خلاف هدف و مراد بعضی از آیات قرآن است و برای شما این بیان : خداوند تعالی حکایتی از پیامبرش موسی (ع) می فرماید : (( ... پس آن گاه که پروردگارش بر کوه تجلی کرد ، کوه را متلاشی ساخت و موسی بی هوش افتاد سپس که به هوش آمد عرض کرد : تو منزهی به درگاه تو توبه کردم و من اول کسی هستم که ایمان دارم )) ( الاعراف : 143 ) . و این آیه شریفه و این هم از طریق ایه هایی که به تفسیر آن آمده است . از امام علی (ع) : در تفسیر قول پیامبر خدا موسی (ع) ( و من اول مؤمنین هستم ) فرمودند : (( .. و من اول مقربین هستم به اینکه تو می بینی و دیده نمی شوی و تو در منظر اعلی قرار داری )) کفایة الاثر : ص 262 للخزاز القمی .

و از امام رضا (ع) در حدیث طولانی در تفسیر گفتار پیامبر خدا موسی (ع) ( و من اول مؤمنین هستم ) فرمود : (( .. به معرفت خودم به شما از نادانی قوم خودم برگشتم ( و من اول مؤمنین هستم ) از آنها به شماکه شما دیده نمی شوی ... )) الاحتجاج2 /221 للطبرسی،

پس شما را به خدا از این دو روایت در تفسیر (اول مؤمنین ) چه چیزی فهمیدید به غیر از سباق (ﭘیش گرفتن) به ایمان به خداوند تعالی و رجوع به سوی او و خصوصاً در روایت دوم هنگامی که امام رضا (ع) فرمودند : (( ... اول مؤمنین از آنها به شما که شما دیده نمی شوی )) یا اول مؤمنین از قوم خودم که خواستار دیدن شما و از اول می دانستند که شما دیده نمی شوی .

و از ابی عباس در قول خداوند عزوجل : (( فَلَمّا أََفاقَ قَالَ سُبحَانَکَ تُبتُ الَیکَ وَ أَنَا أَوَّلُ المُؤمِِنینَ )) فرمودند : می گوید : پاک و منزهی به شما توبه کردم از اینکه از شما در مورد چیزی سؤال کنم و من اول مؤمنین به اینکه دیده نمی شوی )) الامالي للصدوق : ص 601 التوحید : ص 118 .

رسول خدا (ص) در معنی این عبارت ( اول مؤمنین ) بطور مفصل آمده است هنگامی که امیر مؤمنین را با آن توصیف نمود و تا اینکه حسادت کنندگان آنرا به نحوی دیگر تأویل نکنند رسول (ص) به طور کامل معنی وصف امیر مؤمنین (ع) که او به عنوان اول مؤمنین یا اولین کسی که در ایمان و اسلام پیشی گرفت و به پیامبری محمد (ص) اقرار کرد و غیر ان معنی دیگری ندارد،

همان طور که دشمنان سید احمد حسن سعی کردند که قول رسول خدا (ص) در حق وصی امام مهدی (ع) به عنوان اینکه او اول مؤمنین است سعی در تأویل دیگری در معنی ان کنند غیر از اینکه در ایمان پیشی گرفته و به دعوت امام مهدی (ع) اقرار نموده است !!!!

رسول خدا (ص) به امام علی (ع) فرمودند : ((شما اول مؤمنین در ایمان و اسلام هستی )) مصباح الفقاهة للمحقق الخوئی 2 / 511 هامش 2 .

و از ابی ذر (ع) فرمودند : (( شنیدم رسول خدا (ص) به علی (ع) می گوید : شما اولین کسی هستی که به من ایمان آورد و تصدیق نمود )) ذخائر العقبی : ص 58 .

رسول خدا (ص) به امام علی (ع) فرمودند : (( شما اول مؤمنین در ایمان و اول مسلمین در اسلام و منزلت و جایگاه شما نزد من همانند جایگاه هارون از موسی است )) الاربعون حدیثاً : ص 20 لمنتخب الدین بن بابویه . و از عبدالله بن عباس گفت : رسول خدا (ص) به علی بن ابی طالب (ع) فرمودند : (( ای علی شما دارای دشمن می شوی و به خاطر هفت خصلت با شما دشمنی می کنند ؟ شما اول مؤمنین با من در ایمان هستی و عظیم تر از همه در جهاد و داناترین آنها به آیات خداوند ... )) الارشاد : ص 138 .

و در همه این روایتها و غیر از آن رسول خدا (ص) بر معنی اول مؤمنین تأکید می کند که او سابق در ایمان و تصدیق و اقرار به آن نمود و به همین همیشه بعد از (اول مؤمنین ) می فرماید : (ایماناً) و یا (ایماناً اسلاماً) و یا ( با من در ایمان ) و یا ( اولین کسی که به من ایمان آورد و مرا تصدیق نمود ) و خصوصاً در روایت اخیر رسول خدا (ص) اول مؤمنین را به عنوان حجتی از حجتهایی که امیر مؤمنین (ع) با آن احتجاج می نمود حال آیا درست است که کسی به امیر مؤمنین (ع) بگوید که گفته رسول خدا (ص) در مورد شما به عنوان اول مؤمنین بر اینکه اولین کسی که به او ایمان آورد و او را تصدیق نمودی نیست و شاید این کلام معنی دیگری داشته باشد . و اگر این کار درست است پس اعتراض بر سید احمد حسن درست نیست به اینکه رسول خدا (ص) در حق وصی اول امام مهدی (ع) و وصف او به ( اول مؤمنین ) دلیل بر اینکه او اولین کسی که به امام مهدی (ع) ایمان و او را تصدیق کرده و به یاری او می شتابد دلالت نمی کند و با این هدف از عبارت اول مؤمنین شود و در قرآن و سنت واضح می شود و او اولین سابقین در ایمان و تصدیق و اقرار و یاری رساندن به امامت است و اما هر کس که سعی در انکار کلام رسول خدا (ص) کند و تأویلات باطل را ابداع نمود از اتباع و پیروان یهود و مسیحیانی خواهند بود که صفات و ذکر رسول خدا (ص) را در کتابهایشان انکار کردند و به انطباق آن بر او اعتراف نکردند همانند انباء عامه که کلام رسول خدا (ص) به علی (ع) در روز قدیر : (( هر کس مولای اویم علی مولای اوست )) به این شکل تأویل کرده و گفتند که این کلام بر امامت و خلافت دلالت نمی کند بلکه بر دوست و محب و موالی در دین دلالت می کند و غیر از آن از تأویلات باطل که منشأ آن وسوسه های شیطان است .و با این ثابت می شود که منظور از کلام رسول خدا (ص) در وصف اولین وصی برای امام مهدی (ع) به اینکه او اول مؤمنین یا اولین کسی که ایمان می آورد و قیام امام مهدی (ع) در آخر زمان را تصدیق می نماید و با این وجود حتماً قبل از قیام امام مهدی (ع) به دنیا آمده باشد تا اینکه این اوصاف بر او منطبق گردد .

روایت دوم :-از حذیفه بن یمان گفت:شنیدم که رسول خدا (ص) می فرماید و مهدی را یاد کرد : (( او بین رکن و مقام بیعت می گیرد اسمش احمد و عبدالله و مهدی و این سه تا اسم اوست )) غیبة الطوسی : ص 305 . و این حدیث بر وصی امام مهدی (ع) اول مهدیین از ذریه ایشان منطبق شد .

و همچنین انطباق ان با حدیث وصیت رسول خدا (ص) در وصف وصی امام مهدی (ع) هنگامی که فرمودند : (( ... برای او سه اسم است اسمی همانند اسم من و اسم پدرم و او عبدالله و احمد و اسم سوم مهدی است و او اول مؤمنین می باشد )) . و اینکه احمد و محمد یک اسم هستند و اسم دوم عبدالله و اسم سوم مهدی یا اینکه همانند قولش ( و عبدالله و احمد ) است و شرح و تفصیل برای گفتار قبل از ان: ( اسمی همانند اسم من و اسم پدرم ) و تطابق بین دو روایت فوق محکم و هدف مشخص از جانب رسول خدا (ص) را نشان می دهد و بصورت تصادفی نبوده و اینکه و بصورت تصادفی واقع شدن از دستورات و کارهای اسلام نیست بلکه از کارهای کذابین و معاندین و دنیا پرستان است .

از جابر جعفی گفت محمد بن علی (ع) به من فرمودند : ( ای جابر برای بنی عباس اجازه بالا بردن یک پرچم داده شده و برای غیر از آنها پرچمهایی است آنگاه مواظب باش و مواظب باش سه بار تا اینکه مردی از فرزندان حسین (ع) را می بینی که بین رکن و مقام بیعت می گیرد و سلاح و مغفر و سپر رسول خدا (ص) با اوست ... ) الاصول السته عشر عدة محدثین : ص 79 .

و این مرد حسینی در این روایات امکان ندارد کا امام مهدی (ع) باشد و اگر هدف و مقصود به امام مهدی (ع) بود اتباع و دنبال رفتن هر پرچمی قبل از قیام حجت ابن الحسین (ع) حرام می شد و این مفهوم با روایات که به اتباع یمانی و یاری رساندن به او امر می کنند متناقض است و واجب است که مرد حسینی بین رکن و مقام بیعت بگیرد در روایت قبل همان یمانی موعود و وصی امام مهدی (ع) احمد می باشد ، و اوست صاحب سه اسم : احمد و عبدالله و مهدی می باشد .

و این مرد حسینی مذکور در روایت سابق فقط به اطاعت مأمور است و همانی که بین رکن و مقام برای او (ع) بیعت می گیرد همان مرد حسینی در روایت آتی که او را فقط مأمور به اطاعت وصف می کند به غیر از پرچمهای گمراهی که اتباع آنرا حرام نموده و همین طور او را به این شکل وصف می کند که حامل عهد رسول خدا (ص) یا وصیت او که هنگام وفاتش به آن توصیه نموده است .

از ابی جعفر (ع) در خبری طولانی فرمودند : (( ... مواظب باش که مبادا بین تو و آل محمد فاصله واقع شود زیرا برای آل محمد یک پرچم و برای غیر از آنها پرچمهایی است پس به زمین تمسک نموده و دنبال مردی از آنها نرو تا اینکه مردی از فرزندان حسین (ع) را می بینی و با او عهد رسول خدا (ص) و پرچمش و سلاحش است آنگاه عهد پیامبر خدا پیش علی بن الحسین (ع) آنگاه پیش محمد بن علی (ع) قرار گرفت پس از دنبال رفتن آنها پرهیز کن و دقت کن در مورد آنچه برایت ذکر نمودم ... )) الزام الناصب : 2/96 97 .

ممکن است بگوید : که این روایت با روایتهای زیادی که تأکید دارد آنکه بین رکن و مقام بیعت می گیرد امام مهدی (ع) است نه اول مهدیین از نسل او (وصی ) تعارض دارد .

می گویم : تعارضی بین دو روایت و روایتهای دیگر وجود ندارد بعد از اینکه تصویری معین را از بیعت گرفتن وصی امام مهدی (ع) در بین رکن و مقام نشان دادن و همه آنها هیچ و اشکالی بر آنها وارد نیست : -

اولاً : - بعد از اینکه امام مهدی (ع) بین رکن و مقام از یارانش بیعت می گیرد همین طور بیعت را برای مهدی اول از ذریه اش را از یارانش خواهد گرفت و این سنت دیرنه ای است که باز هم با انجام آن دنبال و پیرو است، که متشابه آن بین امام علی (ع) وصی رسول خدا (ص) و بین مهدی اول وصی امام مهدی (ع) است و به همین شکل قبلاً رسول خدا (ص) از مسلمین در حادثه دار بیعت را برای وصیش علی بن ابی طالب (ع) گرفت هنگامی که طایفه اش را دعوت و برای آنها غذا پخت و همین طور در حادثه مشهور غدیر خم . و با این مورد دیگر تعارضی بین روایات باقی نمی ماند و بخصوص اگر خوب دقت کنیم حدیث بیعت گرفتن وصی باعث لغو بیعت گرفتن امام مهدی (ع) نشده و هیچ گاه نگفته که بیعت گرفتن وصی تنها بیعت خواهد بود که بین رکن و مقام انجام می گیرد پس اندکی تأمل کن .

ثانیاً : - امام مهدی (ع) برای گرفتن بیعت از یارانش وصی خود را وکیل و نایب خود قرار داده تا بین رکن و مقام برای او بیعت بگیرد و با این حالت بیعت منتسب به امام مهدی (ع) خواهد بود زیرا با امر و تدبیر او بوده و همین طور منتسب به وصی زیرا او بطور مستقیم آنرا برای امام مهدی (ع) می گیرد .

و این معنی حتی در قرآن کریم وجود دارد که یک بار قبض ارواح را منتسب به خداوند تعالی می داند ( الله یَتَوَفََّی الأَنفُسَ حینَ مَوتِهَا) و بار دیگر قبض ارواح را منتسب به ملک موت می کند ( قُل یَتَوَفَّاکُم مَلَّکُ المَوتِ الذَّي وَکِلَ بِکُم ) و گاهی ادات قبض ارواح را به ملائکه منتسب می نماید ( تَوَفَّتهُم المُلاَئِکَةُ )و در کلام خدا تعارضی وجود ندارد : و اگر قبض ارواح را به او تعالی نسبت دهد زیرا او صاحب امر است و او مدبر و مسلط بر کار است و ملک موت و ملائکه سربازانی نزد او هستند که در گفتار از او سبقت نمی گیرند و به امر او عمل می کنند پس عمل آنها همان عمل خدا است و آنها از او به عنوان وکیل ،گرفتن ارواح هستند و همین طور کار بر آنها هم منتسب می شود زیرا بطور مستقیم آنها کار مهم را انجام می دهند . پس ممکن است که بیعت بین رکن و مقام یکی باشد و بطور مستقیم توسط وصی امام مهدی (ع) به نیابت از او باشد و آن هم بیعتی برای امام مهدی (ع) است زیرا او صاحب امر است و بیعت برای وصی به علت اوست که بطور مستقیم آنرا می گیرد به خصوص اگر متوجه شدیم که بعضی از روایات براین مورد تأکید داشتند

آنگاه روایت آتی بر ولی عهدی برای امام مهدی (ع) دلالت می کند که امام مهدی (ع) او را مسئول بیعت گرفتن از مردم می کند : از باقر (ع) در حدیث طولانی فرمودند : (( ... مردی از نسل پدرش به امرش قیام می کند و او شدیدترین مردم به بدنش و شجاع ترین آنها با قلبش به آنچه شبیه صاحب امر است آنگاه یکی از یاران به او می گوید که شما جان مردم را مانند گرفتن دامها می گیری آیا این عهدی از رسول خدا (ص) یا به چیز دیگری است آنگاه ولی عهدی که مسئول گرفتن بیعت است می گوید به خدا قسم اگر ساکت نشدی با یک ضربه انکه چشمهایت درون اوست را از بین می برم آنگاه قائم می گوید ای فلانی ساکت باش آری به خدا با من عهدی از رسول خدا (ص) به من جعبه رابدهید و پس از ان عهد رسول (ص)را می خواند آنگاه می گوید فدایت شوم اجازه بده سرتان را ببوسم آنگاه سرش را می دهد و او را بین چشمهایش می بوسد سپس می گوید خداوند مرا فدای شما قرار دهد بیعت را برای ما تجدید کن ... )) بشارة الاسلام : ص 227 229 .

در این روایت از گفتن یک امر مهم صرف نظر نموده و آنرا به وقت دیگری موکول نمود.

حال می گویم که ولی عهدی که مسئول گرفتن بیعت به نیابت از امام مهدی (ع) را ذکر نمود و ظاهر اینکه عهدی که امام مهدی (ع) برای شخص معترض در آورد همان وصیت رسول خدا (ص) در شب وفاتش است زیرا در بسیاری از روایتها به عهد وصف شده است و همین طور مولا یا ولی عهد در عده ای از روایتها همانند روایت آتی آمده است که غیبت امام مهدی (ع) را مشخص می کند و امر مولا وحید و تنهایی که از جای امام مهدی (ع) اطلاع دارد .

از ابی عبدالله (ع) فرمودند :( برای صاحب این امر دو غیبت است یکی از آنها طولانی شده حتی بعضی در آن می گویند :مرده و بعضی دیگر : کشته شده و بعضی می گویند:رفته و کسی از یارانش بر امرش نمانده مگر یک نفر و کسی از جا و مکان نه از فرزندانش و نه غیره مگر ولی عهدش که مسئول اجرای امرش است)غیبة الطوسي : ص 162 .

معنی عبارت (مسئول انجام امرش ) مشخص است و آن خلافت است یا اینکه او مجری امر بعد از او در امامت است و او و وصیش و همین طور مسئول اجرای امرش در استلام و گرفتن بیعت و از مهمترین امور امام (ع) گرفتن بیعت از مردم است که مسئولیت آن به امرش را وصی او بر عهده می گیرد و اما تفسیر عبارت (مسئول امرش ) به عنوان خادم و بنده اش می باشد .

این از تأویلات مترفین و صاحبان خدم و کنیز و قصرها و لذتها است و هر چه دارند متصل به دنیا است و این از امام مهدی (ع) بعید است همان کسی که فرش او خاک است و بالشت او حجر (سنگ ) و لباس خشن می پوشد و غذای او جشب ( علف ) است سلام خدا بر او و او فرزند امیر مؤمنین (ع) همانی که دمپایی خود را با دست خود درست می کرد . و از طریق روایت آتی مشخص می شود که این مولا یا ولی عهد به عنوان سفیری بین امام مهدی (ع) و شیعیان اش است :

از ابی جعفر محمد بن علی (ع) فرمودند : (( برای صاحب این امر در بعضی از این شعابها(شهرها) غیبتی است و با دست به ناحیه ذی طوی اشاره نمود حتی اگر قبل از خروجش مولایی که با او بوده خارج می شود تا اینکه بعضی از اصحابش را می بیند پس به آنها می گوید : شما اینجا چند نفر هستید .

آنگاه می گویند : نزدیک 40 مرد . پس می گوید : با دیدن صاحب خود چه حالی خواهید داشت .

آنگاه می گویند : به خدا اگر بخواهد کوهها بکنیم به همراه او آنها راخواهیم کند آنگاه از قبله به سوی آنها می آید و می گوید : رؤسای خود یا 10 نفر از افراد نیک شما اشاره کنید آنگاه به آنها اشاره می کنند پس به همراه آنها جهت ملاقات صاحب خود می رود و با آنها وعده شب ملاقات را می گذارد ... )غیبة النعمانی : ص 187 . از روایات فوقگفتار رسول خدا (ص) بیشتر از گذشته واضح می شود : (( بین رکن و مقام بیعت می گیرد اسمش احمد و عبدالله و مهدی است که این سه اسم برای اوست )) و مقصود ازان وصی امام مهدی (ع) و اول مهدیین از ذریه ش احمد است و اگر این طور بود حتماً باید قبل از قیام امام مهدی (ع) به دنیا آمده و یا موجود باشد . روایت سوم : - - از حذلم بن بشیر گفت : به علی بن الحسین (ع) گفتم : خروج مهدی را برای من وصف کن و دلایل و علاماتش را به من یاد بده آنگاه فرمودند : (( قبل از خروجش خروج مردی که به او عوف سلمی در سرزمین جزیره می گوید که پناهگاه او تکریت و قتلش در مسجد دمشق است آنگاه خروج شعیب بن صالح از سمرقند اتفاق خواهد افتاد . آنگاه سفیانی ملعون از وادی خشک خارج می شود و او فرزند عتبه فرزند ابی سفیان است پس اگر سفیانی ظهور کند مهدی مخفی می گردد آنگاه خارج می شود )) غیبة الطوسي : ص 294 و قول امام سجاد (ع) در پایان و آخر روایت : (( اگر سفیانی ظهور کند مهدی مخفی می شود آنگاه خارج می شود )) بعضی از علماء و پژوهشگران در تفسیر آن ماندند زیرا بر امام مهدی (ع) منطبق نمی شود و آن هم به خاطر اینکه این روایت مشخص می کند که امام مهدی (ع) قبل از ظهور سفیانی موجود است و این مخالف بسیاری از روایتهای متواتر و زیاد که بر خروج سفیانی پانزده ماه قبل از قیام امام مهدی (ع) است و حداقل هشت ماه و یا اینکه سفیانی علاماتی از علائم قیام امام مهدی (ع) یا قبل از قیام او (ع) است پس چطور ممکن است امام مهدی (ع) قبل از خروج سفیانی ظاهر می شود آنگاه به هنگام خروجش مخفی می شود و سپس ظاهر می شود که در تأمل این روایت به علت وجود وجه های بعد از واقع ماندند

و در حقیقت این از اموری است که ائمه سعی در مخفی نمودن آن در کلامشان و اتمام آن بر مردم تا اینکه دلیلی باشد بر اینکه مقصود از (مهدی ) در این روایت و روایتهای شبیه آن امام حجت بن الحسن (ع) نیست زیرا او بعد از سفیانی ظهور می کند نه قبل از او و مقصود و هدف این روایت مهدی اول از نسل و ذریه امام مهدی (ع) است که رسول خدا (ص) در وصیت او را به عنوان اول مؤمنین و اول مهدیین ذکر نمود و اوست که وصیت را از امام مهدی (ع) در هنگام وفات تحویل می گیرد و همین طور در مورد او گفته شد که در بین رکن و مقام بیعت می گیرد و با این مخفی بودن موضوع کشف می شود و تعارض بین این روایت و سایر نیست و با او روایتها حل می شود و مقصود از آن همان وصی امام مهدی (ع) و اول مهدیین از ذریه اوست که قبل از سفیانی ظاهر می شود آنگاه به هنگام خروج سفیانی مخفی می شود سپس ظاهر می شود و با سفیانی می جنگد و بر او پیروز می شود و برای قیام پدرش امام مهدی (ع) مقدمه سازی می کند . و هر کس به طور مفصل بخواهد در مورد ذریه و نسل امام مهدی (ع) بخواند و اینکه امام مهدی (ع) در عصر غیبتش ازدواج کرده یا خیر به کتاب ( الرد الحاسم ) یکی از مصادر یاران امام مهدی (ع) مراجعه کند تا بتواند ندانسته ها را در آنجا بداند انشاء الله . نمودیم و روایت آتی که بزرگان علماء در تأویل آن ماندند .

از ثوبان از پیامبر (ص) فرمودند : (( اگر پرچمهای سیاه را از سمت خراسان دیدید پس به سوی آن بشتابید حتی اگر خود را روی برف بکشید چون در آن خلیفه خدا مهدی است ) المهدي المنتظر الموعود باب 24 : ص

این حدیث معارض دهها روایت است بر اینکه امام مهدی (ع) قیامش را از مکه شریف آغاز می کند

بلکه در آنجا روایتی است که به صراحت اعلام نموده که مهدی با پرچمهای سیاه می آید همان خلیفه مهدی است از ثوبان گفت : رسول خدا (ص) فرمودند : (( پیش شما سه تن از بزرگان که از گنجها هستند کشته می شوند در حالی که برای هیچ کدام از آنها میسر نمی شود آنگاه پرچمهای سیاه از جانب شرق بیرون می آیند آنگاه با آنها جنگی می کنند که هیچ قومی آن جنگ را انجام نداده آنگاه جوانی را یاد کرد و گفت اگر او را دیدید با او بیعت کنید که او خلیفه مهدی است )) بشارة الاسلام : ص 30 31 .
و این روایت به این لفظ (( خلیفه خدا مهدی )) آمده است در هر دو لفظ بر امام مهدی (ع) صدق نمی کند بلکه بر وصی او مهدی اول از ذریه او صدق می کند


و رسول خدا (ص) به شدت بر بیعت با این ((مهدی )) حتی اگر بصورت کشیدن خود روی برف باشد تأکید نمود و همین طور خبر داد که آنکه بین رکن و مقام بیعت می گیرد اسمش احمد و عبدالله و مهدی است همانطور که روایت قبلی نقل نمود پس مأمور بیعت گرفتن قبل از قیام قائم (ع) همان اول مهدیین از ذریت امام مهدی (ع) و او اول اوصیاء است که اسمش احمد همانطور که در وصیت رسول خدا محمد (ص) ذکر شده است و او همان یمانی موعود که پرچم او به هدایت گرترین پرچم وصف شده و مخالف با او اهل آتش است و از امیر مؤمنین (ع) وارد شده که بر یاری این پرچمهای مشرقی که تابع وصی امام مهدی (ع) هستند اول مهدیین به شدت تأکید نموده و در حالی که هیچ عذر و جایگاه منصبی برای عدم شتافتن به سوی او مورد قبول نیست . از ابی طفیل که علی (ع) به او فرموده است:ای عامر اگر به حرکت پرچمهای سیاه از جانب خراسان پی بردی و آنگاه در صندوق قفل شده بودی بر شماست که باید قفل آن صندوق را بشکنی تا اینکه با آنها کشته شوی(پرچمهای سیاه )و اگر نمی توانی این قدر سعی کن تا اینکه زیر آن کشته شوی) المهدی المنتظر الموعود باب 24 : ص 77 . روایتهای زیادی پرچمهایی که از جانب شرق به رهبری مهدی ( وصی امام ) بیرون می آید را ذکر می کنند و اینکه در مقدمه لشکر مهدی شعیب بن صالح است و اینکه آنها پرچم را به امام مهدی (ع) تحویل و با او بیعت می کنند .

و از ابی مسعود گفت : ما پیش رسول خدا (ص) بودیم که جوانانی از بنی هاشم آمدند که پس از اینکه پیامبر (ص) آنها را دید . چشمهایش در هم رفت و شکل او عوض شد (گفت ) آنگاه گفتم : ای رسول خدا همچنان در قیافه و صورت شما چیزی ناپسند و نامطلوب می بینم پس فرمودند : (( ما اهل بیت خداوند آخرت را بر دنیا برای ما ترجیح داد . و اهل بیتم بعد از من با بلا و فرار و طرد مواجه خواهند شد تا اینکه قومی از جانب مشرق می آید و با آنها پرچمهای سیاه پس حق را می خواهند ولی به آنها داده نمی شود دو بار یا سه بار این کار را انجام می دهند آنگاه جنگ می کنند و پیروز می شوند آنگاه آنچه را که می خواهند به آنها داده می شود ولی دیگر آنرا قبول نمی کنند تا اینکه آنرا تحویل یکی از اهل بیتم می دهند آنرا پر از قسط می کند همانطوری که پر از ظلم و ستم کرده بودند پس هر کس آنرا درک کند به سوی او بشتابد حتی اگر خود را روی برف بکشاند که او مهدی است )) الملاحم و الفتن باب 92 .

از ابی جعفر (ع) فرمود(پرچمهای سیاه که از خراسان بیرون می آیند در کوفه فرود می آیند پس اگر مهدی (ع) در مکه ظاهر شد برای بیعت به او داده می شودالمهدی الموعود المنتظر باب 2:ص 461 / الملاحم و الفتن باب 104 .

و این روایت به صراحت اعلام می کند که پرچمهای سیاه می آیند تا اینکه به کوفه برسندآنگاه مهدی (ع) در مکه ظاهر می شود و برای او با بیعت فرستاده می شود و این یعنی آنها قبل از خروج امام مهدی (ع) خارج می شوند و این تأکید می کند بر اینکه مهدی با پرچمهای سیاه می آید همان مهدی اول از ذریت امام مهدی (ع) است و نه خود امام مهدی (ع) است و این هم بعد از اینکه صحت اطلاق صفت (( مهدی )) بر هر کدام از ذریت امام مهدی (ع) است بلکه روایات غیر از امام مهدی (ع) و اوصیاءاو کسی را به این صفت وصف نمی کنند .

و از عمار بن یاسر گفت : (( مهدی و هم پیمانش شعیب بن صالح است )) الملاحم و الفتن باب 96 .

و این دلالت می کند بر اینکه لشکر مهدی ( وصی امام ) که از خراسان می آید توسط شعیب بن صالح به امر مهدی اول ( وصی امام ) رهبری می شود . ( فرزند مهدی و وصیش ) .

و از محمد بن حنفیه گفت : (( از خراسان پرچمی سیاه برای بنی عباس خارج می شود آنگاه یکی دیگر سیاه از خراسان خارج می شود کافشن های آنها سیاه و لباسهایشان سفید که جلوی آنها مردی که به او شعیب بن صالح می گویند یا صالح بن شعیب از تمیم یاران سفیانی را فراری می دهند تا اینکه در بیت المقدس پیاده می شوند و به مهدی ملکش را می دهد سیصد نفر از شام با او بیعت می کنند بین خروج او و بین اینکه امر را به مهدی تحویل دهد هفتاد و دو ماه است )) الملاحم و الفتن باب 92 .

و معنی آن این است که پرچمهای مهدی اول ( وصی ) به رهبری شعیب بن صالح است همانی که باعث فراری دادن سفیانی از عراق تا اینکه به بیت المقدس می رسد و تحویل دادن پرچم به امام مهدی (ع) است

روایت ششم : - از ابی بصیر از ابی عبدالله (ع) گفت : فرمودند: خداوند اجل و اکرم و اعظم است تا اینکه بخواهد زمین را بدون امام عادل ترک کند: به او گفتم : فدایت شوم به آنچه با آن آرام می گیرم خبر کن فرمودند : ای ابا محمد هیچ فرجی نخواهد بود تا زمانی که فرزندی از ابی فلان به ملک بنشیند تا اینکه ملک آنها منقرض شود و پس از اینکه ملک آنها تمام شد خداوند متعال به امت محمدی مردی از ما اهل بیت را خواهد فرستاد که با تقوا سیر می کند و با هدایت عمل می کند و در حکمش رشوه و کم کاری نمی کند . به خدا من او را به اسمش و اسم پدرش می شناسم آنگاه ان صاحب هیکل کوتاهقد و دو خال رهبر عادل حافظ خواهد آمد که بر آنچه به او سپرده شده آنرا پر از عدل و قسط خواهد کرد همانطوری که فجار و ستمگران آنرا پر از جور و ستم نمودند)بحار الانوار : ج 25 : ص 269 .

روایت هفتم : - شیخ مفید ( رحمت خدا بر او باد ) در ارشاد از امام رضا (ع) در آورد : فرمودند : (( گویا می بینم پرچمهای سبز رنگ که از مصر در حال آمدن هستند، تا اینکه به شامات ( شام ) آمده و به فرزند صاحب وصیات تحویل دهند )) ارشاد : ص 250 .

روایت هشتم : - از امیر مؤمنین (ع) فرمودند : (( مهدی با چشمانی گود رو میکند و موی سر تا خورده در صورتش خال که ابتدای حرکتش از طرف شرق خواهد بود و اگر این چنین شد سفیانی خروج می کند و به اندازه وقت حمل یک زن نه ماه حکومت خواهد کرد ... )) غیبة النعمانی : ص 316 . حرکت امام از مکه و موهایش نرم وسفیانی قبل از امام می باشد

و از محمد بن حنفیه گفت : (( از خراسان پرچمی سیاه برای بنی عباس خارج می شود آنگاه یکی دیگر سیاه از خراسان خارج می شود کافشن های آنها سیاه و لباسهایشان سفید که جلوی آنها مردی که به او شعیب بن صالح می گویند یا صالح بن شعیب از تمیم یاران سفیانی را فراری می دهند تا اینکه در بیت المقدس پیاده می شوند و به مهدی ملکش را می دهد سیصد نفر از شام با او بیعت می کنند بین خروج او و بین اینکه امر را به مهدی تحویل دهد هفتاد و دو ماه است )) الملاحم و الفتن باب 92 .

روا یت نهم- از امیر مؤمنین (ع) فرمودند : (( ... مردی قبل از مهدی از اهل بیتش از سمت مشرق خروج می کند شمشیرش را هشت ماه بر گردنش حمل می کند می کشد و می کشد آنگاه متوجه بیت المقدس می شود تا آنرا آزاد نکند نمی میرد )) الممهدون للکورانی : ص 110 .
روایت دهم : - از امیر مؤمنین (ع) در خطبه ای طولانی فرمودند : (( ... اگر آن بود یا نزدیک بودن قیام قائم پس توبه خود را تجدید کنید و بدانید اگر شما از طالع مشرق (کسی که از مشرق می اید )تبعیت و پیروی کردید در مناهج رسول (ص) سلوک نموده اید و از حالت کوری و لالی در خواهید آمد و آنچه از شما خواسته شده را اداء نموده اید و گردنها را از مرهون شدن خلاص نمودید ... )) روضة الکافي : ج 22


و این روایت به ظهور ممهد امام مهدی (ع) از طرف شرق اشاره می کند و حضرت علی (ع) به تبعیت و پیروی از این زمینه ساز تأکید می کند زیرا او در مسیر و سیرت رسول خدا (ص) است و اگر همین طور است پس حتماً باید صاحب هدایت ترین پرچمها باشد و اگر پرچمی از پرچمش با هدایت تر باشد امام علی (ع) امر به اتباع آن به غیر از آن مرد (طالع مشرق) می نمود و اگر این مرد همان صاحب یاهدایت ترین پرچم است پس امکان ندارد کسی غیر از یمانی که در معدودی روایتها موصوف به صاحب یا هدایتگر ترین پرچمها شده باشد و مخالف او از اهل آتش است و حتماً باید یمانی همان وصی امام مهدی (ع) و اول مهدیین از ذریه اوست همانطور که شنیدیم و از روایتها خواهیم شنید که دال بر اینکه وصی امام مهدی (ع) قبل از قیام او به عنوان زمینه ساز خروج می کند و در معدودی روایات به (مهدی) وصف شده است و پرچمهای خراسان ( در آن خلیفه خدا مهدی ) یا ( خلیفه مهدی ) ( قبل از او مردی از اهل بیتش خروج می کند ) ( مهدی اقبل با موی تا خورده شروع حرکت او از مشرق خواهد بود ) و غیر از آن دهها روایت دیگر و قول امام علی (ع) (...آنچه از شما خواسته شده را اداء نموده اید... ) و ظاهراً چیز خواسته شده همان امام مهدی (ع) است یا اینکه هر کس از طالع مشرق یمانی تبعیت و پیروی کند نیازی به جستجو کردن در مورد امام مهدی (ع) ندارد زیرا یمانی او را به یاری رساندن به امام مهدی (ع) خواهد رساند و این سعی و تلاش مشکل را برای او میسر خواهد نمود .

روایت یازدهم : - از ابی عبدالله (ع) در قول تعالی : ( وَ قَضَینَا إِلَی بَني إسرَائیلَ في الکِتِابَ لَتفسِدنَّ في الأرضِ مَرَتَینِ * بر بنی اسرائیل حکم کردیم دوبار در زمین فساد می کنید ) فرمودند : قتل علی بن ابی طالب (ع) و طعن امام حسن (ع) است ( وَ لَتَعلُنَّ عُلوَّاً کَبیراً *و بعد از ان تکبر فراوان خواهید کرد ) فرمودند : قتل امام حسین (ع) است ( فَإذَا جَاءَ وَعدُ أُولاهُمَا* واگر وعده اول ما امد ) اگر وقت پیروی خون امام حسین (ع) رسید ( بَعَثنَا عَلَیکُم عِبادَاً لَّنَا أوَّلي بَأَسٍ شَدیدٍ فَجَاسُوا خِلالَ الدِّیارِ* برای شما بندگانی با قدرت فروان مبعوث می کنیم از شهر های ) فرمود :قومی که خداوند آنها را قبل از خروج قائم (ع) مبعوث می کند که هیچ دشمنی را برای آل محمد ترک نمی کنند مگر او را بکشند ( وَکانَ وَعداً مَفعُولاً* واین وعده حتمی است )فرمود خروج قائم (ع) است ) الکافي : 8250

روایت دوازدهم : - امیر مؤمنین (ع) بر منبر کوفه فرمودند : (( حتماً آسیابی نیاز هست تا آسیاب کند و اگر شروع به کار کرد و بر ساقه هایش استوار شد خداوند بنده ای سخت کوش و جدی که اصلش و هویت او نامشخص است خواهد فرستاد که پیروزی با او خواهد بود یاران او صاحبان شعور و درک هستند لباسهای آنها مشکی و صاحب پرچمهای سیاه هستند وای بر حال کسی که با آنها مخالفت کند بی مهابا خواهند کشت به خدا مثل اینکه به آنها نگاه می کنم و به کارهای آنها فجار و اعراب غافل چه چیزهایی از آبروی انها کم می شوند خداوند آن را بدون رحمت بر آنها مسلط می کند و آنها را بی محابا می کشند در شهر آنها روی ساحل فرات در خشکی و دریا این جزای افعال آنهاست و خداوند نسبت به بندگان خود ظالم نیست)غیبة النعمانی : ص 265

خداوند شما را هدایت کند به این گفتار امام علی (ع) نگاه کن در این روایت که ( خداوند ... خواهد فرستاد ... ) ، و بین قول خداوند تعالی در روایت سابق (( بَعَثنَا عَلَیکُم عِبَاداً لَّنَا أَولي بَأسٍ شَدیدٍ* برای شما بندگانی برای ما با قدرت فروان مبعوث می کنیم )) که امام صادق (ع) آنرا تفسیر نمود : به اینکه آنها قومی هستند که خداوند قبل از خروج قائم (ع) آنها را مبعوث می کند پس دو روایت در یک مورد بحث می کنند و آن همان خروج قومی که برای امام مهدی (ع) قبل از قیامش زمینه سازی می کنند و کشتن دشمنان آل محمد (ص) را بر عهده می گیرند و قولش (ع) : (( بنده ای جدی و سخت کوش که اصالت و هویت او نامشخص است خواهد فرستاد که پیروزی با او خواهد بود ... )) و همین طور که معلوم است این همان رهبر و امیر این قوم زمینه ساز است و همین طور باید یمانی باشد و در ملاحظه وصف امام علی (ع) برای اصحابش (( لباسهای آنها مشکی و پرچمهایشان سیاه وای بر کسی که با آنها مخالفت کند )) و این صفات یاران یمانی وصی امام مهدی (ع) است همانطور که خواهد آمد و قولش ( اصل و نسب او نامشخص است ) و در اشاره ای واضح به اینکه یمانی منقطع النسب است و به همین خاطر در مقابل او حمله ای از تشکیک در رجوع نسب او به امام مهدی (ع) است زیرا این امر جدید بر مردم مخفی است و برای آنها مشخص نیست و فعلاً هم سید احمد حسن وصی و رسول امام مهدی (ع) و یمانی موعود با آن مواجه شده است هنگامی که اعلام نمود که نسب او به امام مهدی (ع) منتهی می شود .

روایت سیزدهم : - و از امام رضا (ع) بعد از دعای عهد برای امام مهدی (ع) در زمان غیبت دعای فرمودند : (( ... خداوندا به او و اهل او و فرزندش و ذریه او و امتش و همه رعیت او آنچه چشمش به آن اقرار کند و نفسش به آن مسرور می شود عطا بفرما ... )) مفاتیح الجنان : ص 618 ، جمال الاسبوع لأبن طاووس : ص 309 ، مصباح المتهجد للطوسي : ص 409 .

و در این امام رضا (ع) یکی از اولاد امام مهدی (ع) را از باقی ذریه و خانواده اش به قولش ( و فرزندش ) جدا و دعا را به طور مفرد و نه جمع اختصاص نمود .

و این تخصیص برای یکی از فرزندان امام مهدی (ع) از سایر ذریه اشاره به اهمیت این فرزند و عظمت دوران او در دولت عدل الهی دارد همانطور که رسول خدا (ع) در وصیت خود او را توصبف به ( اول مقربین (مهدیین ))و ( اول مؤمنین ) نمود و همانطور که باقی روایتها او را به عنوان زمینه ساز اصلی و رئیسی برای امام مهدی (ع) معرفی کردند .

از روایتهایی که بر خروج زمینه ساز رئیسی از مشرق تأکید می کند قول امیر مؤمنین (ع) است : (( مردی از خاندان واهل بیت امام از جانب مشرق قبل از مهدی خروج می کند و شمشیر را هشت ماه بر دوش خود حمل می کند ...)) و قول رسول (ص):(( ...آنگاه پرچمهای سیاه از جانب مشرق بیرون می آیند و با آنها طوری می جنگند که تا به حال قومی این طور نجنگیده است آنگاه جوانی را یاد کرد و فرمودند : اگر او را دیدید با او بیعت کنید که او خلیفه مهدی است )) و با لفظ دیگر : (خلیفه خدا مهدی)و از امیر مؤمنین (ع):((...اگر قائم در خراسان قیام کرد ...))و از او (ع) در حدیث طولانی:((...پرچمهایی از سمت شرقی زمین ظاهر می شوند که بدون آموزش بوده و

nasr

تعداد پستها : 10
تاريخ التسجيل : 2010-04-05

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد